روایاتی که اشاره به بلوغ دختر دارد

روایاتی که اشاره به بلوغ دختر دارد

۱. پیامبر اکرم(ص) می فرماید:

«ثمانیه لایقبل الله لهم صلاه: منهم المراه المدرکه تصلی بغیر خمار.» (۵۲)

هشت گروهند که نماز آنان مورد قبول خداوند واقع نمی شود. یک گروه از آنان دختران بالغ هستند در حالی که نماز خود را بدون پوشش بخوانند.

۲. «… قال سالت ابا عبدالله(ع) عن الجاریه الصغیره یزوجها ابوها ا لها امر اذا بلغت؟

قال: لا، لیس لها مع ابیها امر.

قال: و سالته عن البکر اذا بلغت مبلغ النساء ا لها مع ابیها امر؟

قال: لیس لها مع ابیها امر ما لم تکبر «تثیب ».» (۵۳)

راوی گوید: از امام صادق(ع) سؤال کردم که آیا دختر بچه ای که پدرش او را به عقدازدواج دیگری درآورده است، هنگامی که بالغ شد در امر ازدواج خود اختیاری دارد؟

حضرت فرمود: خیر، با وجود پدرش او دیگر اختیاری ندارد.

راوی گوید: سؤال کردم دختر باکره، آن گاه که چون زنان بالغ شد، آیا با وجود پدرش، اختیاری در امر ازدواج خویش دارد؟

حضرت فرمود: مادامی که بزرگ نشده است، با وجود پدرش، اختیاری در امر ازدواج خویش ندارد [در نسخه دیگر: مادامی که با کره باشد….].

نکته: در این موضوع، فقها دیدگاههای گوناگونی دارند و روایات نیز، در این زمینه گوناگونند بسیاری از فقیهان، به دلیل روایات موجود در این زمینه، اعتقاد دارند: دختر بالغ رشید، گرچه تاکنون ازدواج نکرده و باکره باشد، باید راضی به ازدواج باشد. البته راضی بودن دختر به تنهایی، کافی نیست، بلکه راضی بودن پدر نیز، شرط است، مگر آن که دختر مایل به ازدواج با مردی باشد که در عرف و شرع همتای او به شمار می آید و پدر اجازه ندهد که در این صورت، اجازه پدر لازم نیست. (۵۴)

۳. علی بن یقطین می گوید: از امام رضا(ع) درباره دختر و پسر سه ساله و یا کوچک تر که به عقد ازدواج دیگری در می آید، پرسیدم: وقتی دختر بالغ شد و راضی به این ازدواج نبود، حکم این دختر چیست؟ امام فرمود:

«لاباس بذلک اذا رضی ابوها او ولیها.» (۵۵)

هنگامی که پدر و یا ولی او به این امر راضی بودند، اشکالی ندارد.

۴. راوی می گوید از امام باقر(ع) درباره دختر بچه ای که به عقد پسربچه ای در می آید پرسیدم، امام فرمود:

«ان کان ابواهما اللذان زوجاهما جایز ولکن لهما الخیار اذا ادرکا….» (۵۶)

اگر پدر آن دو، آنان را به عقد ازدواج یکدیگر درآورده اند، این عقد جایز است، ولی این دختر و پسر هنگامی که بالغ شدند اختیار دارند که آن را بپذیرند یا نپذیرند.

۵. «عن محمد بن اسماعیل ابن بزیع قال: ساله رجل عن رجل مات و ترک اخوین وابنه والبنت صغیره فعقد احد الاخوین الوصی فزوج الابنه من ابنه….

فقال: الروایه فیها انها للزوج الاخیر وذلک انها قد کانت ادرکت حین زوجها ولیس لها ان تنقض ما عقدته بعد ادراکها.» (۵۷)

راوی گوید: مردی از او پرسید درباره مردی که از دنیا رفته و از او دو برادر و یک دختر و یک دختربچه باقی مانده است، آن گاه یکی از دو برادر، که وصی میت است، دختر او را به عقد ازدواج پسر خود در می آورد [سپس پدر شوهر از دنیا می رود و برادر دیگر، دختر را به عقدازدواج پسرش در می آورد….]

گفت: روایت در این مساله این است که: دختر از آن شوهر آخری است; زیرا هنگام ازدواج بالغ بوده است و دختر نمی تواند ازدواج با مردی را که پس از بلوغ با او ازدواج کرده است، بر هم بزند.

۶. ابی بکر از امام صادق(ع) از دختر نابالغی می پرسد که در حال زنا با مردی یافت شده است، امام می فرماید:

«تضرب الجاریه دون الحد ویقام علی الرجل الحد.» (۵۸)

برمرد حد جاری می شود، ولی بر دختر حد جاری نمی شود، تنها تعزیر می شود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا