راههای درمان و اصلاح
( قسمت دوم )
۱- شنــــاخت علل :
باید بدانیم چرا کودک دروغ می گوید ؟ چه انگیزه ها و موجباتی او را به دروغ واداشته اند؟ هدف او از این دروغ چیست ؟
۲- دادن آگاهـــــی :
پس از شناخت علت یا علل، زمان دادن آگاهی و اطلاعاتِ لازم است. فی المثل کودکی که در اثر اشتباه در بیان تخیل و واقعیت دروغی گفته باید بفهمد که واقعیت چیست و خواب و خیال چیست و به او تفهیم گردد که در بیان آن مسئله دچار اشتباه شده است.
به فردی که در سن تشخیص است باید تفهیم شود سخنی را که گفته ناپسند بوده و مورد قبول و پذیرش پدر و مادر و دیگران نیست و ممکن است روزی این گونه سخنان زیان و خطر پدید آورند و باعث آبروریزی هایی شوند و …
۳- ایجـــاد محیــــط سالــــــم :
محیط خانه و تربیت کودک را از ریا و نیرنگ دور سازید و افراد را از معاشران دروغ پرداز ، حتی آنهایی که گاهی به شوخی دروغ می گویند بر حذر بدارید. زیرا کودک است و جنبه نقش پذیری و تقلید او .
۴- رعـــایت انصــاف :
طفلی شاهد بی انصافی های والدین است. پدر و مادر را می بیند که مثلاً دراثر اشتباه ظرفی از دستشان می افتد و می شکند و کسی نیست آنها را مورد بازخواست قرار دهد ، ولی همین که نمونه این لغزش توسط طفل صورت بگیرد او رابه باد ناسزا و متهم به سر به هوایی می کنند. کودک چون انصافی از پدر و مادر نمی بیند و از سوی دیگر مایل به شکست و تحقیر شخصیت خود نیست تن به دروغ می دهد.
۵- عفــــــــو و بخشـــــش :
در خانه و زندگی و در اداره فرزندان رعایت انضباط و ضوابط اخلاقی ضروری است؛ ولی زیاده روی در این امر نیز درست نیست. برای واداشتن طفل به راستگویی ضروری است در مواردی از بعضی لغزشها که گاهی خود هم مرتکب آن می شویم طفل را ببخشاییم. حتی رعایت انصاف ایجاب می کند که او در مواردی کارهای جزئی خود را که علنی کردن آن موجب شرم و حیاست از شما پنهان دارد البته به شرطی که مخالف شرع و اخلاق نباشد.
۶- محــــدود کـــــردن تـــــوقعات :
از او انتظار نداشته باشید که همه ی خواست های شما را برآورده کند و کاری که شما در انجامش ناتوانید و یا تنبلی تان می آید که آنرا انجام دهید، او برای شما انجام دهد .
۷- ایمــــن کــــردن از مجـازات :
فرزندان ما باید در خانه احساس آرامش و اطمینان کنند و مطمئن باشند که خطاهای بی اختیار بخشوده میشود. تنبیه و سرزنش برای مواردی است که تعمدی در کار باشد و تازه اگر در همان کار عمدی هم سخن راست گفته شود موجب تخفیف در عقوبت است .
۸- پنــــد و انـــدرز :
این امر در کودکان مؤثرتر است از آن جهت که هنوز با فطرت خود فاصله چندانی نگرفته اند و هنوز درون و ضمیرشان پاک و صاف است. بیان یک مسئله که این روش فلان ضرر را دارد و خدا از آن راضی نیست و آدم را به جهنم می برد می تواند در بازداشتن او از این راه مؤثر باشد .
۹- ارائـــــه محبــــت :
به فرزند باید محبت کرد به گونه ای که او گرمی و لذت آن را بچشد و احساس کند. وجود محبت سبب می شود که طفل نیازی به تظاهر و تصنع نداشته باشد و به دروغ و فریب رو نیاورد. محبت پیوند دهنده همه گسستگی هاست و باب ملاحظات را بین کودک و والدین پدید می آورد. او را وامی دارد در چارچوب نظامی حرکت کند که والدین برای او ترسیم کرده اند. البته لازمه این محبت آن است که در مواردی لغزش او را نادیده بگیرند و اگر هم خطایی مستحق تنبیه انجام داد بر او ببخشاییم .
۱۰- هشـــــدار به کـــــودک :
ما معمولاً سعی داریم به کودک تفهیم کنیم که راه او راهی درست و به صواب نیست . البته این سخنان برای همه ی اطفال قابل فهم نیست. اگرچه کودک باید از قبل بداند که دوست داشتن والدین چه منافعی برای او دارد و دوست نداشتن چه زیانهایی. بعدها در سنین بالاتر می توان به او گفت که این کار را خدا دوست ندارد و چیزی که خدا دوست نداشته باشد برایش عقوبت و مجازات تعیین می کند ، او را به جهنم و آتش می سوزاند و از محبت ها و لذتها محروم می سازد .
۱۱- اعــــلام نارضایتـــــی :
پدر و مادر با نشان دادن حالت خود و با بیان خویش باید به او تفهیم کنند که از عمل او ناراضی هستند ، دوست ندارند دروغ او را بشنوند و از این که او در حضور جمع ، این دروغ آن هم با این عظمت را گفته خوشحال نیستند. والدین در مواردی با نشان دادن قیافه مظلومانه و حق به جانب به او نشان دهند که آبرویشان در این دروغ از میان رفته و آنها از این مسئله ناراحت اند. باید مسئله را به گونه ای در ذهن بزرگ کرد تا دیگر این حالت مکرر نشود و او هوس دروغگویی نکند .
۱۲- ایجـــــــاد ســـــرخــــوردگــــی :
در مواردی که دروغگویی کودکان مکرر شود می توان در حد متعادلی روحیه او را شکست و سرخوردگی در او ایجاد کرد؛ مثلاً آنگاه که سرگرم دروغگویی و میدان داری است با قیافه ای گرفته و بدون لبخند و بدون تصدیق و تأیید با او مواجه شویم و در برابر سخنانش بی تفاوت باشیم و در وسط سخنش خودمان با دیگری صحبت کنیم و یا موضوع بحث را عوض کنیم تا او بداند در این راه توفیق نیافته است.
۱۳- مـــچ گیــــری :
در مورد حادتر می توان موضع شدیدتری گرفت و پس از بیان دروغهایش آن را به رخش کشید و به او تفهیم کرد که ما می دانیم تو دروغ می گویی . البته لازم است این مرحله پس از همه تذکرات، اخطارها و اندرزها باشد و آنچنان نباشد که در حضور جمعی صورت گیرد و او در این زمینه احساس حقارت کند. چون به هنگامی که کودک خود را رسوا ببیند سر از کارهای خطرناکی در می آورد و دروغگویی حرفه ای می شود .
۱۴- تنبیــــه و تهــــــدید :
در مواردی که هیچ یک از مواضع بالا سودی نبخشد و فایده ای ندهد بهتر است از راه تهدید و یا تنبیه او را از دروغگویی دور داریم که البته این راه، چندان عملی نیست و تنبیه ما نشان میدهد که دیگر در تربیت، کار از کار گذشته است .
هشـــــــــدارها در اصـــــــــلاح دروغ
۱- ضـــرورت ایجاد رشــد :
در نظر ما آن کس که تن به خیانت و دروغ می دهد و هنوز به ارزش وجودی خود و به ارزش حقیقت و اخلاق پی نبرده است. پس خوب است به او فرصت رشد و زمینه آنرا بدهیم. او را واداریم که دریابد وجودش ارزنده و مهم است و ارزش بالاتر از این است که خود را کوچک کند و دروغ بگوید. اگر او در سایه دروغ توانسته است دیگران را فریب دهد و دروغ بگوید حیثیتی به دست نیاورده است؛ اگرهم به دست آورده باشد از آنِ نیست او بلکه از آنِ دروغ است .
۲- کسب محبـــــوبیت حقیقــــــی :
کودک و حتی بزرگسال باید در یابد که محبوبیت قابل ارزش درسایه راستی است نه دروغ و خیانت ؛ اگر راست بگوید و تنبیه شود برای او ارزنده تر است تا آن که دروغ بگوید واز تنبیه برکنار گردد. در این زمینه ضروری است بین ارزش حقیقی محبوبیت و ارزش کاذب آن فرقی بگذاریم و نشان دهیم که اولی پایدار است و دومی متزلزل. این مسئله را به طفل هم می توان تفهیم کرد که اگر امروز این دروغ را گفتی و به هدف رسیدی ، فردا برای رسیدن به این هدف چه خواهی کرد ؟
۳- اعطــــای آزادی منــاســـب :
بسیاری از فرزندان ما دروغ می گویند به خاطر آن که ما فرصت و امکان راستگویی را از آنان سلب کرده ایم . اگر به آنها بگوییم که بدون ترس و وحشت آزادند که مسئله خود را با ما در میان نهند و نیازهای خود را به ما بگویند مشکل دروغگویی شان حل شده است . اصولاً محیط صادقانه و صمیمانه در تربیت و اصلاح افراد مؤثر است.
۴- تــــوجه به دوران کــــــــــودکــــی :
از ویژگی های دوران کودکی این است که ثبات و دوام ندارد. لحظه ای شاد است و لحظه ای دیگر غمگین. لحظه ای احساس نیاز به امری می کند و جان و روانش را وابسته به آن می داند و در آنی دیگر احساس استقلال دارد و فکر می کند نباید کسی بالای سر او باشد. بر این اساس اگر کودک شما دروغی گفت گمان نکنید او سر از فساد در آورده است . همین طفل با راهنمایی مناسب آن چنان پاک و معصوم خواهد شد که شما خود تعجب بودید . البته این سخن دلیل بر آن نیست که دروغ او را نادیده بگیرید. متناسب با اهمیت و عظمت دروغ و شرایط و احوال طفل باید آن را پیگیری کرد .
۵- اعطـــای میـــــدان فعالیت :
برخی از فرزندان در خانه نقش برده ای را ایفا می کنند که اختیار هیچ چیز را ندارند . منحصراً در چارچوبی می توانند فعالیت کنند که پدر و مادر به صورت ضوابط ریز تهیه دیده و ناظر بر اجرای آن هستند. روشن است که فرزندان میدان عمل بیشتری را می خواهند دارند و هر وقت ضرورتی برای استفاده از آن میدان برایشان پدید آید از آن استفاده می کنند و در برابر بازخواست های بعدی خود را برای دروغ پردازی آماده می کنند . در زمینه سازندگی و رشد ، یک بعد قضیه این است که به او میدان حرکت و تلاش بدهید و او را در آن میدان آزاد بگذارید تا خود را بیازماید و قدرت و امکانات خود را کشف کند و برای اثبات ارزش وجودی خود نیازمند به دروغگویی نباشد .
۶- ایجـــاد زمینـــه احســـاس اعتمــــاد :
وجود زمینه احساس اعتماد باعث آن می شود که کودک خود را مجاز احساس کند که مسائل خود را به گونه های جدی با والدین در میان نهد. اگر خیانتی درباره او روا داشته شد آنرا برای شما بازگوید و شما را در جریان کارها قرار دهد. چه بسیار فرزندان جامعه که قربانی توطئه ها و هوسهای شوم دیگران شده اند و از ترس مجازات و به خاطر نداشتن اعتماد آنرا به شما نگفته اند و شما روزی از آن سر در آورده اید که کار از کار گذشته بود.
۷- خــــودداری از آبــــروریــــزی :
گاهی برخی از فرزندان، حقایق خود را با والدین در میان نمی گذارند از آن بابت که احساس می کنند آنها خود نگهدار نیستند و اگر حقیقت مسئله را بدانند آن را نزد این و آن بازگو می کنند و در آن صورت آبروی او از میان می رود. اگر کودک احساس کند که آبرویش رفته دیگر فردی خطرناک خواهد بود و با او نمی توان زیست. همیشه سر از فتنه گیری و دروغ در خواهد آورد و همیشه سخنان او مورد تأمل خواهد بود .
۸- بیـــان عـــــوارض و خطـــــر :
کودکان و فرزندان ما سن و تجربه ای ندارند تا در سایه آن بتوانند آینده را آنچنانکه هست ببینند. و یا آن چنان تجربه ای ندارند که بتوانند عواقب نامطلوب وضعی را که در اثر دروغ پدید خواهد آمد درک کنند.در اینجاست که والدین و مربیان از طریق ذکر داستانهای مربوط به دروغگویی و فرجام آن قادر می شوند به ارشاد او پرداخته و هدایتش کنند. البته ذکر داستانها از همان سنین خردسالی و در موقعی که هنوز وارد این مرحله نشده است مؤثرتر است. روزی که او از مسئله دروغ وحشت داشته باشد به هیچوجه حاضر به آن نمی شود .
