زندگی دنیا، تنها ابزار ساختن ابدیت
بنابراین، فرصت کوتاه عمر و زندگی دنیا تنها جایی است که انسان می تواند خود را برای ابدیت بسازد و این فرصت بی بدیل و بی نظیر هرگز تکرار نخواهد شد.
هر انسانی افزون بر این که خود را می سازد، با نیت و کارهایش، فضای آخرت خود را نیز می سازد. به این معنا که هر کسی بهشت و دوزخ خویش را می سازد و امکاناتی که در بهشت یا دوزخ در اختیار اوست همان چیزهایی است که انسان با خود از دنیا می برد. درحقیقت در آن جا تنها به درو و بهره برداری از محصول و کشته های خود می پردازد و هر آن چه در مزرعه دنیا و کشتزار آن کشته کرده را درو می کند و می چیند.
در روایات معراجی، داستان های زیادی برای بیان این مهم از پیامبر(ص) روایت و نقل شده است. از جمله، امام صادق علیه السلام روایت می کند که: رسول خدا(ص) فرمودند: در آن هنگامی که مرا در آسمان، معراج دادند، من داخل بهشت شدم، دیدم در آنجا زمین های بسیاری سفید و روشن افتاده و هیچ چیز در آنها نیست، ولیکن فرشتگانی را دیدم که بنایی می سازند، یک خشت از طلا و یک خشت از نقره، و گاهی دست از ساختن بر می دارند.
من به آن فرشتگان گفتم: به چه علت شما گاهی مشغول ساختن می شوید و گاهی دست بر می دارید؟
فرشتگان گفتند: وقتی که نفقه ما برسد ما می سازیم و وقتی که نفقه ای نمی رسد دست برمی داریم و صبر می کنیم تا آنکه نفقه برسد.
رسول خدا(ص) به آن فرشتگان گفتند: نفقه شما چیست؟
گفتند: نفقه ما گفتار مومن است در دنیا، که بگوید: «سبحان الله والحمدلله و لااله الا الله و الله اکبر» پس چون مؤمن بگوید، ما بنا می کنیم؛ و زمانی که از گفتن دست بردارد ما نیز باز می ایستیم».
در این روایت به گوشه ای از تأثیر نیت ها و کارهای نیک ما یعنی حسن فاعلی و حسن فعلی اشاره شده است. در حقیقت هر کسی خود، بهشت یا دوزخش را می سازد و مقدار سرزمین، نهرها، حوری ها، کاخ ها، درختان، امکانات زمینی و آسمانی آن بسته به نوع عملکرد و کار انسان در دنیا دارد. البته خداوند از فضل خویش به بهشتیان افزون تر از آن چه خود ساخته اند بذل و بخشش می کند اما این زیاد کردن درباره دوزخیان نیست؛ زیرا در این صورت ظلم خواهد بود و ظلم از خداوند قبیح است. (آل عمران، آیه ۱۸۲ و نیز انفال، آیه ۱۵ و آیات دیگر) از این رو درباره پاداش های بهشتی همواره سخن از زیاده و بذل و فضل الهی نسبت به بهشتیان است ولی درباره کیفر و مجازات دوزخیان همواره واژگانی چون جزاء وفاق آورده شده است. (نباء، آیه ۶۲)
خداوند در آیاتی از جمله آیه۱۵ سوره انفال و ۰۱سوره حج و ۶۴ سوره فصلت روشن می کند که هر آن چه در آخرت نصیب و بهره انسان می شود همان اعمال نیک و بد انسان است. این بدان معناست که انسان همان گونه که خودش را می سازد، جهان آخرت با امکانات یا محدودیت های آن را نیز می سازد.
ساختن حوریان بوسیله اعمال
در برخی روایات این معنا مورد توجه و تأکید است که انسان حوریان خویش را می سازد و نام ایشان برگرفته از نام سازنده آن است. به عنوان نمونه حدیث زیر قابل توجه است:عبدالله فرزند سلمان فارسی از قول پدرش حکایت نماید: پس از گذشت ده روز از رحلت رسول خدا(ص) از منزل خارج شدم و در مسیر راه، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) مرا دید و فرمود:
ای سلمان! تو بر ما جفا و بی انصافی کردی.
عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! کسی مثل من، بر شما جفا نخواهد کرد، ناراحتی و اندوه من برای رحلت رسول(ص) مانع شد که بتوانم به ملاقات و زیارت شما موفق شوم.
امام(ع) فرمود: ای سلمان! همین امروز بیا به منزل حضرت فاطمه(س) چون او علاقه دارد تو را ببیند و می خواهد که تحفه و هدیه ای را از بهشت تقدیم تو نماید.
گفتم: آیا بعد از وفات رسول الله(ص) فاطمه زهرا(س) برای من تحفه بهشتی درنظر گرفته است؟!
حضرت فرمود: بلی، دیروز فراهم شده است.
پس من با سرعت روانه منزل آن بانوی جهان بشریت شدم، هنگامی که وارد منزل ایشان شدم حضرت را مشاهده کردم که در گوشه ای نشسته و چادر کوتاهی برسر خود افکنده است.
وقتی نگاه حضرت بر من افتاد، اظهار داشت: ای سلمان! پس از وفات پدرم بر من جفا نمودی! گفتم: ای حبیبه خدا! فردی چون من چگونه می تواند بر شخصیتی مثل شما جفا کند؟!
حضرت زهرا(س) پس از آن فرمود: آرام باش، بنشین و در آنچه برایت می گویم دقت کن و بیندیش.
روز گذشته درحالی که در خانه بسته بود، من در همین جا نشسته بودم و در غم و اندوه فرو رفته بودم.
