داستانی از میرزای شیرازی

داستاني از ميرزاي شيرازي

مرحوم آیت اللَّه حاج شیخ مرتضی حائری فرمود: در جریان تحریم تنباکو، میرزای شیرازی با صلاحدید اصحاب خود، مانند مرحوم سید محمد فشارکی، مصممّ شد استعمال تنباکو را کتباً تحریم کند، ولی حدود یک هفته این کار به تاخیر افتاد. اصحاب میرزا ناراحت بودند، سرانجام مرحوم فشارکی – که از اعاظم شاگردان ایشان محسوب می شده است – به حضور میرزا رفت و با کسب اجازه از ایشان، معروض داشت: چرا در صدور اعلامیه تحریم تنباکو، مسامحه می کنید؟
میرزا فرمود: منتظر بودم مطلب توسّط دست دیگری نوشته شود (امام زمان سلام اللَّه علیه)، امروز در سرداب مطهر این حالت برایم حاصل شد و نوشتم وفرستادم: الیوم شرب التوتون در حکم محاربه با امام [۱] زمان علیه السلام است.
پاورقی
[۱] این داستان را شخصاً از ایشان شنیدم، و در شرح حال مخطوط ایشان نیز مرقوم است. دیدگاه مرحوم آیت الله حائری
مرحوم آیت اللَّه حائری در ملحقات شرح زندگانی والد محترم شان (مرحوم آیهاللَّه حاج شیخ عبدالکریم حائری) فهرستی را درباره فیض یافتگان دیدار، تنظیم نموده است، در آنجا می نویسد: این فهرست که نزدیک به پانصد نفر می رسد دلالت دارد بر نشانه هایی از حضرت خلیفه اللَّه فی ارضه.
نگارنده گوید: ولی آنچه نزد این جانب است بیشتر از سی داستان نیست، ظاهراً موفق به اتمام آن نشده اند.
در میان این آمار، داستان شیخ محمد کوفی – که نامه برای مرحوم آیت اللَّه سیّد ابوالحسن اصفهانی آورد – و داستان مسجد حاج یداللَّه رجبیان در قم، و داستان ختم آیه نور – که برای خودشان اتفاق افتاده است – و داستان شیخ عبداللَّه مهرجردی، وداستان منقول از میرزا محمدباقر اصطبهاناتی در رابطه با طلبه ای که از مقام خود صرف نظر کرده و به تهران برای تحصیل رفته است، به چشم می خورد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا