عقیده مندان به نه سال در پاسخ دلیلهای گروهی که وقوع حیض را مطرح می کنند، به ترتیب دلیلهای وارده چنین می گویند:
۱. اگر در آیات سنی برای بلوغ مطرح نشده است، دلیل بر مدعای مورد نظر نیست، چه بسا مسائلی که تمامی مسلمانان اتفاق بر وجوب آن دارند و از مسائل روشن و بی خدشه فقهی است، ولی در آیات قرآن برخلاف این که زمان حاجت آنان بوده، ذکری به میان نیامده است و بیان مطلب به عهده پیامبر(ص) واگذار شده است; از این روی، پیامبر(ص) با گفتار یا عمل خویش، آن موضوع را برای مسلمانان روشن می فرمود. اگر در قرآن بارها امر به اقامه نماز شده است، آیا چگونگی گزاردن آن در اوقات پنجگانه نیز بیان شده؟ بی گمان عصر نزول آیات قرآن، زمان حاجت به بیان چگونگی ادای نماز بوده است. مسلمانان نیز هرگز تردیدی در سه رکعتی بودن نماز مغرب یا دو رکعت بودن نماز صبح نداشته و ندارند; چرا که پیامبر(ص) این امر و امور بسیار دیگری را در عمل و گفتار برای مسلمانان روشن فرموده است.
۲. استثنا به آیه «نساءکم حرث لکم » نیز در اثبات مدعا فایده ای نخواهد داشت. آیه در مقام بیان مطلبی دیگر است و زمان روایی ازدواج را بیان نمی کند. برابر مدعای این گوینده، زمانی که زنان یائسه شده و دیگر تخمک گذاری نداشته و در نتیجه شایستگی تولید فرزند ندارند، همگی باید طلاق داده شوند یا ازدواج آنان فسخ گردد! آیا چنین ادعایی را می توان پذیرفت؟ افزون بر این، روایات بسیاری، نفی کننده ادعای گوینده در تفسیر آیه شریفه اند.
۳. این مطلب که از پیامبر(ص) روایتی در مورد سن نداریم نیز، دلیل بر ادعای یاد شده نیست. با گذری اندک بر تاریخ تدوین و نیز نقل حدیث و با توجه به بازداری از نگارش احادیث پیامبر(ص) در سالیان مدید، روشن می گردد که در موارد بسیاری، بر خلاف آن که مسائلی مورد نیاز مسلمانان بوده، حدیثی از پیامبر(ص) به دست ما نرسیده است و همگان باور دارند: از پیامبر(ص) روایات بسیاری از بین رفته است. آنچه که ائمه(ع) بیان می فرموده اند نیز، در حقیقت، چیزی جز احیای سنت نبوی نبوده است. هیچ یک از امامان معصوم(ع) بر آن نبوده که شریعتی جدید پدید آورد و تنها شریعت محمدی را روشن می فرموده اند.
از این روی، بیش از بیست روایت از امامان(ع) که سن ۹ سال را مطرح می کند، در تفسیر همان شریعت رسول الله(ص) آمده است.
شیعه به دلیل دیدگاه کلامی خویش درباره علم و عصمت ائمه(ص) و جایگاه امامت و وظیفه امت نسبت به امام، هرگز در قوانین، به کتاب خدا و کلام پیامبر(ص) که در دسترس باقی مانده بسنده نمی کند; از این روی مستند بیش تر احکام فقهی روایات وارده از امام باقر و امام صادق(ع) است که در عصری می زیستند که امکان روشن گری اسلام ناب محمدی(ص) وجود داشته است. اگر بنابر آن باشد که روایات این دو امام، اگر توسط امامان پیش از ایشان به دست ما نرسیده قابل عمل نباشد، می بایست قائل به تعطیل بیش تر احکام فقهی شد.
۴. هر چند روایاتی زمان حیض را در انجام دستورهای شرعی مطرح کرده، ولی باید توجه داشت که:
الف. در مجموعه این روایات، تنها زمان واجب بودن روزه، حجاب و پوشش و ج بستگی به حیض دارد و درحدیثی نیز حد بر دختری که دست به دزدی زده و هنوز حیض نمی شده اجرا نگردیده، ولی دیگر کارهای شرعی و انجام دیگر دستورها، بستگی به حیض شدن دخترندارند و در بین فقهای پیشین نیز، اجماع بر جدا نبودن زمان واجب شدن دستورهای شرعی بوده است. از طرفی در روایات نه سال نیز، بارها زمان وجوب همه تکلیفها (با عنوان زمان نوشته شدن خوبیها و بدیها و زمان پایان پذیرفتن کودکی، حد بلوغ دختر، زمان واجب شدن دستورهای شرعی) نه سالگی دختر مطرح شده است.
ب. قرینه «ذلک انها تحیض لتسع سنین »، در حدیث ۲ از احادیث نه سال، بیان می دارد که دستورهای شرعی برای دختر از نه سالگی واجب می شود و نه سالگی زمان امکان حیض است احادیث دیگری نیز بیان می داشت: نه سالگی سن امکان حیض است و پیش از آن «سن من تحیض » (سن امکان حیض) نیست و این همان مطلبی است که امروزه نیز متخصصان علم پزشکی بیان می دارند: زمان حیض دختر در جهان (و نه در منطقه خاص جغرافیایی) از نه سالگی تا ۱۶ سالگی است و اگر پیش از نه سالگی چنین پدیده ای رخ داد، به معنای بلوغ زودرس است و از نظر علم پزشکی به منزله نوعی بیماری است.
ج. روایاتی نیز به روشنی دلالت بر این امر داشت که در برخی تکلیفها، سن ۹ سال ملاک است، حتی اگر دختر حیض نشده باشد.
۵. مراد از روایاتی که بلوغ را در پاره ای از تکلیفها مطرح می کنند، به نشانه روایات دیگر مشخص می گردد. در روایت، به روشنی حد بلوغ دختر ۹ سال مطرح شده است.
۶. همان گونه که بیان شد به نظر می رسد به دلیل احتلام در دختران و نیز به دلیل رویارویی که بین حیض و احتلام در متن پاره ای از روایات بحث احتلام آمده، مراد از حلم در روایات، احتلام در پسران باشد. افزون بر آن، بحثی وجود دارد که آیا احتلام در دختران پیش از ازدواج واقع می شود یا خیر و اگر واقع می شود، چگونه است؟