اصلاح ذات البین
اختلاف سلیقه و تضارب افکار، رمز شکوفایی استعدادها و روشن شدن نقاط ضعف و قوت است؛ اما اختلاف، نباید عمیق و سبب فروپاشی خانواده شود. قرآن کریم، دیگران را در برابر اختلافی که ترس جدایی در آن است، مسئول دانسته است. در تفاسیر متعدد از جمله مجمع البیان و روح البیان در شان نزول آیه ۲۲۴ بقره آمده است که میان داماد و دختر یکی از یاران پیامبر اکرم (ص) به نام عبدالله بن رواحه اختلافی پیش آمد، او سوگند یاد کرد که برای اصلاح کار آنها هیچ دخالتی نکند. آیه نازل شد و این گونه سوگندها را ممنوع ساخت: «برای نیکی کردن و پرواداشتن و اصلاح بین مردم، خدا را دستاویز سوگندهای خود قرار ندهید. همانا خداوند شنوا و دانا است.» (بقره، ۲۲۴)
اسلام، در اختلافات غیر خانوادگی نیز، بی تفاوتی را جایز نشمرده ، اصلاح ذات البین را لازم دانسته است. قرآن کریم می فرماید: «از خداوند پروا کنید و ( روابط) میان یکدیگر را اصلاح کنید.» (انفال، ۱) امیرالمؤمنین (ع) نیز در وصیت نامه خود می فرماید: «من از رسول گرامی اسلام را شنیدم که می فرمود: اصلاح بین دو نفر، از یک سال نماز و روزه با فضیلت تراست.»
از بین بردن اسباب تفرقه و اختلاف به قدری اهمیت دارد که در بعضی مراحل نه تنها اصلاح ذات البین واجب است، بلکه از وجوه شرعی نیز می توان برای آن استفاده کرد. امام صادق به شاگرد خود مفضل فرمود: «اگر میان دو نفر از یاران ما نزاعی درگرفت، از مال من خرج کن و میان آنان را آشتی بده.
حضرت علی (ع) در هوای داغ خواست وارد منزل شود که دید زنی بر در خانه ایستاده و می گوید: شوهرم به من ظلم نموده و مرا ترسانده و قسم خورده که مرا می زند. حضرت فرمود: صبر کن تا هوا خنک شود، سپس برویم. آن زن گفت: عصبانیت و غضب او بر من شدیدتر می شود. حضرت (ع) تا در خانه اش رفتند. جوانی بیرون آمد. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: ای بنده خدا! از خدا بترس! تو او را ترساندی و بیرون کردی. جوان گفت: ترا چه ربطی به این کار به خدا به خاطر دخالت تو این زن را می سوزانم ! امیرالمؤمنین (ع) فرمود: من ترا امر به معروف و نهی از منکر می کنم و تو با منکر با من رویارو می شوی و معروف را انکار میکنی؟ همسایه ها جمع شدند و گفتند: سلام علیکم یا امیرالمؤمنین! آن مرد به دست و پا افتاد و گفت: ای امیرالمؤمنین! از گناهم درگذر به خدا من خاک زیر پای او می شوم تا لگدمالم کند. علی (ع) شمشیرش را غلاف کرد و به زن فرمود: ای کنیز خدا! وارد خانه ات شو و کاری نکن که شوهرت را وادار به این کارها کنی.
دادگاه خانواده
از دیدگاه اسلام، اگر اختلافی بین زن و شوهر به وجود آمد که ترس جدایی میان آنان را به دنبال دارد ، بهترین راه درمان «دادگاه خانواده» است. دادگاه خانواده که در قرآن مطرح شده است، دارای مزایایی است که با توجه به اهمیت موضوع، در اینجا آیه مربوطه را به همراه نکات تفسیری ارائه می دهیم؛ باشد تا خانواده های محترم به مسئولیت خود بیش از پیش توجه داشته باشند. قرآن کریم می فرماید:
«و اگر از (ناسازگاری و) جدایی میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس یک داور از خانواده شوهر، و یک داور از خانواده زن برگزینید (تا به اختلاف آن دو رسیدگی کنند.) اگر این دو، بنای اصلاح داشته باشند، خداوند میان آن دو را به توافق می رساند، زیرا خداوند، (از نیات همه) باخبر و آگاه است.» (نساء، ۳۵)
این آیه، برای رفع اختلاف میان زن و شوهر، یک دادگاه خانوادگی را با امتیازات زیر مطرح می کند:
١- داوران، از فامیل باشند تا سوز، تعهد و خیرخواهی بیشتری داشته باشند.
