در بحران‌های مالی، رازقیت خدا چگونه دستمان را می‌گیرد؟

در بحران‌های مالی، رازقیت خدا چگونه دستمان را می‌گیرد؟

میان فقر و ایمان رابطه عکس وجود ندارد

هیچ یک از علما معتقد نبوده و نیستند که میان فقر و ایمان رابطه عکس وجود دارد؛ یعنی اگر فقر آمد، ایمان از در دیگر خارج می‌شود. این عقیده را روایات ما هم رد می‌کند.

این روزها فشار و بحران اقتصادی را همه ما تک تک با تمام وجود حس می کنیم؛ روزهایی که صحبت از دلار و ارزش و طلا و نوسانات موجود در بازار نقل محافل و گفت و گوها و دورهمی های امروز شده است. صحبت هایی که اکثراً بوی ناامیدی و غم می دهد، اما ناگفته نماند که در این فضای غبار آلود هستند افرادی که امیدوارانه صحبت می کنند، از وضع موجود و بی تدبیری ها و سوء مدیریت ها شاکی هستند اما به لحاظ اعتقاد و باوری که دارند، می دانند و یقین دارند که روزی دهنده اصلی کسی است که گرانی و ارزانی و تورم برایش فرقی نمی کند و در روزی رسانی اش اثری ندارد.

در این فرصت بر آن شده ایم تا سؤالاتی که میان مردم رواج یافته را مروری داشته باشم؛  اگر رزق و روزی دست خداوند است، مدیریت ها و سازمان ها که در این مسیر مسئولیت دارند، نقششان چه می شود؟ اینکه تنها باور داشته باشیم که روزی دست خداوند است، می تواند توجیهی باشد بر اینکه ما دست از تلاش و کوشش برداریم؟ در بحران های مالی امروز اعتقاد به رزاقیت خدا چگونه کمک می کند؟ رزاقیت خداوند چه معنا و مفهومی دارد؟ آیا فقر ایمان را ازبین می برد؟
 

ریشه قسمتی از ناهنجاری‌های جامعه، بی اعتمادی به خداوند است

با کمی تأمل در بسیاری از ناهنجاری های امروز می توان این گونه ادعا کرد که عامل بسیاری از دزدی ها، اختلاس ها، ضرب و شتم ها و قتل ها، ناراحتی های عصبی و فشارهای روحی و بسیاری از نابسامانی های فردی و اجتماعی امروز که شاهد آن هستیم، از آنجا ناشی شده که بسیاری از افراد، بدون توجه به تدبیرات و مقدرات حکیمانه خداوند و غفلت از آنها و تنها با اتکاء به قدرت تدبیر و زور بازوی خود، به این سو و آن سو می دوند تا لقمه ای نان به دست آورند.
به راستی اگر به جای خود، به خدا متکی شویم و در فکر و عمل در برابر تقدیرات حکیمانه او سر تعظیم فرود آوریم، بسیاری از التهاب ها و ناراحتی های فردی و اجتماعی از بین نرفته و جای آن را راحت و آرامش نمی گیرد؟
 

رزاق بودن خدا چه معنایی دارد؟

معنای رازقیت خداوند باید برای همگان باز شده و معنای صحیحی از آن فهمیده شود؛ «ما من دابّه فی الارض الّا علی الله رزقها» آیه در حقیقت بیانگر این موضوع است که اگر این ضمانت در نظام و عالم نبود، هیچ گرایشی وجود نداشت. به عبارتی اگر رزاقیت خدا نبود، هیچ موجودی وجود نداشت؛ زیرا “رزق و روزی به معنی اعم، چیزی جز مددگیری موجودات از موجودات دیگر و در نهایت مددگیری همه از خداوند نیست.” (۱)
اینکه هر کدام از ما در عالم خلقت وظیفه ای داشته و در مقابل حقوقی بر گردن دیگران داریم، یا اینکه خداوند هر جاندارى را بوسیله یک سلسله میل ها و رغبت هایی که در او ایجاد کرده تا در در پى مایحتاج خود برود، همین اندیشه و تلاش و کوشش و روابطی که میان موجودات وجود دارد همه به موجب رزّاقیت خداوند است و رزاقیت اوست که روزى و روزى خوار، رزق و مرزوق را عاشق یکدیگر قرار داده است.
این رزاقیت به قدری ظریف و زیبا نهادینه شده تا جایی که طفل تا زمانی که طفل است و قادر به تهیه روزی اش نیست، روزى او را آماده و مهیا در اختیار او قرار داده است و تدریجا که او قدرت بیشترى پیدا مى کند دیگر روزى او به آسودگى در اختیارش نیست مثل اینکه روزى او را بر مى دارند.
 

