ورود همه انسانها به جهنم :
خداوند در سوره مریم آیات ۷۱ تا ۷۲ بیان می کند که همه انسانها بدون استثنا وارد جهنم می شوند: و إن منکم إلا واردها کان على ربک حتما مقضیا * ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا؛ و همه شما بدون استثنا وارد جهنم مى شوید، این امرى است حتمى و فرمانى است قطعى از پروردگارتان!! سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایى مى بخشیم، و ظالمان را در حالى که از ضعف و ذلت به زانو در آمده اند در آن رها مى کنیم. بعضى از مفسران معتقدند که ورود در اینجا به معنى نزدیک شدن و اشراف پیدا کردن است یعنى همه مردم، خوبان و بدان، بدون استثنا براى حسابرسى یا براى مشاهده سرنوشت نهایى بدکاران، به کنار جهنم مى آیند، سپس خداوند پرهیزگاران را رهایى مى بخشد و ستمگران را در آن رها مى کند. آنها براى این تفسیر به آیه ۲۳ سوره قصص استدلال مى کنند و لما ورد ماء مدین …؛ هنگامى که موسى کنار آب مدین رسید … که در اینجا نیز ورود به همان معنى است. تفسیر دومى که اکثر مفسران آن را انتخاب کرده اند این است که ورود در اینجا به معنى دخول است و به این ترتیب همه انسانها بدون استثناء، نیک و بد، وارد جهنم مى شوند، منتها دوزخ بر نیکان سرد و سالم خواهد بود همانگونه که آتش نمرود بر ابراهیم یا نار کونی بردا و سلاما على إبراهیم، ای آتش برای ابراهیم سرد و سلامت باش، ابراهیم/۶۹ چرا که آتش با آنها سنخیت ندارد گویى از آنان دور مى شود و فرار مى کند، و هر جا آنها قرار مى گیرند خاموش مى گردد، ولى دوزخیان که تناسب با آتش دوزخ دارند هم چون ماده قابل اشتعالى که به آتش برسد فورا شعله ور مى شوند.
روایات متعددى در تفسیر آیه رسیده است که این معنى را کاملا تقویت مى کند: از جمله از جابر بن عبد الله انصارى چنین نقل شده که شخصى از او درباره این آیه پرسید، جابر با هر دو انگشت به دو گوشش اشاره کرد و گفت: مطلبى با این دو گوش خود از پیامبر ص شنیدم که اگر دروغ بگویم هر دو کر باد! مى فرمود: الورود الدخول، لا یبقى بر و لا فاجر لا یدخلها فیکون على المؤمنین بردا و سلاما کما کانت على ابراهیم حتى ان للنار- او قال لجهنم- ضجیجا من بردها، ثم ننجی الذین اتقوا و نذر الظالمین فیها جثیا؛ ورود در اینجا به معنى دخول است هیچ نیکوکار و بدکارى نیست مگر اینکه داخل جهنم مى شود، آتش در برابر مؤمنان سرد و سالم خواهد بود، همان گونه که بر ابراهیم بود، تا آنجا که آتش- یا جهنم- تردید از جابر است از شدت سردى فریاد مى کشد، سپس خداوند پرهیزگاران را رهایى مى بخشد و ظالمان را در آن ذلیلانه رها مى کند. نور الثقلین جلد ۳ صفحه ۳۵۳- ۳۵۳ . در حدیث دیگرى از پیامبر ص مى خوانیم: تقول النار للمؤمن یوم القیامه جز، یا مؤمن! فقد اطفا نورک لهبى؛ آتش به فرد با ایمان روز قیامت مى گوید زودتر از من بگذر که نورت، شعله مرا خاموش کرد. این معنى از بعضى دیگر از روایات نیز استفاده مى شود. تعبیر پر معنایى که در باره پل صراط در روایات آمده که آن بر روى جهنم کشیده شده، از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است نیز شاهد و گواه دیگرى بر این تفسیر است.
انسانها به عنوان هیزم جهنم :
در سوره انبیاء آیات ۹۸ تا ۱۰۰ نیز همین مضمون را به گونه دیگر گوشزد می کند و می فرماید: إنکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم أنتم لها واردون * لو کان هؤلاء آلهه ما وردوها و کل فیها خالدون * لهم فیها زفیر و هم فیها لا یسمعون؛ شما و آنچه غیر از خدا مى پرستید هیزم جهنم خواهید بود و همگى در آن وارد مى شوید. اگر اینها خدایان بودند هرگز وارد آن نمى شدند، و همه در آن جاودانه خواهند بود. آنها در آن ناله هاى دردناک دارند، و چیزى نمى شنوند. در تعقیب آیات گذشته که از سرنوشت مشرکان ستمگر بحث مى کرد در این آیات روى سخن را به آنها کرده و آینده آنها و معبودهایشان را چنین ترسیم مى کند: شما و آنچه را غیر از خدا مى پرستید آتشگیره جهنمید! إنکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم. آیه فوق به مشرکان مى گوید: آتشگیره جهنم و هیزمى که شعله هاى آن را تشکیل مى دهد خود شما و خدایان ساختگى شما است و همچون قطعه هاى هیزم بى ارزش یکى پس از دیگرى در جهنم پرتاب مى شوید! سپس اضافه مى کند: شما وارد بر آن مى شوید أنتم لها واردون. همچنین قرآن در آیه ۶ سوره تحریم و در یک جای دیگر که در سوره بقره است، این تعبیر را کرده است که آتش جهنم مایه اش، آتش گیره اش مردم اند. در دنیا اگر بخواهند انسانی را آتش بزنند، انسان که آتش نمی گیرد، باید یک ماده قابل احتراق دیگری در کار باشد، لااقل روی لباسش بنزین یا ماده قابل احتراق دیگری بریزند که وقتی آن ماده محترق می شود، این هم به تبع آن محترق بشود، یعنی این یک امری است که باید چیز دیگر فی حد ذاته قابل احتراق باشد که این به تبع آن محترق بشود. راجع به ماهیت جهنم، قرآن این مطلب را بیان می کند که اشتباه نکنید، خیال نکنید که خدا آنجا آتشهایی از ماده های دیگر تهیه کرده است مثل تنوری از آتش که کنده ای، هیزمی، چیزی قبلا آتش می زنند و آن را محترق می کنند بعد انسانی را در آنجا می اندازند. قضیه چیز دیگر است، قضیه این است که اصلا آن چیزی که محترق و ماده اصلی احتراق است خود انسان است، یعنی در آنجا آتشی از بیرون وجود انسان وجود ندارد، تمام آتشها زاییده وجود خود انسان است.
ورود گروهی کافران به جهنم :
در سوره زمر آیات ۷۱ تا ۷۲ خداوند بیان می دارد که کافران گروه گروه وارد جهنم می شوند: و سیق الذین کفروا إلى جهنم زمرا حتى إذا جاؤها فتحت أبوابها و قال لهم خزنتها أ لم یأتکم رسل منکم یتلون علیکم آیات ربکم و ینذرونکم لقاء یومکم هذا قالوا بلى و لکن حقت کلمه العذاب على الکافرین * قیل ادخلوا أبواب جهنم خالدین فیها فبئس مثوى المتکبرین؛ و کسانى که کافر شدند گروه گروه به سوى جهنم رانده مى شوند، وقتى به دوزخ مى رسند درهاى آن گشوده مى شود و نگهبانان دوزخ به آنها مى گویند: آیا رسولانى از میان شما نیامدند که آیات پروردگارتان را براى شما بخوانند، و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند؟! مى گویند: آرى پیامبران آمدند و آیات الهى را بر ما خواندند ولى فرمان عذاب الهى بر کافران مسلم شده است. به آنها گفته مى شود: از درهاى جهنم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید، چه بد جایگاهى است جایگاه متکبران؟! تمام تقصیرها از خود شما بوده است.
نسبت آتش دنیا با آتش قیامت :
ابو هریره روایت می کند که پیامبر ص فرمود: نارکم هذه التی توقدون جزء من سبیعن جزا من حر جهنم، قالوا: والله ان کانت لکافیه یا رسول الله. قال: فانها فضلت بتسعه و ستین جزءا کلهن مثل حرها؛ آن آتشی که شما بر می افروزید تنها یک جزء از هفتاد جزء جهنم است. گفتند: به خدا قسم، ای رسول خدا! تنها خودش برای عذاب کافی بود. فرمود: آتش جهنم شصت و نه جزء بر آن برتری دارد که از لحاظ حرارت هر جزئش با آن برابری می کند.
خفیف ترین نوع مجازات مردم :
نعمان فرزند بشیر رض روایت می کند که پیامبر ص فرمود: خفیف ترین نوع مجازات از آن کسانی است که دو کفش محافظ و پوششی ضد آتش سوزی بر تن دارند آن آتش همچون شعله های زیر دیگ زبانه می کشد و خود فرد چنان می پندارد که هیچ عذابی از او سخت تر وجود ندارد در حالی که آن ساده ترین و خفیف ترین نوع شکنجه و عذاب جهنم است.
مؤمن در آتش دوزخ جاویدان نمی ماند :
در احادیث صحیح از پیامبر روایت هست که مؤمن برای همیشه در جهنم باقی نمی ماند. اگر مرتکب برخی گناهان کبیره شده باشد و اقدام به توبه حقیقی ننموده و یا به مصیبت، بیماری، حدزدن و چیزی که موجب کفاره ی گناهان است، دچار نشده باشد، اعمال و کارهایش مورد بازخواست و حسابرسی قرار می گیرد. خداوند اعمال شایسته اش را با گناهانی که بر آن توبه ننموده، می سنجد. اگر کفه ترازوی اعمال نیکش سنگین و یا با گناهانش برابر بود، به بهشت می رود. خداوند می فرماید: و نضع الموازین القسط لیوم القیامه فلا تظلم نفس شیئا و ان کان مثقال حبه من خردل أتینا بها و کفی بنا حاسبین؛ و ترازوهای عدل را در روز رستاخیز می نهیم، پس هیچ کس اندک ستمی نمی بیند، و اگر عملی هموزن دانه خردلی هم باشد آن را می آوریم، و کافی است که ما حسابرس باشیم انبیاء/۴۷. اما اگر کفه اعمال زشت و گناهانش بر نیکیها برتری داشت به جهنم می رود و به اندازه ی جرمها و گناهانی که مرتکب شده، شکنجه و عذاب می بیند و پس از اینکه کاملا از آلودگی گناهان پاک شد و خداوند به مقتضای عدالت و حکمتش او را مستحق پاداش دانست، از زندان جهنم آزاد می گردد. اپو سعید خدری از پیامبر ص روایت می کند که فرمود: بهشتیان به بهشت و جهنمیان به جهنم می روند سپس خداوند می فرماید: هر کس به اندازه ی دانه ای خردل ایمان در قلب داشته باشد، از جهنم بیرون آورید. سوخته و غبار آلود خارج می شوند. بعد در رودبار انداخته می شوند، مانند دانه ای گندم، بدنهایشان شاداب و سرحال می روید. آیا نمی بینی که چگونه زرد رنگ، شاداب و تابدار خارج می شوند؟!
انس از پیامر ص روایت می کند که فرمودند: یخرج من النار من قال: لا اله الا الله، و فی قلبه وزن شعیره من خیر.یخرج من النار من قال: لا اله الا الله، و فی قلبه وزن بره من خیر.یخرج من النار من قال: لا اله الا الله، و فی قلبه وزن ذره من خیر؛ از آتش خارج می شود کسی که لا اله الا الله گفته و در قلبش به اندازه دانه ای جو خیر و نیکی وجود داشته باشد و از آتش خارج می شود: کسی که لا اله الا الله گفته و در قلبش به اندازه ی دانه ای گندم خیر و نیکی وجود داشته باشد و از آتش خارج می شود کسی که لا اله الله الله گفته و در قلبش به اندازه ی ذره ای خیر و نیکی موجود باشد.