ناگهان متوجه شدم که در باز شد و سه حوری بهشتی که تاکنون فردی به زیبائی شکل آنها ندیده بودم با اندامی نمونه و بوی عطر دل انگیز عجیبی، با لباسهای عالی وارد شدند و من با ورود آن ها از جای خود برخاستم و پس از خوش آمد گوئی به آنان، اظهار داشتم: آیا شما از اهالی شهر مکه یا مدینه هستید؟
گفتند: ما اهل مکه و مدینه و بلکه از اهل زمین نیستیم، ما حورالعین می باشیم و از دارالسلام بهشت به عنوان دیدار با تو به اینجا آمده ایم.
پس من به یکی از ایشان که فکر می کردم از آن دو نفر دیگر بزرگتر است گفتم: نام تو چیست؟ در جواب پاسخ داد: من مقدوده هستم و چون علت نامش را پرسیدم، گفت: خداوند مرا برای مقداد، اسود کندی آفریده است.
سپس به دومی گفتم: نام تو چیست؟
گفت: ذره؛ وقتی علت آن را سؤال کردم، جواب داد: من برای ابوذر غفاری آفریده شده ام. و هنگامی که نام نفر سوم را جویا شدم، گفت: سلمی هستم، و چون از علت آن پرسیدم، اظهار داشت: من از برای سلمان فارسی مهیا گشته ام.
پس از آن مقداری خرمای رطب که بسیار خوش رنگ و لذیذ و خوش بو بود به من هدیه دادند. سپس حضرت زهرا(س) فرمود: ای سلمان! این خرما را بگیر و روزه خود را با آن افطار نما و هسته آن را برایم بیاور.
سلمان گفت: من رطب را از آن حضرت گرفتم و از خدمت ایشان خارج شدم و چون از کنار هر کس عبور کردم، اظهار داشت: آیا با خود مشک عطر همراه داری؟ و من می گفتم: بلی.
و چون رطب را در دهان نهادم و روزه خود را با آن افطار نمودم هسته ای در آن نیافتم. فردای آن روز بر حضرت زهرا وارد شدم و عرض کردم: رطب بدون هسته بود!
فرمود: آری، درخت آن را خداوند در دارالسلام بهشت، با کلام و دعائی که پدرم رسول خدا آن را به من آموخته است تا هر صبح و شام بخوانم، کشت نموده است.
اظهار داشتم: ای سرورم! آیا آن را به من می آموزی؟
حضرت فرمود: هرگاه خواستی تب و ناراحتی تو برطرف گردد، این دعا را بخوان:
بسم الله الرحمن الرحیم ، بسم الله النور، بسم الله نور النور، بسم الله نور علی نور، بسم الله الذی هو مدبر الامور، بسم الله الذی خلق النور من النور، الحمدلله الذی خلق النور من النور و انزل النور علی الطور، فی کتاب مسطور، فی رق منشور، بقدر مقدور، علی نبی محبور، الحمدلله الذی هو بالعز مذکور، و بالفخر مشهور، و علی السراء و الضراء مشکور، و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
سلمان فارسی گوید: من این دعا را به بیش از هزار نفر از اهالی مدینه و مکه که مبتلا به تب شدید بودند تعلیم نمودم و به برکت این دعا و لطف خداوند، جملگی شفا یافتند. (منابع: دلائل الامامه : ص ۷۰۱، ح۵۳، بحارالانوار: ج۳۴، ص۶۸۶۶، ۹۵، الخرایج و الجرایح، ج۲، ص۳۳۵، ح۹)
در فضیلت اشک بر امام حسین(ع) آمده است که اشک هائی که حتی به اندازه بال مگسی است، در روز قیامت همانند در و مرواریدی بزرگ می شود که عرصه قیامت را بر صاحب آن روشن می کند و بهای آن را که پیامبران نمی توانند معلوم دارند، خود امام حسین(ع) معلوم می دارد که آزادی شخص و والدینش از آتش دوزخ است.
براساس آموزه های قرآنی، هر کسی نور خویش را برای عرصه قیامت به همراه دارد، این بدان معناست که اگر کسی نوری با خود نداشته باشد در عرصه قیامت در تاریکی محض به سر خواهد برد. از این رو خداوند در آیه۳۱ سوره حدید گزارش می کند که منافقان در جست وجوی نور در عرصه قیامت هستند: یوم یقول المنافقون و المنافقات للذین آمنوا انظرونا نقتبس من نورکم قیل ارجعوا وراءکم فالتمسوا نورا فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه الرحمه و طاهره من قبله العذاب؛ آن روز، مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آورده اند می گویند: «ما را مهلت دهید تا از نورتان ]اندکی[ برگیریم.» گفته می شود: «باز پس برگردید و نوری درخواست کنید.» آن گاه میان آنها دیواری زده می شود که آن را دروازه ای است: باطنش رحمت است و ظاهرش روی به عذاب دارد.
این بدان معناست که انسان همه چیز قیامت خویش را از ماهیت و امکانات، خود در این دنیا می سازد و هر کار کوچک و بزرگی در قیامت آثاری در شخص و یا محیط زیست او به جا می گذارد. این همان معنای محاسبه مثقال ذره است که در سوره زلزال بیان شده است. تبیین همه ابعاد این موضوع نیازمند بررسی و تحلیل همه روایات و آیات است ولی از همین اندازه می توان دریافت که دنیا تا چه اندازه می تواند در ابدیت انسان نقش ایفا کند و این که همه چیز انسان در آخرت در همین دنیا ساخته و فرستاده می شود.
دنیا مزرعه آخرت (۳)
- شهریور ۱۸, ۱۳۹۲
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 123 نفر
- برچسب ها : ابديت, برزخ،بهشت و جهنم, پرونده خدا, خداشناسی, زندگی دنیا, عمر, ماوراء, معنويت در زندگي