۹- بیــــــان شــــــــرایط ارزش او :
والدین و مربیان لازم است به کودک تفهیم کنند که اگر برای او ارزش و احترامی قائلند به خاطر صداقت اوست و اگر رعایت صداقت و درستی را نکند احترامی نخواهد داشت. به او تفهیم کنید بدان اندازه باید رشد داشته باشد که اگر راستگویی به زیان و ضرر اوست باز هم راست بگوید و صراحت و قاطعیت خود را از دست ندهد. اگر کار بدی کرده ، می تواند از آن عذر بخواهد ولی اگر دروغی از او صادر شود قابل بخشش نخواهد بود .
۱۰- آمــــادگی بــرای پذیــــرش او :
والدین و مربیان عملاً باید نشان دهند که آماده پذیرش کودک و حتی خطاهای او هستند. حاضرند به حرف های او گوش فرادهند و به احساسات و عواطف او احترام بگذارند. در برابر لغزش او خشونت به خرج نمی دهند و آبروی او را در میان جمع حفظ می کنند. این امر زمینه و امکان دروغ گویی را از کودک سلب میکند و او را در مسیر صلاح قرار میدهد .
۱۱- جنبـــه الگــــوی والـــدین :
فراموش نکنید که کودکان از ما درس می گیرند . دروغ را از ما می آموزند. اگر موضع ناروایی در برخورد و رفتار و گفتارها اتخاذ کنید او همان را ادامه خواهد داد. هرگز گمان نکنید که کودک آن را نمی فهمد. او ظاهراً در برابر رفتار شما آرام است ولی همان را می آموزد وعمل می کند. شما با عمل خود راه اقدام به خطا را برایش آسان می کنید و زمینه صدق و راستی را از او می گیرید. در چنان صورتی شما مسئول عواقب نابسامان رفتار فرزند خود خواهی بود. ایمان شما به خدا و رعایت اصول پرهیزکاری و اخلاص و مراقبت در گفتار و رفتار شما درسی ارزنده برای فرزندان است و در نجات از این معضل کمک مؤثری خواهد برد.
۱۲- خــــــودداری از اصـــــــــرار :
گاهی شما میدانید که فرزند شما فلان غذایی را که از آن منع بوده است خورده و لکه روی لباسش و طعم دهانش آنرا اثبات می کند و با اینحال او انکار میکند. اصرار شما بر انکارش خواهد افزود. در صورت اصرار بر انکارش نیز سعی نداشته باشید به او مارک دروغگویی بچسبانید، فعلاً مساله را نادیده بگیرید تا بعدها در خلوت او را به خطایش آگاه کنید .
دروغ در چه کسانــــی بیشتــــر است ؟
در بین آنها که ضعیف و عصبی و یا هیجانی هستند.
در آنها که رشادت و شجاعت لازم و کافی را ندارند و ترسو هستند .
در بین آنها که به صورت افراطی خواستار جلب نظر و محبت اند .
در بین آنان که قدرت نیاز در آنها نیرومند و دستیابی به هدف برایشان دشوارتر است .
در بین آنها که تکالیف شاق بر آنها تحمیل شده و قدرت تحمل آنرا ندارند .
در آنها که ایمانشان ضعیف است و فشار واِعمال قدرت شما بر آنان بسیار است .
آنها که دوران کودکی توأم با محرومیت و نابسامانی بسیار داشته اند و محبت کافی ندیده اند .
و بالاخره آنها که از تربیت کافی ولازم برخوردار نبوده اند .
تـــذکــــری به والـــدین و مــــربیــــان
اعمال برخی از طرق برای اصلاح دروغ کودکان یا مؤثر نیست و یا اثرش چندان زیاد نیست و حتی در مواردی ممکن است آثار معکوس و نامطلوب بر جای گذارد مثل :
سرزنش ها و ملامت های بسیار .
اعمال خشونت و تنبیه بیش از اندازه و آزار رساندن به او .
متهم کردن و دروغگو خواندن کودک و بردن آبـــروی او در نزد دیگــران .
دریغ داشتن محبت و هدایت از کودک و همچنین اعلام سلب اعتماد از او .
رها کردن طفل به حال خودش بدان امید که او در آینده خود به خود اصلاح خواهد شد .
در همه حال ضروری است سر از علت در آوریم و درد او را به صورت ریشه ای درمان کنیم ، و نیز حسن نیت خود را نشان داده و با کودک تفاهم کنیم. زیرا او درهمه حال فرزند ما و چون چوب منبر است که نه می توان او را سوزاند و نه او را به دور انداخت باید سوخت و ساخت و او را اصلاح کرد.