نقش اراده انسان در رسیدن روزی

فاکتور دیگری که در مباحث روزی مطرح می شود، اراده انسان است. در این رابطه باید گفت که اراده انسان علت تامه رزق او نیست. این امر از زبان علامه طباطبایی چنین است: سعی و کوشش آدمی و علم و اراده او برای تحصیل رزق، سبب تام به دست آمدن آن نیست وگرنه می بایستی همواره و در همه اشخاص این سعی و کاردانی موثر واقع شود و صاحبش را به رزق فراوان برساند. با اینکه به چشم خود می بینیم که این طور نیست. بسیار جویندگان هستند که مایوس برمی گردند و بسیار کوشندگان هستند که نتیجه ای عایدشان نمی گردد. پس معلوم می شود که غیر از کوشش و کاردانی خود انسان، شرایط و علل زمانی و مکانی دیگری هم موثر است و موانع مختلفی هم هست که با اختلاف شرایط، مانع از به نتیجه رسیدن کوشش ها می شوند.
… این نظام جاری با اینکه یک نظام است و اجزایش با هم تناسب و سازگاری دارند خود دلالت بر وحدانیت ناظم و مدبّر و مدبرش دارد، مدبّر و مدیری که خودش جزء اجزای این عالم نیست … و آن مدبّر، خدای عزّ و جلّ است. بنابراین خالق عالم، مدبّر آن است و مدبر آن، رازق آن است و آن همان خدای متعال است. (۲)

توکل، بی‌اعتنایی به عالم اسباب نیست

فاکتور دیگری که در حیطه رزق و روزی مطرح است موضوع “توکل” است. مرحوم راغب اصفهانی در مفردات می گوید: «توکل» اگر با حرف «علی» بیاید به معنای اعتماد کردن می باشد. (۳)
به بیان مرحوم سید عبدالله شبر، “حقیقت توکل همان اعتماد قلبی در همه کارها بر خداوند و صرف نظر کردن از غیر او است.” (۴) به معنای دقیق تر توکل به معنای ترک فعالیت و کوشش و تدبیر عقلانی نیست، چرا که این امر در اسلام حرام و قبیح شمرده شده است. توکل علم و آگاهی به این است که مخلوق نه توانایی رساندن سود دارد و نه زیان، توکل مأیوس شدن از خلق است (یعنی همه چیز را از خدا و به فرمان او بداند.) (۵)
بی اعتنایی به عالم اسباب نه تنها توکل نیست، بلکه به معنای بی توجهی به سنت های الهی است و این با روح توکل ناسازگار است.چنانچه در این باره در تاریخ بیان شده که مرد عربی در حضور پیامبر(ص) شتر خود را رها کرد و گفت: «توکلت علی الله» پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اعقلها و توکل» شتر را پایبند بزن و سپس توکل بر خدا کن (با توکل زانوی اشتر ببند) (۶)
اعتماد کردن به خداوند یکی از ارکان مهم در مباحث رزق و روزی است . اگر به این باور و یقین برسیم که رازقیت تنها و تنها از آن خداوند است و بقیه اسباب و وسایلی بیش نیستند، دیگر در شرایط های سخت اقتصادی که به طرق مختلفی چون تحریم های دشمنان و بی کفایتی و سوء مدیریت داخلی بر زندگی مردم سایه افکنده، ترس و نگرانی وجودمان را لبریز نمی کند. دیگر شرایط سخت عاملی نمی شوند که من به هر کسی رو بیاندازم و به هر طریق نامشروعی در پی به دست آوردن لقمه نانی بروم، چرا که یقین داریم که خالقی که رازقیت تنها از آن اوست کارش را به خوبی م یداند و انجام می دهد.

پی نوشت:
1- مطهری، مرتضی، «بیست گفتار»، ص ۱۵۰
2- «المیزان»، ترجمه ی موسوی همدانی، ج۱۷، ص ۴۱۷
3- راغب اصفهانی، مفردات، ماده وکل
4- اخلاق شبر، ص ۲۷۵، با تلخیص و تصرف
5- بحار، ج ۶۸، ص ۱۳۸، ح ۲۳
6- المحجه البیضاء، ج ۷، ص ۴۲۶

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید