روایت شیاطین در بند

روایت شیاطین در بند

برای نمونه:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در آن خطبۀ معروف که در آخرین جمعۀ ماه شعبان ایراد کرد فرمود: «یا معشر الناس إذا طلع هلال شهر رمضان غلت مرده الشیاطین‏ و فتحت أبواب السماء و أبواب الجنان و أبواب الرحمه و غلقت أبواب النار؛ اى گروه مردم! هرگاه هلال ماه رمضان برآید، شیاطین سرکش به بند کشیده مى‏شوند؛ درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت، گشوده و درهاى آتش بسته مى‏شوند.»(کافی، ۴/۶۷)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «إن أبواب السماء تفتح فی رمضان و تصفد الشیاطین و تقبل أعمال المؤمنین؛ در ماه‏ رمضان، درهاى آسمان گشوده مى‏شوند؛ شیاطین به بند کشیده مى‏شوند و اعمال مؤمنان پذیرفته مى‏شود.‏» (همان، ۴/۱۵۷)

اعتبار این روایات:
این روایات در منابع عامه به قدری است که می‌توان معنای آن را متواتر خواند.(میزان الحکمه، ۴/۵۲۱) برای همین از نگاه آنها تردیدی در اعتبار آن نیست؛ اما چون در منابع امامیه شرایط تواتر آن وجود ندارد ناچار برای سنجش اعتبار آنها باید سند و دیگر قرائن را بررسی کرد. این کار نسبت به تمام روایات این موضوع گرچه خارج از رسالت این نوشته است که می‌خواهد به پرسشی مهم در محتوای آن پاسخ دهد با این حال نمی‌توان از بحث اعتبار به کلی صرف نظر کرد و سخن را دربارۀ روایتی گسترد که اصل اعتبارش معلوم نیست. به این منظور نخست اعتبار حداقل یکی از این روایات را ثابت می‌کنیم سپس بحث را با تکیۀ بر آن پی‌می‌گیریم.
روایت دومی که در بالا نقل شد از نظر سندی معتبر است؛ با اینکه یکی از راویانش(قاسم بن محمد) واقفی است؛ اما محققین او را ثقه دانسته‌اند(معجم رجال الحدیث، ۱۴/۵۴)؛ بنابراین روایت موثق و معتبر است. 
دلالت (پیام) این روایات:
از مجموع روایات یادشده بدست می‌آید یکی از الطاف الهی به بندگان که از برکات ویژۀ ماه رمضان شمرده می‌شود این است که در این ماه شیاطین دربند شده و توان اغواگری انسان از آنها گرفته می‌شود. 
اما چگونه؟
پاسخ اول که سریع‌تر هم به ذهن می‌آید تکیه بر لطف الهی است. یعنی خدای متعال که منبع لطف و رحمت است اراده کرده تا در این ماه بندگانش کمتر مورد هجمۀ شیاطین قرار گرفته و راحت‌تر مسیر بندگی و رسیدن به قرب الهی را بپیمایند.(ر.ک: ماه خدا، ۱/۸۰)
این پاسخ اگر چه پاسخ خوبی است؛ اما در آن از یک نکته غفلت شده این که جنگ با شیطان نه تنها منافات و مزاحمتی با بندگی خدا ندارد؛ بلکه عبور با سلامت از روی وسوسه‌های او عین بندگی و رسیدن به قرب الهی است. 
پاسخ دوم بر این اساس است که آن بند و حبس، چیزی غیر از خود روزه نیست. سازوکار روزه خود به گونه‌ای است که زمینۀ گناه، پذیرش وسوسه که ابزار کار شیطان است را از او گرفته و در نهایت مانع فعالیت او می‌َشود؛ همان که در تعبیر فارسی هم می‌گوییم: من می‌خواهم این کار را بکنم اما دست و بالم بسته است؛ یعنی در حال حاضر شرایط عملی کردن خواسته‌ام وجود ندارد.
از همین جا روشن می‌شود که مقدار توان روزه در بازدارندگی شیاطین به میزان خلوص و واقعی‌بودن روزه بستگی دارد؛ وصفی که از آن تعبیر به مقبولیت می‌شود.
قبول و صحیح
مقبولیت غیر از صحیح بودن است. صحت یا بطلان عملی با احکامی سنجیده می‌شود که در رسالۀ عملیه آمده است. برای مثال اگر کسی مطابق با آن احکام، روزه‌ای گرفت بدون تردید روزه‌اش صحیح است و قضا هم ندارد؛ اما مقبولیت داستان دیگری دارد. مقبولیت با معیار خلوص و میزان قربْ سنجیده می‌شود. نشانۀ آن هم تاثیری است که آن عبادت بر روح و جان و رفتار انسان می‌گذارد. 
اگر قرآن کریم می‌گوید: نماز از فحشاء و منکر باز می‌دارد(عنکبوت/۴۵) این بیان اثر است. هر چقدر نمازگزار این اثر را بیشتر در خود احساس کرد به همان اندازه نمازش مقبول است. برای روزه هم می‌گوید: روزه بگیرید تا با تقوا شوید. (بقره/۱۸۳) بنابراین نمرۀ روزۀ هر کس برابر با میزان تقوا یا همان مصونیت از گناهی است که بدست آورده است.
هر چقدر روزه با آداب خاص خود همراه شود این مقبولیت، اثر یا همان بازدارندگی بیشتر خواهد بود؛ البته برعکس آن هم صادق است.
از مهمترین آداب روزه
پرهیز از حرام‏‌هاى خدا (فضائل الأشهر الثلاثه، ۷۸)؛ بازداشتن گوش و چشم و زبان از [گناه نسبت به] مردم (المقنعه، ۳۰۵)؛ پاک نگه‌داشتن شکم و شهوت و حفظ زبان (کافی، ۴/۸۷).
حال اگر کسی به تمام این آداب پایبند بود و روزه‌ای این چنینی گرفت اثرش یعنی تقوا و دربند بودن شیاطین هم کامل خواهد بود و اگر روزه‌اش فقط تحمل گرسنگی و تشنگی بود؛ گرچه در حد خود مقبول است و خدای متعال جزای خیر به او خواهد داد؛ اما طبیعی است که اثرش به مراتب از آن روزه کمتر است.
عوامل گناه
این را هم باید افزود که وسوسۀ شیاطین یکی از دو عامل گناه است و عامل دیگر، نفْس خود آدمی است که از درون دعوت به معصیت می‌کند که حتی اگر در بیرون شیاطینی از جنس و انس وجود نداشتند باز این نفس سرکش هست که اغواگری کند و انسان را به گناه سوق دهد.
پس در بهترین حالت که انسان مؤدب به تمام آداب روزۀ ماه رمضان است همچنان زمینۀ گناه یا ارتکاب به معصیت در او وجود دارد؛ با این فرق که روزه و رعایت آداب آن، سبب از کارافتادن یا کم رنگ شدنِ نقش یکی از عوامل گناه یعنی وسوسه‌های شیاطین می‌شود. این همان است که در روایت با تعبیر «دربند شدن شیاطین» از آن یاد شده است.
بر این پایه، ما در ماه رمضان شاهد آنیم که در افراد مؤدب به آداب روزه، زمینۀ گناه یا نیست یا بسیار اندک است؛ اما در دیگران نه تنها این زمینه به خوبی حس می‌شود؛ بلکه انجام گناهان معمول نیز رواج دارد.
پس اینگونه نیست که اگر شیطان در بند شد سرزدن گناه از خلق خدا شگفت آور باشد.
نفس اژدرهاست او کی مرده است // از غم بی آلتی افسرده است. (مثنوی معنوی، دفتر سوم)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا