جهت گیری تحقیقاتی و پژوهشی۱

جهت گيري تحقيقاتي و پژوهشي1

تدبیر ش ۱۴۱/۱- راز و رمز عقب ماندگی دنیای اسلام را در معرض آسیب‌ شناسی قرار دهید
 سالهای متمادی امت اسلامی را تحقیر کردند و میراث عظیم فرهنگی و عظمت شخصیت و هویت این امت را انکار کردند. با این تحقیر، خواستند ملتهای مسلمان را از صحنه‏ ی سیاست و عمل و مجاهدت خارج کنند تا برای دست ‏اندازی آنها به کشورهای اسلامی و منابع اینها عرصه خالی باشد. این سیاستِ چندین ده ساله‏ ی قدرتهای استعماری و استکباری در دنیای اسلام بوده است و مدتها موفق هم شدند.اگر امت اسلامی به هویت اسلامی خود توجه می‏داشت، معضلی به نام اسرائیل در منطقه به وجود نمی‏آمد. امت اسلامی را از عرصه‏ ی تحولات منطقه – یعنی خانه‏ ی خودش – کنار گذاشتند و در غیابش، بر علیه او تصمیم ‏گیری کردند.امت اسلامی در طول سالهای متمادی به وظایفی که بر عهده‏ی او بود، عمل نکرده است؛ در این هیچ تردیدی نباید کرد. ما باید تقصیر خودمان را بفهمیم و بدانیم. اگر ما به تنبلی و راحت‏طلبی و ذلت تن نمی‏دادیم، دشمن نمی‏توانست بر ما مسلط شود. ما عقب ماندیم و در این عقب‌ماندگی،مقصریم.                             ۲/۸/۸۵۲/۱- روند فزاینده و منطقی ارزشهای «دینی» و«انقلابی» جمهوری اسلامی ایران و «انفعال » دشمنان را، تحلیل و تبیین نمائید
از اول انقلاب، دشمنان صف‏بسته‏ی در مقابل انقلاب اسلامی و ملت ایران، صهیونیزم جهانی و استکبار امریکایی بوده‏اند و هر کسی که دور و بر اینها می‏چرخیده و برای آنها کار می‏کرده است. اما این دشمن، امروز در حوادث گوناگون جهانی در مقابله‏ی با نظام جمهوری اسلامی، دچار انفعال است. امریکای امروز، امریکای ده سال پیش نیست، امریکای پانزده سال پیش نیست. … امروز امریکاییها در عراق شکست خورده‏اند، در افغانستان شکست خورده‏اند، در لبنان شکست خورده‏اند و در فلسطین هم شکست‌خورده ‏اند؛ هر کدام به یک نحوی … در مورد مواجهه‏ ی آنها با جمهوری اسلامی ایران هم وضعیت انفعال دشمنان ما از این کمتر نیست، بلکه بیشتر است.  بیست‏وهفت سال است که همه‏ی ترفندها را به کار برده‏اند تا شاید بتوانند این ملت را از اسلام و آرمانهای امام روگردان کنند؛ تا شاید بتوانند این ملت را به ارزشهای دینی بی‏اعتقاد کنند و بتوانند جوانان این ملت را یکسره غرق در منجلاب فساد کنند… مدتهای مدیدی تلاش کردند تا شاید بتوانند در دولتهایی که در نظام جمهوری اسلامی با رأی مردم سر کار می‏آیند، نفوذ کنند؛ شاید بتوانند برخی از عناصر مؤثر در دولتها را از خود کنند و بخرند و مقاصد و نیات خودشان را از آن راه تأمین کنند؛… خرجهای زیادی کردند برای اینکه بتوانند با بهانه ‏های ناسیونالیستی، قومیگری و فرقه‏گرایی میان این ملت اختلاف ایجاد کنند و جنگ داخلی راه بیندازند؛ سرمایه‏ گذاری و تلاش کرده‏اند تا شاید بتوانند محیط دانشگاههای ما را متشنج کنند… اما ملت بزرگ و رشید ما، جوانان هوشیار ما، مردان و زنانِ بامعرفت و زمان‏شناس ما در تمام این موارد، مشت محکمی به دهان دشمنان ما زدند. آنها می‏خواستند این ملت پُرانگیزه‏ی با ایمانِ پایبند به ارزشهای دینی و شجاع و دارای ابتکار عمل را به یک ملت وابسته، بی‏هویت، ترسو، مطیع، دنباله رو تبدیل کنند؛ برای این کار هم هزینه‏های زیادی کردند؛ و یکی پس از دیگری شکست نصیبشان شد. آیا اینها همـــه اتفاقی بود؟ آیااین شکستهای دشمنان قوی‏پنجه‏ی ملت ایران – یکــی پـساز دیگری – اتفاق است؟ این که آنها امید داشتند نقش امام بزرگوار ما روزبه‏روز کمرنگتر بشود و شعارهای او فراموش بشود، نه تنها برآورده نشد، بلکه حالا بعد از گذشت بیست‏وشش، هفت سال، دولتی سر کار می‏آید که شعارهای رئیس جمهورش – که موجب محبوبیت او در بین مردم است – همان شعارهای امام است. این یک امر اتفاقی است؟!  این که مردم در هر جایی و در هر نقطه‏ای از کشور، به آن کسی اعتماد می‏کنند که به دین او، انقلابیگری او و پیروی او از امام بیشتر عقیده داشته باشند. بیست‏وهفت سال از انقلاب و هفده سال از درگذشت امام گذشته، اما ملت ما این‏طور پُرنشاط و پُرانگیزه شعارهای انقلاب را بر سر دست گرفته و به پیش می‏تازد؛ این یک تصادف است؟! این یک اتفاق است؟! نه، این یک روند است؛ این یک فرایند منطقی و معقول است و ادامه هم خواهد داشت. هم ادامه خواهد داشت، هم بر روی ملتهای دیگر تأثیر خواهد گذاشت. اینها خیال می‏کردند که ما برای صدور انقلاب لشگرکشی خواهیم کرد؛ یا لشگر نظامی یا لشگر امنیتی و اطلاعاتی؛ مثل خودشان که برای مقاصدشان لشگرهای امنیتی می‏فرستند؛ اما غافل از اینکه نه، ما نه لشگر اطلاعاتی می‏خواهیم و نه لشگر نظامی، بلکه حرف ملت ایران و آن طرحی که ملت ما برای اداره‏ ی ملتها و جوامع به میان آورده، در دل ملتهای مسلمان می‏نشیند و ملتهای مسلمان به طور طبیعی علاقه‏ مند و طرفدار ملت ما می‏شوند، که هستند و شدند و روزبه‏روز هم بیشتر می‏شوند.       ۱۷/۸/۸۵ ۳/۱- هزاره سوم و قرن بیست ویکم را با نگاه بازگشت ملت ها به هویت ملی و اقبال به معنویت تحلیل و تبیین کنید
این قرن – قرنی که در پیش داریم – قرن شکست سیاستها و روشهای قرنهای نوزدهم و بیستم است. قرنهای نوزدهم و
بیستم برای ملتهای منطقه از یک سو و قدرتهای غربی از یک سوی دیگر، قرن دین‏زدایی و سپس سلطه و دست‏ اندازی به کشورها بود؛ قرن استعمار و استثمار بود. قرن بیست‏ویکم …بر حسب آنچه که انسان از قرائن می‏فهمد، قرنِ محو کردن و ازاله کردن آثار حرکت قرنهای نوزدهم و بیستم است؛ باید نشانه ‏های استیلای قدرتهای بزرگ بر کشورها و ملتها بکلی از صفحه‏ی زندگی بشر پاک بشود؛ سلطه باید وجود نداشته باشد… این قرن، باید قرن بازگشت ملتها به هویت خود، به انسانیت خود و شکستن طلسم سلطه‏گری و سلطه ‏پذیری باشد… این قرنی که در پیــش است، قرنِ روکردن به معنویت و قرن استقلال و هویت ملی ملتهاست و ایران، سرآغاز آن بود. دنباله‏ ی ایران بسیاری جاهای دیگر پیش خواهد آمد و قدرتهایی که با این حرکت عظیم بشری مواجه و سینه به سینه بشوند، شکست خواهند خورد و قدرت استکباری یکی از اینهاست.    ۱۷/۸/۸۵

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا