حرارت و حرکت

حرارت و حرکت

همه می دانید که حرارت و گرما، گذرا و رفتنی است، و هر جا که گرما پیدا شود، ماندنی نیست و رفتنی خواهد بود.

چرا؟ آیا اگر حرارت ماندنی بود و نمی رفت، چه می شد؟ حرارت ابتدائی کره زمین به همان حال، باقی می ماند و زمین هیچگاه برای زیست، صلاحیت نداشت. انکار می کنیم که زمین برای زیست زنده ها، صلاحیت پیدا می کرد ولی گرمائی از خورشید به زمین نمی رسید تا زمین گرم شود. سرمای صدها درجه زیر صفر زمین، نمی گذاشت زنده ای در آن زیست کند. انکار می کنیم که گرما، از خورشید میرسد ولی زمین جهنمی می شد سوزان و آتشگاهی گدازان. هر جسمی در آنجا قرار می گرفت، در اثر حرارت، آب می شد. پس باز هم زمین قابل زیست نبود. چرا؟
زیرا که گرمای خورشید، به هر جای زمین که می رسید، رفتنی نبود و می ماند. پس گرما، پشت سر گرما از خورشید می آمد و می ماند بنابراین، پیوسته گرما در افزایش بود و هرگز رو به کاهش نمی رفت. درجه حرارت روی کره زمین به چه درجه ای می رسید؟ آیا ملازمه حرارت با حرکت، نشان آن نیست که پدید آورنده حرارت، همه این حسابها را کرده است و می خواسته حرارتی پدید آورد که حیات بخش باشد، نه مرگ آور. پس گذرا بودن حرارت، نشانه آن است که پدید آورنده حرارت، بسیار دانا است چون همه چیز را می داند و بسیار تواناست، چون هر چه را که می خواهد می تواند، پدید آورد.

قانون ملازمه حرکت با حرارت می گوید: حرارت، در این جهان، ازلی نیست، نبوده، و بود، شده است. اما حرارت، چگونه پیدا شده؟ سرما نمی تواند، گرما بیاورد. تصادف هم نمی تواند احداث گرما کند؛ زیرا پیش از پیدایش گرما چیزی نبوده تا تصادفی رخ دهد. تصادف موقوف بر بودن موجودی است. اگر موجودی یافت نشود، تصادفی هم وجود نخواهد داشت. ماده نمی تواند موجد حرارت باشد، زیرا علیت ماده شرائطی لازم دارد و پیش از پیدایش گرما، شرایطی نبوده است؛ چون همه جهان، اگر وجود داشته، یکسان بوده است. گذشته از آن، ماده خودش، از انرژی پیدا شده است. پس وجود گرما سابق بر وجود ماده می باشد. نیستی هم نمی تواند، مولد حرارت باشد. چون چیزی نیست و فاقد حرارت هم هست. پس چگونه علوم طبیعی پاسخ این پرسش را می دهند که حرارت چگونه پیدا شده است؟ و چرا پیدا شده است؟
تنها پاسخ این پرسش نزد دانشمندان و محققین این است: پدید آورنده حرارت، موجودی است، غیر مادی، دارای دانشی است نامحدود، قدرتی است نامحدود، حکمتی است نامحدود، رحمتی است نامحدود…. چون حد از ماده پدید می آید. چیزی که مادی نباشد حد ندارد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا