جوان‌ها و پیرها به گوش!

جوان‌ها و پیرها به گوش!

از جمله رذایل دیردرمان اخلاقی، صفات نکوهیده حرص و آز است که گاه آدمی را تا پرتگاه سقوط فرو می‌کشد. فزونی‌خواهی و حرص بیش‌ازاندازه و طمع موجب می‌شود که آنان ازآنچه دارند لذت نبرند و همواره در جست‌وجوی آنچه دور از دسترس ایشان است تلاش بیهوده کنند و ازآنچه دارند به‌خوبی بهره‌مند نگردند. این‌گونه است که انسان آزمند ذلت و خواری را به خود می‌پذیرد و از عزت و کرامت و شرافت دور می‌شود.

دانشمندان علم اخلاق در تعریف حرص می‌گویند: «صفتی است نفسانیِ که آدمی را وا‌می‌دارد بر جمع نمودن زائد ازآنچه به آن احتیاج دارد و این صفت یکی از شعب حبّ دنیا و از جمله صفات مهلکه و اخلاق مضلّه است.۱

گویند روزی هارون‌الرشید به خاصّان و ندیمان خود گفت: من دوست دارم شخصی که خدمت رسول اکرم (ص) مشرف شده و از آن حضرت حدیثی شنیده است، زیارت کنم تا بلاواسطه از آن حضرت، آن حدیث را برای من نقل کند.

ملازمان هارون درصدد پیدا کردن چنین شخصی برآمدند و در اطراف و اکناف تفحص نمودند، هیچ‌کس را نیافتند به‌جز پیرمردی که قوای طبیعی خود را ازدست‌داده و از حال رفته و جز نفس و یک مشت استخوان، چیزی از او باقی نمانده بود. او را در زنبیلی گذارده و با نهایت درجه مراقبت و احتیاط به دربار هارون وارد کرده و به نزد او بردند. هارون بسیار مسرور و شاد گشت که به منظور خود رسیده و کسی که رسول خدا (ص) را زیارت کرده است و از او حدیثی شنیده، دیده است.

هارون گفت: ای پیرمرد: خودت پیامبر اکرم (ص) را دیده‌ای؟ عرض کرد: بلی. هارون گفت: کی دیده‌ای؟ عرض کرد: در سن طفولیت بودم، روزی پدرم دست مرا گرفت و به خدمت رسول‌الله برد و من دیگر خدمت آن حضرت نرسیدم تا از دنیا رحلت فرمود. هارون گفت: بگو ببینم در آن روز از رسول خدا، سخنی شنیدی یا نه؟ عرض کرد: بلی، آن روز از رسول خدا این سخن را شنیدم که می‌فرمود: «یشیب ابن آدم و تشب معه خصلتان: الحرص و طول الامل؛ فرزند آدم پیر می‌شود و هر چه به‌سوی پیری می‌رود به موازات آن، دو صفت در او جوان می‌گردد، یکی حرص و دیگری آرزوی دراز». هارون بسیار شادمان و خوشحال شد که روایتی را فقط با یک واسطه از زبان رسول خدا شنیده است، دستور داد یک کیسه زر به عنوان عطا و جایزه به پیرمرد دادند و او را بیرون بردند.

همین که خواستند او را از صحن دربار به بیرون ببرند، پیرمرد ناله ضعیف خود را بلند کرد که مرا به نزد هارون برگردانید که با او سخنی دارم. گفتند: نمی‌شود. گفت: چاره‌ای نیست، باید سؤالی از هارون بنمایم و سپس خارج شوم. زنبیل حامل پیرمرد را دوباره به نزد هارون آوردند. هارون گفت: چه خبر است؟ پیرمرد عرض کرد: سؤالی دارم. هارون گفت: بگو، پیرمرد گفت: حضرت سلطان، بفرمایید این عطایی که امروز به من عنایت کردید، فقط عطای امسال است یا هرساله عنایت خواهید فرمود؟

هارون‌الرشید صدای خنده‌اش بلند شد و از روی تعجب گفت: «صدق رسول‌الله، یشیب ابن آدم… راست گفت رسول خدا که هر چه فرزند آدم رو به پیری و فرسودگی رود، دو صفت حرص و آرزوی طولانی در او جوان می‌گردد». این پیرمرد رمق ندارد و من گمان نمی‌برم که تا درِ دربار زنده بماند، حال می‌گوید: آیا این عطا اختصاص به این سال دارد یا هرساله خواهد بود. حرص ازدیاد اموال و آرزوی طویل او را بدین سرحد آورده که باز هم برای خود عمری پیش‌بینی می‌کند و درصدد اخذ عطای دیگری است.

حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله می‌فرمایند: فرزند آدم پیر می‌شود و هر چه به‌سوی پیری می‌رود به موازات آن، دو صفت در او جوان می‌گردد، یکی حرص و دیگری آرزوی دراز طمع بیجا

ابراهیم ادهم بلخی ابتدا در بلخ پادشاه زاده بود و به سبب وقایعی، ترک مال و منصب کرد و به تزکیه نفس و زهد روی آورد. نوشته‌اند: روزی در قصر خود نشسته بود و بیرون را تماشا می‌کرد، ناگاه دید مرد فقیری در سایه قصر او نشست و کیسه نانی کهنه را باز کرد و یک قرص نان از آن بیرون آورد و خورد و روی آن آبی آشامید و به راحتی خوابید.

ابراهیم با خود گفت: هرگاه نفس انسان به این مقدار غذا قناعت کند و راحت بخوابد، پس چرا من برای مظاهر دنیا در زحمت باشم و هنگام مردن هم نتیجه‌ای نداشته باشد؟! پس به کلی ترک مملکت و ریاست کرد و لباس فقر پوشید و از بلخ هجرت کرد. نقل است: روزی خواست داخل حمام شود.

مرد حمامی چون لباس‌های بسیار کهنه او را دید، به حمام راهش نداد. ابراهیم گفت: جای تعجب است که انسان بدون مال را به حمام راه نمی‌دهند، پس چگونه بدون طاعت و انجام اعمال نیک، طمع دارد داخل بهشت شود. ۲

 نتیجه

حرص یکی از صفات رذیله‌ای است که اولیای دین نسبت به آن هشدار داده‌اند این صفت نکوهیده که از فروع قوّه شهویه انسانی است آدمی را زمین‌گیر می‌کند و او را از پرواز به‌سوی اسمان فضایل بازمی‌دارد. مانند پرنده‌ای که تا اراده پرواز می‌کند سنگ و یا وزنه سنگین بسته شده به پای او، او را از پرواز بازمی‌دارد و در نتیجه زمینی می‌شود و از آسمانی شدن محروم می‌گردد.

۱. معراج السعاده، نراقی، انتشارات هجرت، ص ۳۶۴.

۲. علی مهدوی، مقاله حرص و آرزوی طولانی

فرآوری: شکوری

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا