در فرهنگ اسلام، محور اصلاحات، فرهنگ سازی است. لذا با فعالیتهای آموزشی، فرهنگی و تبلیغی میتوان فضای اجتماعی جامعه را به سمتی هدایت کرد که افراد به صورت طبیعی و خودجوش به رعایت عفاف و حجاب رغبت نمایند.
بدین ترتیب، اقدامات بازدارنده باید در حد ضرورت، نقش تکمیلی خود را ایفا نماید. در برخورد با پدیده بدحجابی باید مشکل فرهنگی و سیاسی آن را از هم تمایز ساخته و متناسب با خاستگاههای آن به برخوردی سنجیده و برنامهریزی شده پرداخت. نکته اساسی این که وقتی اکثریت جامعه گرفتار یک ناهنجاری است مقابله با اکثریت نتیجه بخش نخواهد بود، مگر این که با موارد مستهجن که عموم مردم آن را زشت میشمارند، برخورد شود و در دراز مدت با بستر سازی فرهنگی، این ناهنجاری گسترده را به سطح محدودی تقلیل داد، در این صورت دایره اقدامات متوجه افرادی است که در اقلیت قرار گرفتهاند.
اما راهکارهای بنیادین که در توسعه حجاب میتوانند نقش جدی ایفا نمایند، بدین قرار است:
۱. احیای فرهنگ اسلامی و اصلاح باورهای عمومی
پیاده کردن آموزههای دینی و عینی نمودن دستورالعملهای شریعت، وظیفه آحاد جامعه است. اما در این میان سازمانهای فرهنگی حکومت دینی، وظیفهای مضاعف به دوش میکشند و باید خط مشی کلی جامعه را بر اجتناب از رذایل اخلاقی، ترغیب جوانان به ازدواج و رواج سادهزیستی بنا نهند.
وقتی فرهنگ سازان جامعه خود گرفتار اسراف و تبذیر شوند، از اخلاق و معنویت فاصله بگیرند، نسبت به مفاسد اخلاقی و ابتذال در پوشش بیتفاوت شوند، پیامدهای ذیل نتایج طبیعی چنین گرایشی است:
الف) بی توجهی نسبت به کار آمدی دین در عرصههای مختلف اجتماعی، جوان را به سمت بی هویتی و پرداختن به ضد ارزشها سوق میدهد. وقتی پویایی دین در عرصه حیات بشری کم رنگ شود، بدینی است دختران و پسران، ابزار وجود و اثبات شخصیت خویش را در مظاهر غیر دینی مانند خود آرایی و مدگرایی جست و جو نمایند.ب) عدم اهتمام به تقویت باورهای دینی و ارزشهای اخلاقی سبب میشود نسل جوان نسبت به ارزشها بیگانه گشته و نسبت به اعتقادات دینی خود احساس حقارت نماید و بنبست فکری در این باب، خودباختگی به فرهنگ غرب را در پیدارد.
احیای ارزشهای اصیل اسلامی و فراخوانی زن مسلمان به تعقل و دریافتن ارزشها و آفریدن روح تعبد و تعهد نسبت به اینها نقش مهمی در این زمینه خواهد داشت.
زن مؤمن باید به آنچه اسلام به عنوان ارزش بدان مینگرد باور داشته باشد و بداند که شخصیت و عظمت او در گرو روح بلند، اندیشه والا و جان پیراسته از آلودگی است که او را به روشی انسانی و مشی اسلامی فرا میخواند و بداند تن آرایه بسته و ظاهر فریبنده هرگز نمایانگر شخصیت او نیست.
کلام بیدارگر حضرت مسیح که فرمود:
به حق برای شما میگویم: تن چه سودی دهد در صورتی که ظاهرش درست باشد و درونش تباه. بدنهای شما چه سودتان دهد که خوشتان دارد و دلهایتان تباه باشد و بهرهای نبرید آن گاه که پوست خود را آراسته و پاک نگاه دارید و دلهای شما چرکین باشد.
در زن باید باور استوار، ایمان عمیق ایجاد شود. زنی که دل به حق داده و اندیشه به خدا سپرده و فرجام زندگی دنیویاش را پذیرفته چطور حاضر میشود خودآرایی و خود نمایی کند و خود را در معرض نگاههای آلوده قرار دهد و زمینههای تلذذ دیگران و مآلاً فساد آفرینی را به وجود آورد؟!
