حکایت زندگی مثل یک فنجان دمنوش بهارنارنج است با عطر بهشت، شاید تلخ باشد اما با نبات عشق شیرین میشود.
حکایت زندگی، مثل بارونه. ما از آسمان میآییم و به آسمان برمیگردیم، زمینگیر نشویم.
حکایت زندگی مثل یک جاده یک طرفه است. قدمبهقدم آن نوشته شده دور زدن ممنوع.
حکایت زندگی مثل بازی شطرنج است. هر چقدر موقعیتها را، مهرهها را بهتر بشناسی کمتر فرصتها را از دست میدهی.
حکایت زندگی مثل پیانو است، دکمههای سیاه برای غمها و دکمههای سفید برای شادیها، اما زمانی میتوان آهنگ زیبایی نواخت که دکمههای سفید و سیاه را با هم فشار دهی!
حکایت زندگی در گذشت لحظههاست…پس قدر لحظه هاتو بدون!
حکایت زندگی مثل یک بستنی ست در یک عصر تابستانی. پیش از آنکه آب شود از آن لذت ببر.
حکایت زندگی مثل دیکته است هی غلط مینویسیم و هی پاک میکنیم دوباره مینویسیم و باز پاک میکنیم غافل از اینکه یه روز داد میزنند ورقهها بالا …