در زندگی مدرن امروزی ارزشهای بسیاری تغییر کردهاند. زندگی خانوادگی که اساس جامعه را تشکیل میداد مانند دیگر سنتها مورد هجوم واقع شده اما در جهان اسلام خانواده با همه ی مظاهرش آنچنان استوار و پا برجا بنا نهاده شده که هیچ عاملی نمیتواند اساس آن را زیر سوال ببرد. در واقع خانواده بهترین ابزار برای شناساندن اسلام به جهان غرب است. هیچ موسسه یا سیستم آموزشی وجود ندارد که مثل یک خانواده ی اسلامی قادر باشد اسلام را به جهان معرفی کند. اگر امروزه غربیها علیرغم مسائلی که در اجتماعشان میگذرد، ادعا میکنند در اوج پیشرفتهای اجتماعی و اخلاقی قرار دارند، خانواده ی اسلامی با توجه به ایدهآلها، استانداردها و معیارهایش در سطحی فراتر از آنها قرار خواهد گرفت.
لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه
و انک لعلی خلق عظیم
قال رسول الله(ص) : الخلق و عاء الدین. (اخلاق ظرف دین است.)
چون خدای تعالی ایمان را آفرید، ایمان گفت: خدایا مرا نیرومند گردان، پس خداوند آن را به خوش خویی و بخشندگی توانمند ساخت.
الاسلام حسن الخلق. (اسلام خوش خویی است.)
یکی از اساسی ترین رموز خوشبختی و لذت بردن از زندگی، اخلاق خوش و صفات کریمه است. به روشنی مسلم است که هیچ چیز همانند خوش خلقی، زندگی را به کام فرد و اطرافیانش شیرین نمی سازد.در دنیای امروزی که استرس ها و فشارهای فراوان از هر سو، وجود ما را محاصره کرده است، تنها با سلاح خوشرویی و خلق و خوی نرم و ملایم است که می توان گذران عمر را با آرامش و رضایت سپری کرد.
این گونه است که امام صادق(ع) می فرمایند: هیچ زندگانی گواراتر از خوش اخلاقی نیست.
پیامبر گرامی اسلام(ص) محبوب ترین فرد در نزد خود را انسان خوش خلق معرفی می کند و می فرماید: دوست ترین و محبوب ترین شما در نزد من و نزدیک ترین شما به من در روز قیامت، خوش اخلاق ترین شماست.
البته مسلم است که «اخلاق » دامنه ای وسیع و گسترده دارد و صفات پسندیده ای را شامل می شود که مجموعه ی آن صفات، یک شخص را صاحب اخلاق خوش می سازد.
شاید در اذهان عموم مردم، خوش اخلاقی به معنای خنده و شوخی و بذله گویی و دست انداختن و خندیدن به دیگری و … باشد؛ در صورتی که اخلاق خوش، کسب کردن بسیاری از فضایل است که با ممارست حاصل می گردد.
کظم غیظ، گذشت و عفو، ملایمت و مهربانی، صبر و بردباری، اغماض از اشتباهات دیگران، برخورد محترمانه و مناسب با اطرافیان و خیلی از صفات نیک، در کنار یکدیگر «حسن خلق» را پدید می آورند.
زندگی زناشویی، بهترین فرصت برای کسب این خصایل نیکو است؛ در صحنه ی زندگی مشترک موقعیت های بی شماری به وجود می آید. یک انسان آگاه و با ایمان، با برخورداری و مدد از این موقعیت ها و کسب فضایل اخلاقی، می تواند در جهت کمال خویش و حفظ آرامش خانواده، گام بردارد. برای داشتن یک زندگی خوب و باصفا، اخلاق خوش مهم ترین عنصر است. بدون آن زندگی عذاب آور و خسته کننده می شود. شخص بداخلاق زندگی را به کام خود و خانواده اش تلخ و سیاه می کند و تمام پیوندهای عاطفی را از میان برمی دارد.
امام صادق(ع) می فرمایند: هر که بدخلق است خود را معذب می دارد و بسیار اتفاق می افتد که به واسطه ی کج خلقی ضررهای عظیم به او می رسد و از منفعت های بزرگ محروم می شود و عاقبت هم به عذاب اخروی دچار می گردد.
پل ارتباطی بین افراد به وسیله ی اخلاق خوش، مستحکم می شود و از آن جایی که هیچ ارتباطی به اندازه ی رابطه ی زناشویی حائز اهمیت نیست، خوش اخلاقی یکی از ارکان عظیم پایداری کانون خانواده به شمار می آید.
پیامبر اکرم(ص) انسانی را از جهت ایمان کامل می شمرند که خوش اخلاق باشد. می فرمایند: کامل ترین مردم از جهت ایمان، خوش اخلاق ترین آنها می باشد، بهترین شما کسی است که نسبت به خانواده اش احسان و نیکی کند.
اخلاق خوش از آن جایی که باعث سلامت روانی خانواده و در نتیجه سلامت جامعه می گردد، از بسیاری عبادات نیز بالاتر و برتر شمرده شده است؛ چرا که به واسطه ی خوش خلقی، دل ها نرم می گردند. مگر نه آن است که خداوند پیامبر اسلام را به واسطه ی داشتن خلق عظیم و پسندیده اش می ستاید و گرایش انسان ها را نسبت به آن حضرت به علت اخلاق نرم و زیبای آن بزرگوار می داند؟ و صراحتاً در قرآن می فرماید:
و لو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک …
اگر تو سنگدل و بدخلق بودی، همه از گرد تو پراکنده می شدند …
بدین سبب است که برترین اعمال حسن خلق است، چنان که پیامبر (ص) فرموده اند: در کفه ی میزان اعمال در روز قیامت، چیزی بهتر و با ارزش تر از حسن خلق نیست.
و امام صادق(ع) ثمرات خوش اخلاقی را این گونه وصف می نمایند: نیکی و خوش خلقی، ولایات را آباد می گرداند، عمرها را طولانی می سازد. به درستی خدای متعال به بنده ای که دارای حسن خلق است ثواب کسی را می دهد که صبح و شام مشغول جهاد در راه خداست.
همسری که اخلاقی پسندیده و رفتاری ملایم و لبخند و مهربانی در کردار خویش دارد، به راحتی خواهد توانست دل طرف مقابل را تسخیر کند و آرامشی دلپذیر را در خانه، برای تک تک افراد پدید آورد. با خنده و خوش رویی انرژی مثبت و روحیه ای شاد به دیگران منتقل و خستگی های روزمره را از خود دور سازد. و در انتها باز هم توصیه های متعدد اهل بیت(ع) ره توشه ی ما در این مسیر است.
رُبّ عزیز أذلّه خلقه و ذلیل اعزّه خلقه.
بسا عزیز و ارجمندی که اخلاقش او را خوار و ذلیل گرداند و بسا خوار و ذلیلی که اخلاقش او را عزیز و ارجمند کرد.
قال رسول الله(ص): انک امرو قد احسن الله خلقک فأحسن خلقک.
(خداوند تو را نیکو و زیبا آفریده است پس اخلاقت را نیز نیکو گردان.)
قال الصادق(ع): ما یقدم المومن علی الله عز و جل به عمل بعد الفرائض أحب الی اله تعالی من ان یسع الناس بخلقه.
(مومن بعد از انجام واجبات، عملی محبوب تر از خوش اخلاقی با مردم نزد خدای تعالی نمی آورد.)
پیامبر(ص) خطاب به مردان فرموده اند: به راستی که خوش دارم مرد با خوشحالی و افتخار چیزی را با دست خودش برای خانواده اش ببرد و بدین وسیله کبر را از خود دور کند.
«هر چه محبت همسر در قلب بنده زیادتر شود فضلیت ایمانش زیادتر میگردد.»
(امام صادق علیهالسلام)
اوّلین قدم و مهمترین توشه در راه زندگی و آیین همسرداری، مودّت و محبّت است، همان مودتی که خداوند مهربان، به رایگان در دسترس زن و شوهر قرار داده. «و جعل بینکم مودهّ و رحمه» و سعی زوجین باید در زنده نگه داشتن و حفظ آن باشد. برای موفقیت در روابط زناشویی درک فصلهای مختلف زندگی بسیار مهم است. زندگی فصلهای متفاوتی دارد. گاهی محبت به خودی خود روان و جاری است، ولی گاهی دسترسی به آن نیاز به تلاش و کوشش دارد.
روح و وجود ما برای ادامهی زندگی نیاز به محبت دارد، پس روح و جان خود و همسرمان را از محبّت لبریز کنیم. مگر نه این است که زن مظهر عطوفت و مهربانی است و اوست که زندگی را میسازد؟ پس او چون بهار، سخاوتمندانه و بدون چشم داشت محبت را به همسرش تقدیم میکند. چرا که ایثار و فضیلت را از فرهنگ اسلامی به خوبی آموخته است و میداند که به فرمودهی امام علیعلیهالسّلام: «الایثار اعلی المکارم» ایثار برترین صفات عالی انسانی است.ابراز محبت
قال رسولالله صلیالله علیه وآله وسلم:
افضل الناس منّه من بدأ بالمودّه.
شایستهترین کس به منّتگذاری کسی است که در دوستی و محبت نسبت به طرف خود پیشی گیرد.
محبّتی که در دل احتکاروزندانی شود ،اثر بخش نیست. محبّت باید در رفتاروگفتاروعملجاری شود وبروزکند و«مودّت» یعنی این،یعنی ابراز محبّت وعلاقه.
جلوههای بروز محبت در زندگی بسیار متفاوت و گوناگون است. حسن خلق و خوش رویی، نرم خویی و مهربانی، ادب در کلام و رفتار، توجّه و لبخند، درک و فهم طرف مقابل، حسنجویی و مثبت اندیشی، احترام و قدردانی … همه و همه از مصادیق مودت و محبت است.
از رسول خدا صلیالله علیه واله و سلم پرسیدند:
ما افضل ما اعطی المرء المسلم؟ قال: الخلق الحسن.
بهترین هدیهای که به شخص مسلمان داده شده خوش اخلاقی است.
چرا به زنان سفارش شده که هنگام آمدن همسر به استقبالش بروید و در را به رویش بگشایید و بدینگونه نشان بدهید که منتظر او بودهاید؟ زیرا این رفتار نیز نشانهای از مودّت است؛ و طی کردن همین فاصلهی کوتاه و استقبال و مشایعت همسر، نشانهی محبّت و محبّت آفرینی است، صورت زیبا تسخیر کننده نیست، آنچه تسخیر میکند دل مهربان و شوهر دوست زن است. و امام رضاعلیهالسلام چنین زنی را غنیمت میشود و رسول خاتم صلیالله علیه وآله و سلم: او را بهترین زن میداند.
زندگی که در آن بخواهیم روابط عاطفی حکمفرما باشد، مانند باغی است که با ارزشترین موهبت یعنی «خودمان» را به امانت میگذاریم تا به رشد و شکوفایی برسد.
هرگز گمان مبرید که با ابراز علاقه قدر و منزلت شما کم میشود، بلکه به عکس با نثار محبّت، به کمال و بالندگی خواهید رسید.
مرد برای حرکت و پویایی به محبّت زن نیاز دارد و محبّت صادقانه و حقیقی، تنها نیرویی است که مرد را به زندگی امیدوار و پر تلاش نگاه میدارد.
به فرمودهی پیامبراکرم صلیالله علیه وآله و سلم: بهترین زنهای شما آنهایی هستند که دارای محبّت باشند.قدرشناسی
لئن شکرتم لازیدنّکم.
پس از ابراز محبت و بیان شیفتگی و نشان دادن احساسات و عواطف عالی خود، گام بعدی قدردانی و احترام نسبت به همسر است که از جلوههای ظهور و بروز محبت میباشد. امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: هر زنی که به شوهرش احترام کند و آزار و اذینش نرساند، خوش بخت و سعادتمند است.
دقت داشته باشیم که همیشه قدرشناسی خویش را در مقابل محبتهایی که همسرمان به ما میکند، آشکارا ابراز کنیم که «لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» در این صورت است که او محبت ما را حس میکند .قدردانی از همسر بهترین شیوه جلب محبت مرد است.
منتظر نباشیم که در مقابل کار بزرگ و غیر منتظرهای از همسر خود تشکر کنیم؛ بلکه بیاموزیم تا در برابر هر کار کوچکی توجه نشان داده و قدردانی خویش را ابلاغ کنیم. با لبخند و بیان تشکر، زن میتواند احساس رضایت خویش را از مرد نشان دهد. مرد نیاز به این قدردانی و تشویق دارد تا بتواند همچنان محبّتش را ارائه دهد. او نیاز دارد تا بداند وجودش موثّر است و کارهایش زندگی را بهتر مینماید. اگرمردها بدانند که آنچه برای زن انجام میدهند، مهم و با ارزش است. بیشتر و بیشتر بر تلاش خویش میافزایند و به تدریج میآموزند تا به کارهای کوچک هم به همان اندازهی کارهای بزرگ ارزش دهند.درمقاله ی بعد به بحث گذشت و صبوری می پردازیم.پیش به سوی رابطه ی موفق!
با یکدیگر مهربان بودن
آیا نسبت به یکدیگر مهربان هستید و یا سعی میکنید مدام یکدیگر را کنترل کنید و راه خودتان را بروید؟ آیا با مهربانی کردن نسبت به همسرتان احساس خوشحالی و رضایت میکنید؟ یکی از نشانههای ضروری یک رابطه ی سالم محبت کردن به یکدیگر است، نه اینکه با تحکم طرف مقابلتان را کنترل کنید.به یکدیگر عشق ورزیدن
آیا وجودتان سرشار از گرمای عشق است و آن را بیاختیار نثار یکدیگر میکنید؟ آیا همواره زیباییها و خوبیهای طرف مقابلتان را میبینید و یا تنها بر روی اشتباهات و نقاط ضعف او متمرکز هستید؟ آیا احساسات درونی او را درک میکنید؟ آیا از عشق ورزیدن به یکدیگر لذت میبرید؟ گرما و عشق داشتن نسبت به یکدیگر، یکی از نشانههای رابطه ی سالم با شریک زندگیتان است.با یکدیگر شوخی کردن
آیا دوست دارید با یکدیگر بازی و شوخی کنید؟ از شوخیها و بامزگیهای طرف مقابلتان لذت میبرید؟ سعی میکنید در بحرانها و مشکلات او را شاد کنید و بخندانید؟ آیا مانند بچهها با یکدیگر راحت و بیغل وغش برخورد میکنید و مدام در حال شوخی کردن با هم هستید؟ یکی از بزرگترین ارکان رابطه ی سالم، همین خنده و شوخی است.
از کنار هم بودن لذت بردن
آیا اگر بخواهید با کسی وقت بگذارید ترجیح میدهید با همسرتان باشد یا با شخص دیگری؟ آیا برای اینکه در کنار همسرتان باشید لحظه شماری میکنید؟ آیا هر دوی شما دوست و یا سرگرمی خاصی دارید که از انجام آن لذت ببرید؟ در مواقعی که در کنار یکدیگر نیستید چه احساسی دارید؟
اغلب زوجها اوقات زیادی را با هم سپری میکنند، زیرا با تمام وجود از این که در کنار هم هستند لذت میبرند و احساس آرامش میکنند. در صورتی که دیگر زوجها از ترس تنهایی و بیکسی، با همسرشان میمانند و یا به عبارت دیگر از روی ناچاری با هم زندگی میکنند.
یکی از نشانههای رابطه ی موفق این است که طرفین به یکدیگر وابسته نباشند و برای خود دوستان و سرگرمیهای مخصوص به خود داشته باشند. بنابراین اگر خواهان یک رابطه موفق هستید به همسرتان وابسته نباشید به ویژه از لحاظ عاطفی.به طور مسالمتآمیز اختلافات را حل کردن
تقریباً همه زوجها با یکدیگر اختلاف دارند. موضوع اصلی اختلافنظر نیست، آن چه اهمیت دارد چگونگی کنار آمدن با این اختلافات است. آیا شما برای حل اختلافاتتان روش خاصی دارید یا اینکه برای جلوگیری از بحث و جدل مجبور به کنار گذاشتن مسائل و مشکلاتتان هستید؟ آیا در صورت بروز اختلافنظر با یکدیگر دعوا و مجادله کرده و قهر میکنید؟کنترل خشم و عصبانیت
آیا هنگامی که یکی از شما دچار خشم و عصبانیت میشوید، موضوع را کش میدهید، غر میزنید و همسرتان را تنبیه میکنید یا این که سعی میکنید موضوع را فراموش کنید؟ در یک رابطه ی سالم، زن و شوهر بعد از بروز اختلاف و مشکل، خیلی سریع موضوع را تمام میکنند و از آن میگذرند و به عشق و صمیمیت قبلی خود باز میگردند.به عشق یکدیگر پایبند بودن
آقا فکر میکنید در دشوارترین شرایط باز هم عاشق یکدیگر هستید؟ آیا میتوانید حتی در صورت اشتباه و خطای طرف مقابل باز هم عاشق او باشید؟
آیا میدانید عشق در مورد خود شخص است نه در مورد کارهایی که او انجام میدهد؟ برای داشتن یک رابطه ی سالم باید به این سطح از عاشقی رسید.
گوش دادن، درک کردن و پذیرفتن طرف مقابل
آیا احساس میکنید طرف مقابلتان به صحبتهای شما گوش میدهد، آن را درک میکند و شما را همان گونه که هستید میپذیرد؟ آیا رازهایتان را بدون ترس از داوری برای شریک زندگیتان مطرح میکنید؟ آیا بدون کنترل طرف مقابل، ترجیح میدهید چیزهای تازهای در مورد همسرتان کشف کنید؟ آیا دوست دارید با تمام وجود حرفهای او را بشنوید و با او احساس همدردی کنید یا میخواهید مدام او را زیر سوال ببرید و در مقابل او جبهه بگیرید؟
احساس آزادی کردن
آیا از اینکه خودتان باشید نمیترسید و احساس آزادی میکنید؟ آیا با کمال آرامش میتوانید دنبال کارهای مورد علاقهتان بروید؟ آیا شریک زندگیتان از شادی شما خوشحال میشود؟ همانطور که میدانید بعضی افراد به طور ناخودآگاه دارای شخصیتی سالم، مهربان، متعهد، عاشق، مسوول و شوخ طبع هستند ولی بعضی دیگر به دلیل شرایط بد زندگی، فاقد چنین شخصیتی هستند و به مرور زمان باید روی خود کار کنند تا نقاط ضعف شخصیتشان را ترمیم کنند. رابطه ی خوب و موفق رابطهای است که طرفین، خود را دوست داشته باشند و همانطور که هستند خود را بپذیرند، در عین حال عاشق همسرشان باشند و هیچچیزی نتواند رابطه ی بین آنها را خدشهدار کند.
ابراز محبت به عملمحبت و شیوههای نمایاندن آن
محبت که اساس آسودگی و آرامش است همچون کشتی نجاتی است که بر امواج خشمگینِ مشکلات زندگی در حرکت است. کشتیای که یک زن مهربان و هنرمند، ناخدای آن میباشد. زیرا تسکین و آرامشبخشی به زندگی، رسالتی است که بر دوش زنان نهاده شده است.
«فأن تعلم أنّ اللّه جعلها لکَ سکنا و أنسا فتعلَمَ أنّ ذلک نعمه من اللّهَ؛
خداوند متعال زن را برای شوهرش مایه ی آسودگی و آرامش قرار داده، او نعمت بزرگ الهی است.»
دست حکیم پروردگار همخوان با رسالتی که بر دوش زنان قرار داده، استعداد مهرورزی، محبوبیت و مطلوبیت را نیز در فطرت و غریزه ی ایشان نهاده است.
به قول استاد شهید مطهری(ره):
«طبیعت، مرد را مظهرطلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن … غریزه مرد، طلب و نیاز است و غریزه زن جلوه و ناز.»
روشن است اگر زنان در مسیر طبیعی فطرت خویش و در پرتو آشنایی با معارف دینی و آموزههای روانشناسی ـ که روشنگر راه زندگی خانوادگی است ـ بتوانند به وظایف خویش عمل کنند و به جای آنکه وزیر اقتصاد یا مأمور نظافت باشند، نماد رحمت و مهربانی باشند، بسیاری از مشکلات و موانع را در مسیر زندگی عاشقانه از سر راه برداشتهاند.
«بدون تردید غالب کشاکشهای خانوادگی، سردیها، بیاعتناییها، بیرغبتیها، خانهگریزیها، ستیزها، جداییها و طلاقهای بین زن و شوهرها به دلیل فقدان آرامش روانی در کانون خانواده و عدم تأمین نیازهای عاطفی و روانی به وجود میآید.»
اما برای چاره ی این گونه مشکلات فقط شناخت ریشه ی مشکلات و پی بردن به ضرورت و اهمیت محبت کافی نیست بلکه زنان باید شیوههای به کارگیری عواطف سرشار خود را بیاموزند. قصد داریم در طی چندمقاله به بیان دو شیوه ی مهم نمایاندن محبت بپردازیم:
۱- ابراز زبانی
۲- ابراز عملی ایجاد، افزایش و ابراز عشق و محبت از راه زبان
هر کسی میتواند با دو زبان سخن بگوید؛ با زبان عاطفه و احساس، یا با زبان عقل و منطق. اکنون صحبت از زبان عاطفی است. زبان عاطفی (مثبت یا منفی) به خاطر ارتباط مستقیمی که با قلب و جان شنونده دارد، تأثیر بسیاری در ایجاد یا سلب محبت میگذارد. چون بحث در ایجاد و افزایش و حفظ محبت است، به ذکر دو کاربرد مهم زبان عاطفی (مثبت) در ایجاد و ازدیاد عشق و محبت میپردازیم:
۱. ابراز عشق با صراحت و صداقت (جملات عاشقانه) که لحظههای یکنواخت زندگی را شیرین و لبریز از لذت و هیجان میکند.
به قول «مترلینگ»:
«زندگی وقتی لذتبخش است که در آن، لذات کوچک و عشقهای کوچک وجود داشته باشد و همین چیزهای کوچک است که ما را به زندگی پایبند میکند.»
واژههای عاشقانه و دلنشین، به طور شگفتانگیزی میتواند آفریننده ی لذتهای کوچک باشد. ابراز محبت با صراحت و در عین صداقت و راستی در حالی که آمیخته با هیجانات روحی است، محبت را تا مرز عشق میرساند که شیرینی و حلاوت لذت آن را باید در عمق دلها جستجو کرد ولی پنهان کردن عشق، محبت را خفه میکند و میمیراند.
هیچ گاه نباید غرور و یا کمرویی مانع ابراز عشق و علاقه شود، یا در طول زمان مشکلات زندگی و گاه مشاجرات و درگیریها باعث شود ابراز عشق و علاقه ترک شود بلکه باید همواره و در همه حالات زندگی طوری رفتار کنیم که فضای عاطفی از بین نرود و جایی برای گفتن جملات عاشقانه و البته صادقانه بماند؛ چرا که برخی زنان میپندارند مردها به خاطر روحیه ی خاص مردانهشان اهمیتی به این حرفها نمیدهند و نیازی به شنیدن عبارات محبتآمیز و دلنشین ندارند در حالی که تجربه و تحقیقات روانشناسی، نادرستی این مطلب را اثبات کرده است.
«در مردان هر چقدر هم که به ظاهر والامقام و قوی باشند، باز هم لایههایی از دوران کودکی باقی میماند که آنها را نیازمند دلداری میکند.»
استفاده از این گونه جملات کار سادهای نیست بلکه هنری است که مهارت خاص میطلبد. اگر روح صداقت نداشته باشند و در لحظات خاص زندگی و حالات ویژهای ـ که تشخیص آن به عهده ی خودتان است ـ گفته نشوند، دلربایی خود را از دست میدهند و حالت کلیشهای و خستهکنندهای پیدا میکنند.
امام صادق(ع) میفرماید:
«… لا غنی بالزّوجه فیما بینها و بین زوجها الموافق لها عن ثلاث خصال و هُنّ … و اظهار العشق له بالخلابه؛
… زن در روابط بین خود و شوهرِ همدلش، از سه خصلت بینیاز نمیباشد که یکی …، اظهار عشق با دلربایی است.»(۶)
۲. تعریف و تحسین
از آنجا که همه ی انسانها دوست دارند مورد توجه، تعریف و تحسین قرار گیرند، خیلی زود میتوانیم از این راه، در دلهای دیگران جا باز کنیم. معمولاً افراد برای به خاطر سپردن اشخاص با اسم و مشخصات، حافظه ی خوبی ندارند ولی اگر از شخصی تعریفی در باره ی خود شنیده باشند حتما آن فرد در خاطرشان خواهد ماند. بنابراین اگر تعریف و تحسین صادقانه باشد و همراه توقع و چشمداشتی نباشد، میتواند باعث محبت و دوستی شود، به ویژه اگر تعریف، تأثیرگذار و بااهمیت باشد؛ مثلاً مردها به خاطر اهمیت زیادی که برای خلقیات و ویژگیهای مردانه مثل شجاعت، دلیری، مهارتهای شغلی و … قائلند، تعریف و تحسین آنها در این موارد خیلی ارزشمند میباشد.
البته در این مورد (تعریف و تحسین از دیگران)، صداقت و واقعبینی شرط اساسی است یعنی نباید بیدلیل و در هر زمینهای تعریف کنیم. باید باور کنیم که واژهها نیرو و انرژی دارند و چون انرژی میآفرینند باید صادقانه و واقعبینانه به کار گرفته شوند.
نمایش عملی محبت ـ که بیشترین تجلی آن در احسان و فداکاری است ـ شامل هر نوع نیکی و خوبی که نشان از اخلاص و عشق درونی داشته باشد، میشود. ابراز عملی پشتوانه ی ابراز زبانی است اما نمایاندن محبت، بدون پشتوانه ی عملی، فریبی بیش نیست. عشق و محبت هر گاه با عمل همراه شود تأثیرگذار خواهد بود حتی ناسپاسترین انسانها در مقابل احسان دیگران واکنش نشان میدهند.
امام علی(ع) میفرماید:«الانسان عبید الاحسان؛
انسان بنده کسی است که به او احسان میکند.»
توجه کردن به علاقهمندیهای همسر اعم از غذای مورد علاقه ی او، رنگ لباس و … رعایت حال او در مواقع استرسهای روحی و روانی، بیماری، مشکلات شغلی، چشمپوشی از کمبودها و کاستیهای مادی که مربوط به اوست، به پیشواز وی به هنگام ورود به منزل رفتن، گرامیداشت خانواده و دوستان وی، احترام به او بخصوص در حضور دیگران، … نمونههایی از ابراز عملی محبت هستند.پذیرش تفاوتها و درک و تفاهم زوجین
مسئله ی مهم دیگری که در زندگی زوجین باید نگاه شود، پذیرش تفاوتها و نگرش درست به آنهاست. اگر زن و شوهر پی به وجود تفاوتهای طبیعی و فطری یکدیگر ببرند و از نقش آنها در تشدید محبت و تشکیل زندگی بهتر آگاه شوند، حتما به شناخت تفاوتها و استفاده ی درست از آنها بهای بیشتری خواهند داد. شایسته است گذرا به بررسی تفاوتهای بین زن و مرد بپردازیم.
۱) تفاوتها و ایجاد محبت و جذابیت
بین زن و مرد مانند موجودات دیگر، تفاوتهای بسیاری وجود دارد. بنا به گفته ی زیستشناسان هر سلول بدن مرد با هر سلول بدن زن تفاوت دارد. حتی برخی فمینیستها که سعی در پوشاندن و از بین بردن تفاوتها دارند به وجود آنها معترفند. آنچه مهم است نوع نگرش و برخورد ما با تفاوتهاست.
نگرش درست ما برخاسته از علم و آگاهی به وجود آنها و نقش آنها در ایجاد عشق و تکامل است؛ زیرا تفاوتهای بین دو جنس مخالف به گونهای طراحی شده است که هر یک از زوجین به وسیله ی دیگری به تکامل و تعادل میرسد.
روانشناسان معتقدند:
«سردی بدن مرد با گرمی بدن زن متعادل میشود و تهاجمی بودنش با کیفیت همسازی همسرش و قاطعیت او با انتقادپذیری زن و قدرتش با عشق زن متوازن میگردد.»
تفاوتهاست که زندگی را با جنس مخالف شیرین و جذاب میکند به طوری که اگر تفاوتها نبودند کشش و جذابیتی بین دو طرف به وجود نمیآمد.
به اعتقاد جان گری:
«این تفاوتهای مکمل که سبب جذب و کشش به طرف شخص دیگر میشود، احساس مرموزی را به نام عشق به وجود میآورد.»
حتی گفته شده که هر چه توان و قوّت این تفاوتهای فطری و طبیعی بیشتر باشد، درجه جذب و کشش افزایش خواهد یافت:
«مردانی که از «مردانگی» بیشتری برخوردارند از زنانی که زنانگی بیشتری دارند خوششان میآید.»
«هنگامی که زنان و مردان خیلی شبیه یکدیگر شوند آن جاذبه ی مرموز را از دست میدهند. زندگی کردن با شخصی که مثل خودمان است بسیار خستهکننده است.»
«به راستی اگر زن دارای ویژگیهای جسمی و روانی و اخلاقی مردانه بود هرگز هنر ایجاد شیفتگی برای وصال در مرد را نمیتوانست داشته باشد و اگر مردها همانند زنان بودند ممکن نبود عالیترین هنر خود که صید و شکار و تسخیر قلب زن است را جلوه دهند.»
شرع مقدس اسلام نیز در این زمینه فراوان سخن گفته است از جمله حضرت علی(ع) میفرماید: «… فإنّ المرأه ریحانه لیستْ بقهرمانه؛
زن گل بهاری است نه مسئول دخل و خرج.»
در جای دیگر سه صفت بد مردان را بهترین صفات زنان برمیشمرند.
بنابراین وجود تفاوتها موهبت الهی است که باید حفظ شود و مورد استفاده ی بهینه قرار گیرد نه آنکه با تصور نادرست (ظلم و تبعیض از راه تفاوتها) سعی در نابودی آنها شود. برای یک مرد زنی که در مسیر طبیعی فطرت زنانه ی خویش، طبعی لطیف و چشمانی آکنده از حیا دارد، با زبانی شیرین و چهرهای آراسته توأم با دلی لبریز از محبت شوهر، بسیار جذاب و دلفریب است.ب) تفاوتها و اختلافات
اما تفاوتها در عین حال که باعث ایجاد جذابیت و کشش انسانها به سوی هم میشود، برخوردها و تنشهایی را هم به وجود میآورد به طوری که نمیتوان دو زوج را یافت که هیچ گونه اختلافی با یکدیگر نداشته باشند ولی نه بدان معنا که تفاوتها به صورت طبیعی تنشزا هستند و گریزی از آنها نیست چرا که ایجاد اختلاف و تنش در اثر نگرش نادرست به تفاوتها و عدم آگاهی از وجود برخی فرقهاست. اگر زوجین با آگاهی از تفاوتهای یکدیگر سعی در پذیرش آنها کنند، بسیاری از مشکلات را نخواهند داشت و میتوان گفت که شاید بیش از نیمی از خوشبختی را به دست آوردهاند.
دکتر جان گری میگوید:
«باید زن و مرد یاد بگیرند که به تفاوتهای یکدیگر احترام گذارند تا با هم نزدیکتر و صمیمیتر شوند.»
بنابراین شناخت و پذیرش تفاوتها و برخورد درست با آنها میتواند بسیاری از اختلافات و تنشها را از بین ببرد ولی نه به طور کامل و صد در صد چرا که زندگی با تمام فراز و فرودهایش در جریان است و بشر نمیتواند همواره مانند یک ماشین، دقیق و درست عمل کند. به هر حال اختلاف نظرها وجود دارد. گاهی خواستههای دو نفر در مقابل هم قرار میگیرند، یا منافع یکی با دیگری تداخل میکند و گاهی مصلحت برخی برای دیگری زیانبار است و … خلاصه زندگی آکنده از حوادث است، بنابراین نمیتوان گفت اصلاً نباید اختلاف پیش بیاید بلکه باید راه حل اختلافات را پیدا کرد که جز درک و تفاهم نیست. ج) تفاهم
تفاهم به معنی اختلاف نداشتن و توافق کامل با طرف مقابل نیست بلکه تفاهم یعنی فهمیدن و فهماندن.
از آنجا که سوء تفاهم به معنی فهم مطلبی بر خلاف واقعیت است پس تفاهم یعنی فهم درست واقعیتها. تفاهم بین زوجین یعنی:
۱. فهم درست شخصیت همسر؛
۲.فهماندن و بروز دادن واقعیت درونی خود به همسر؛ فهم درست شخصیت همسر
شخصیت افراد را همان طور که هست بشناسیم. با توجه به مجموعه شرایط محیط زندگی، فرهنگ خانوادگی، وضع شغلی، تفاوتهای فردی و جنسیتی و ویژگیهای مهم دیگر .
بسیاری از توقعات بیجا، سوء تفاهمها، قضاوتهای منفی، نگرانیهای بیمورد، مقایسههای غلط و مشکلات دیگری که باعث کدورت و مشاجره میشود و فضای عاطفی خانه را آلوده میکند، برخاسته از شناخت نادرست زن و شوهر از یکدیگر است.
کمترین فایده شناخت درست برای زنان این است که در فضایی سالمتر و آرامتر و به دور از ترس و اضطراب میتوانند در باره ی رفتارهای خود و همسرشان بیندیشند، نیز به جای اینکه با حالتی عصبی و البته بینتیجه برخورد کنند، در فضایی دوستانه به مذاکره بپردازند.
مردان وقتی ببینند توسط همسرشان درست شناخته شدهاند، آرامش بیشتری دارند و بهتر میتوانند با همسرشان ارتباط برقرار کنند؛ بر عکس وقتی مردی احساس کند که همسرش در باره ی او اشتباه میکند، در مقابل او رفتاری نابههنجار و عصبی خواهد داشت.
یک روانشناس فرانسوی در این باره مینویسد:
«به محض اینکه شوهری احساس کند که تشخیص اخلاقی همسر از وی به طور افراطی شکل گرفته است و هیچ چیزی نمیتواند نظرش را تغییر دهد تمام صراحت و ابراز احساسات شخصی وی به نابودی خواهد گرایید. در چنین موقعی است که شوهر ممکن است سر صحبت را با خانمی باز کند که در اداره یا باشگاه ورزشی ملاقات میکند. چه بسا با وی راجع به مسائلی صحبت کند که مدتهاست جرئت بروز آنها را پیش همسرش نداشته است و بعد از مدتی احساس تفاهم و احساس خویشاوندی را که همه ی انسانها با ولع دنبال آن هستند در خود مجددا کشف کند و حتی ممکن است مشکلات زناشویی خود را نیز بیان کند. مردها با بیان ناکامیها و شکستها در ازدواج به سهولت قلب زنها را به ترحم وا میدارند. بعید نیست چنین مردی بعد از مدتی به دفتر من بیاید و بگوید:
من بدون این زن جوان نمیتوانم زندگی کنم. او خیلی خوب مرا درک میکند در حالی که همسرم از درک من عاجز است.»
فهماندن و بروز دادن واقعیت درونی خود به همسر
شناخت روحیات و ویژگیهای زن نیز به اندازه ی شناخت مرد توسط زن بااهمیت است. وظیفه ی زنان در این مورد آن است که با بروز دادن واقعیت درونی خود و صراحت و صداقت در گفتار و رفتار، به شناخت بهتر و بیشتر کمک کنند. برخی معتقدند:
در سرتاسر جهان زیادند افرادی که از نبود تفاهم رنج میبرند ولی وقتی وضع آنها را از نزدیک بررسی کنیم مشخص میشود حداقل تا حدودی خودشان مقصرند یعنی اگر دیگران آنها را درک نمیکنند به علت این است که خود را بروز ندادهاند.
بسیار دیده شده است که بعضی افراد احساسات و درونیات خود را مخفی میکنند، علاقه خودشان را به دیگران نشان نمیدهند و یا از چیزی ناراحتند اما چیز دیگری را بهانه میکنند و خلاصه آنکه دیگران را در مورد خود به اشتباه میاندازند. بعضی روانشناسان این حالت را بیشتر به زنان نسبت میدهند.
«مهمترین علت شروع مشاجرات از جانب زنان، عدم صراحت در بیان احساساتشان است. زن به جای اینکه مستقیما ناراحتی خود را مطرح سازد، ایرادهای بیربط میگیرد تا ناراحتی خود را نشان دهد.»
اختلاف
چیزی به عنوان رابطه ی بدون تعارض وجود ندارد. تعارض و اختلاف بخشی از زندگی است و بهعنوان واقعیت هر رابطهای وجود دارد و ضرورتاً بد نیست.
در حقیقت، یک رابطهای که در ظاهر بدون تعارض است، ممکن است ناسالمتر از یک رابطه ی همراه با تعارضات و اختلافات مکرر باشد.اختلافات یا تعارضات، رویدادهای انتقادیای هستند که میتوانند رابطه را تضعیف یا تقویت کنند.
تعارضات میتوانند سودمند، موجب درک عمیقتر و نزدیکی و احترام بیشتر بین زن و مرد نسبت به یکدیگر شوند. اما در عین حال میتوانند مخرب، موجب آزردگی، خصومت و جدایی نیز شوند.الگوهای حل اختلاف
اکثر افراد ترجیح میدهند که تسلیم شوند تا اینکه با تعارضات درگیر شوند؛ به این صورت که آنها وجود تعارض و اختلاف در رابطهشان را انکار میکنند. برخی از افراد ترجیح میدهند که طرف مقابل را مقصر جلوه دهند و از دست او عصبانی میشوند.
برخی رقابتجو هستند و میخواهند در مشاجراتشان برنده شوند. آنها از قدرت و تأثیرشان بر همسر خود برای کنترل و رسیدن به خواستهشان استفاده میکنند.
برخی به نظر میرسد که با یکدیگر به توافق میرسند، اما به طرزی زیرکانه کوشش میکنند تا در بیشتر مسائل برنده شوند. تعدادی از افراد میتوانند خشم و حس رقابتجوییشان را در رابطه کنترل کنند و صادقانه به دنبال مطلوبترین راهحل برای هر دو نفر میگردند.
چند راه حل …
برد- برد:
بیشتر اختلافات در مواردی است که بیشتر از دو راه، برای انتخاب کردن دارند. اگر شما آنچه را که همسرتان میخواهد نمیخواهید انتخاب کنید و همسرتان نیز انتخاب شما را نمیپسندد، با قدری تلاش بیشتر قادر خواهید بود که راه و چاره دیگری را بیابید که هر دو آن را بخواهید و دوست داشته باشید.
بدون باخت:
هنگامی که نمیتوانید یک راه حل جایگزین بیابید که هر دو را دوست داشته باشید به دنبال انتخابی باشید که نسبتاً برای هر دو مورد قبول باشد یا اینکه برای رسیدن به یک توافق خوشایند با یکدیگر مذاکره کنید.
برد- باخت به صورت مساوی:
هنگامی که اختلاف شدیدی بر سر موضوعی است که تنها دو انتخاب دارد، یعنی یک طرف چیزی را میخواهد و طرف مقابل آن را نمیخواهد. در اینجا یک برنده و یک بازنده وجود دارد. اگر شما با همدیگر صادق باشید و معمولاً نیمی از اوقات، انتخاب را در این موارد به طرف مقابل واگذار کنید، برای هر دوی شما کار سادهتر خواهد شد.
زیرا بازنده اطمینان خواهد داشت که دفعه ی دیگر، انتخاب او ملاک قرار خواهد گرفت.درک حل سالم اختلافات از لحاظ نظری آسان است، اما استفاده و کاربرد آن به صورت مداوم و پیوسته آسان نیست. البته، هنگامی که اعتماد بین دو طرف و همچنین مهارتهای ارتباطی گستردهتر شود، این کار آسانتر خواهد شد.
زن و مرد میبایست به اختلافاتشان به عنوان مشکلی که برایشان قابل حل است، بنگرند، نباید به دنبال بهترین راه حل برای خود باشند بلکه بایستی به دنبال بهترین راه حل برای هر دو باشند. هریک از آنها بایستی در یافتن راهحلهایی که منصفانه و قابل قبول برای هر دو است، فعالانه شرکت کنند.
اگر شما دیدگاه همسرتان را نادیده بگیرید یا کوچک بشمارید و بیاثر کنید یا اینکه دیدگاه خودتان را دنبال کنید، به رابطهتان آسیب خواهید رساند.
نبود حساسیت، توجه و احترام شما به دیدگاه همسرتان موجب آسیب رابطه خواهد شد و همچنین اگر از ترس و قدرت برای به کرسی نشاندن حرفتان استفاده کنید، رابطه شدیداً خدشهدار خواهد شد.
اگر دائماً سعی میکنید که همسرتان را با ارضاء تمامی نیازهایش شاد نگه دارید و از تعارض اجتناب کنید نیز به رابطهتان آسیب خواهد رسید. شما با این کار، ناخواسته به همسرتان یاد دادهاید که به نیازهای شما بیتوجه باشد.نگرشهایی برای رفع تعارض
با اصلاح وضع روحیتان شروع کنید. با تعارضات به عنوان دو شخص همتا که برای حل یک مشکل با همدیگر تلاش میکنند، برخورد کنید. زیاد با خواستهها و نیازهای موقتی و آنیتان درگیر نشوید، زیرا نیاز بسیار مهم داشتن یک رابطه ی سالم و طولانیمدت را فراموش خواهید کرد. اگر بسیار خشمگین یا ناراحت هستید، سعی کنید احساساتتان را کنترل کنید و قبل از پرداختن به موضوع خود را آرام کنید.
کنترل تعارض با شخصی که دوستش دارید و میخواهید که یک رابطه ی طولانیمدت و خوب را با او داشته باشید، از مذاکره با کسی که نگران نیازهای شما نیست مانند یک فروشنده، متفاوت است.
هر دو باید پذیرا و صادق باشید و به همدیگر احترام بگذارید.اعتماد متقابل، هسته ی ضروری موضوع در یک رابطه سالم و طولانیمدت است. وقتی به همدیگر اعتماد ندارید راهی وجود ندارد که بتوانید یک رابطه ی سالم داشته باشید.
هیچیک از دو طرف نباید کاری انجام دهند که این اعتماد تضعیف شود. به یاد داشته باشید که صداقت با اعتماد همراه است و اعتماد به کسی که صداقت ندارد، بسیار دشوار است. داشتن یک نگرش منفی و بدگمانانه برای این فرآیند مضر است.
مثلاً باور این مسئله که حتماً میبایستی در مشاجره برنده شوید و همچنین احساس برتری یا حقارت نسبت به طرف مقابل، دیدگاههای مضری هستند.