کلام بلند حضرت علی(ع) که میفرماید:
«المرء بایمانه؛ آدمی در گرو باورهای خویش است.» نشانگر آن است که باورهای درست و ایمانهای راسخ، عالیترین نقش را در کیفیت زندگانیِ انسان ایفا میکنند.
۲. اصلاح نگرشهای فرهنگی در سیاستگزاران و برنامه ریزان
تحلیل صحیح، برنامهریزی و سیاست گذاری درست آن گاه میسر میشود که از جزئی نگری و بریده نمودنِ پیکره شریعت پرهیز شود و اجزاء و عناصر مجموعه دین در ارتباط با یکدیگر لحاظ شوند. اما واقعیت این است که گاهی برنامهریزان به جای آسیبشناسی و پرداختن به معضلات اساسی جامعه، به انجام عملیات قطعی پرداخته و به اتخاذ برنامههای موقتی رو میآورند. این شیوه، آسیبهای جدی بر جامعه تحلیل میکند. آگاهی مجریان و توجه آنان به معضلات اخلاقی جامعه، اختصاص اعتبار مناسب و نیروی انسانی کارآمد و سوق دادن جامعه به سمت اصلاحات میتواند گام مؤثری در رفع مشکلات فرهنگی جامعه باشد. البته از ضعف فرهنگی جامعه بانوان نیز نباید غفلت نمود، یکی از معضلات فکری و فرهنگی جوامع، عدم شناخت و آگاهی زنان نسبت به هویت واقعی خود و تمایزات و تفاوتهای روحی و جسمی خود با مردان است و تا هنگامی که این آگاهی حاصل نشود نمیتوانند ارزش خود را بشناسند.
بنابراین، طبیعی است که در جهت احکام و قوانین مربوط به خود، جدیت و اهتمام لازم را نخواهند داشت. و جامعه نیز در انجام تکالیف خود نسبت به زنان کوتاهی خواهد کرد و این همه منجر به محرومیت فرهنگی و دورماندن زنان از حقوق مسلمشان خواهد شد.
بدیهی است برنامههای آموزشی و تشویق بانوان به فراگیری و اهتمام نسبت به مسائل مربوط به خویش، تا حدودی میتواند در رفع این معضل مفید و مؤثر باشد.
۳. هماهنگی کلیه نهادهای ذیربط
در توسعه فرهنگ حجاب، بایستی میان نهادهای دولتی و غیردولتی و نیز میان فعالیتهای فرهنگی، ارشادی و اجرایی هماهنگی و هم سویی وجود داشته باشد. برنامهها و اقدامات به عمل آمده به صورت پیگیر تحت نظارت و اشراف نهادهای ذیربط قرار گیرد.
جهت تحقق این مهم باید تمامی متولیان و دست اندرکاران از آگاهی لازم و حساسیت کافی نسبت به این موضوع برخوردار باشند تا زمینه گسترش عفاف و حجاب فراهم شود.
۴. اصلاح عملکرد رسانه ها
بیتردید رسانه های تصویری در تغییر هنجارها و ارزشها نقش مؤثری دارند به ویژه برنامه هایی که با مخاطب ارتباط بیشتری برقرار نمایند.
گاهی برنامه های تبلیغی و فرهنگی، زمینه تحقیر زنان و تضعیف موقعیت آنان را فراهم نموده است. از این رو، مناسب است با اجتناب از عرضه برنامه هایی که زنان را به سوی جلوه گری سوق میدهد هم چنین با پرهیز از نمایش زنان در فیلمها و سریالها و… به عنوان انسانهایی کم بهره از معرفت، احساسی و فاقد هویت، بر جایگاه و هویت واقعی آنان تأکید نموده و زمینههای تعالی آنها را فراهم سازند.
رعایت وقار و متانت و حفظ پوشش که ضامن مصونیت اخلاقی و روانی زن به هنگام حضور در عرصههای مختلف اجتماعی است، بعضاً در میان هنرپیشگان مورد بی مهری قرار گرفته و حجاب سنتی و اصیل تحقیر شده است. ریشه چنین نگرش را باید در عدم آگاهی و یا ضعف اعتقادی برخی دست اندرکاران رسانهای دانست.
به نظر میرسد نهادهای فرهنگی باید بیش از پیش به تربیت هنرمندان و هنرپیشگان متعهد به مبانی اعتقادی بپردازند تا حفظ ارزشهای دینی نه به عنوان تحمیل قانونی، بلکه به عنوان باورهای قلبی و تمایلاتی خود جوش متجلی شود.
زن به عنوان موجودی خلاق، برخوردار از ظرافتهای شخصیتی و دارنده بسیاری از کمالات و استعدادها در رسانه باید خصوصیات مثبت او به عنوان یک مادر، همسر و کسی که نقشهای برجسته را عهدهدار است، معرفی شود و از شخصیتپردازیهای ناصحیح که زن را ظلمپذیر و ضعیف و یا در نقشی تصنعی و دور از واقعیت نمایش میدهد، پرهیز کند.
زن به لحاظ ساختار تکوینی از ویژگیهایی برخوردار است؛ از شاخصترین این خصوصیتها، کمال جویی معنوی زن است. از آن جا که زن از احساس و تخیل بهرهمند است؛ میتواند در مسیر کمالات معنوی بهتر و سریعتر گام بردارد؛ احساس و تخیلی که محور هنر و تربیت هنرمند است؛ اگر به این ساحت که جزو جوهره و ماهیت زنان است توجه کافی شود دیگر زن در عرصه هنر با نقشهای منفیِ پرخاشگری، ساده لوحی و… ظاهر نمیشود. نمایش روش و منش زنان پاکدلی که در عرفان عملی طی طریق کرده و به مراتبی از قرب دست یافتهاند و پرداختن به زمینهها و بسترهایی که آنان را به این جهت سوق داده میتواند برای دیگران نیز سازنده و مؤثر باشد.
این حقیقت را باید از طریق برنامههای رسانه به ویژه به جامعه زنان تفهیم کرد که هر چه آدمی به لذایذ بیرونی و عرصه برونی وجود خویشتن بپردازد، از عرصه درون و خویشتننگری باز خواهد ماند.
لازمه تکامل و حرکت سازنده، تعمق و اندیشه درونی و انصراف از تکثر بیرونی است و این همه زمانی میسر میشود که زن، در کنار زندگی متعارف و روزمره خود بخشی از برنامه زندگیاش را به مطالعه، اختصاص دهد.
رسانه در این جهت میتواند ارائه طریق نماید، ترتیب و تنظیم برنامههای آموزشی (با تأکید بر آموزههای دینی) آن هم در اوقاتی که نوعاً خانمها امکان بهره برداری از آن را دارند و ساعاتی که از اشتغالات بیرون و احیاناً داخل منزل فارغ شده، از بهترین زمان ارائه برنامه است.
۵. اصلاح نظام الگوسازی
انسان فطرتاً الگو گزین و الگوپذیر است. پیوسته در این اندیشه است ارزشهایی را که باور دارد در چهره ای مجسم بنگرد و خود را همانند آن الگو بسازد مسأله الگو در اخلاق اسلامی و روانشناسی نیز جایگاه مهمی دارد. از این رو، قرآن کریم در شرایطی که زن هیچ گونه ارزش انسانی و اجتماعی نداشت زنانی شایسته چون آسیه همسر فرعون و حضرت مریم(س) را معرفی و از آنان تجلیل نموده است.
حضرت زهرا(س) را کوثر دانسته، به عنوان الگو و اسوه معرفی کرده و بدین ترتیب، لیاقت و شایستگی زن را در رسیدن به کمالات معنوی به اثبات رسانیده است.و الگو بودن زنان صالح و وارسته را برای همگان اعم از زن و مرد تبیین نموده است. با توجه به این که الگوها در ساختار روحی و رفتاری انسان نقش مؤثری دارند، یکی از تأسفهای جدی عصر حاضر این است که زن مسلمان آن چنان که شایسته و بایسته است با چهرههای بلند تاریخ اسلام آشنا نیست. زندگانی حضرت زهرا(س) و فرزند برومندش، پیام آور عاشورا، حضرت زینب(س) و دیگر چهرههای والای تاریخ گذشته و معاصر باید برای زن مؤمن نشان داده شود تا بنگرد چه سان با حفظ هویت و شخصیت و وقار و متانت میتواند در جامعه حضور پیدا کرده و ایفای نقش نماید.
توصیه امام صادق(ع) تأمل برانگیز و قابل توجه است:
به زنان دوستی آل علی(ع) را الهام کنید.
زن اگر حب علی۷ را فرا گرفت و او را راهبر شناخت و خاندان او را الگو پذیرفت و بر راهی رفت که اهل بیت: رفتهاند و آنان را سرمشق گرفت، رویین تن میشود و حضورش در جامعه دلهره آفرین نخواهد بود.