۲- این دادگاه ، نیاز به بودجه و تشکیلات و نیروی انسانی ندارد.
۳- رسیدگی به اختلافات در این دادگاه، سریع، بدون تراکم پرونده و مشکلات کار اداری است.
۴- اسرار خانوادگی به غریبه ها نمی رسد و مسائل اختلافی در میان خودشان می ماند.
۵- چون داوران فامیل اند، به نقاط قوت و ضعف طرفین آشنا هستند و مورد اعتماد طرفین می باشند.
امام صادق (ع) درباره وظیفه داوران طرفین فرمود: آنها نمی توانند به طلاق و جدایی حکم کنند، مگر آنکه از طرفین اجازه داشته باشند.
از این آیه می آموزیم:
١۔ علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. نگرانی از شقاق و جدایی کافی است تا اقدام به گزینش داوران شود.
۲- قبل از نگرانی از جدایی، در زندگی مردم دخالت نکنیم. «و إن خفتم ۳ طلاق و جدایی، سزاوار ترس و نگرانی است.
۴- زن و شوهر، یک روح در دو پیکرند. کلمه «شقاق» در جایی بکار می رود که بک حقیقت به دو قسمت تقسیم شود.
۵- اقدام برای اصلاح میان زن و شوهر باید سریع باشد. حرف «فاء» در جمله «فابعثوا» برای تسریع است.
۶- جامعه در برابر اختلافات خانواده ها، مسئولیت دارد.
۷- بستگان، در رفع اختلاف خانوادگی، مسئولیت بیشتری دارند.
۸- زن و مرد در انتخاب داور، حق یکسان دارند.
۹- از آشتی دادن ناامید و مایوس و نسبت به آن بی تفاوت نباشیم.
۱۰- همه مسائل را به قاضی و دادگاه نکشانید، خودتان درون گروهی حل کنید.
۱۱- هرجا سخن از حق و حقوق است، طرفین باید حضور داشته باشند.
۱۲- باید زن و شوهر، داوری کسانی را که انتخاب کرده اند، بپذیرند. (لازمه انتخاب داور، اطاعت از حکم اوست.)
۱۳- در انتخاب داور باید به آگاهی، رازداری و اصلاح طلبی آنان توجه کرد.
۱۴- هرجا حسن نیت و بنای اصلاح باشد، توفیق الهی هم سرازیر می شود.
۱۵- دلها، بدست خداست، پس ناامید نباشید.
صلح و مصالحه
از آنجا که اصل بر ادامه زندگی است، لذا تا جایی که امکان دارد، نباید سراغ جدایی و طلاق رفت؛ حتی اگر یکی از طرفین از حق خود بگذرد. قرآن کریم در این باره می فرماید:
و اگر زنی از شوهرش بیم ناسازگاری با اعراض داشته باشد بر آن دو باکی نیست که به گونه ای با یکدیگر صلح کنند (گرچه با چشم پوشی بعضی از حقوقش باشد) و صلح بهتر است، ولی بخل و تنگ نظری، در نفس ها حاضر شده (و مانع صلح) است، و اگر نیکی کنید و تقوا ورزید، پس بدانید که همانا خداوند به آنچه می کنید آگاه است.» (نساء، ۱۲۸)
امام صادق (ع) فرمود: این آیه مربوط به کسی است که از همسرش لذت نمی برد و بنای طلاقش را دارد، زن می گوید: مرا طلاق نده، اگر خواستی همسر دیگری بگیر و مرا هم داشته باش.
براساس این آیه:
١- گذشت از حق خود، برای رسیدن به مصلحت بالاتر و حفظ خانواده، مانعی ندارد.
۲- در مسائل خانواده، مرحله اول، آشتی میان همسران بدون دخالت دیگران است. اگر نشد، دیگران دخالت کنند.
۳- حق خانواده، بیش از حق شخصی زن یا مرد است؛ به خاطر حفظ خانواده، گاهی باید از حق شخصی گذشت.
۴- گاهی گذشت از حق شخصی، زمینه ساز مصالحه و آشتی است و بخل مانع آن میشود.
۵- رمز تزلزل بسیاری از خانواده ها، تنگ نظری و بخل و حرصی است که انسان را احاطه کرده است.
۶- نظام حقوقی اسلام با نظام اخلاقی آن آمیخته است.
۷- مرد بداند که اگر همسر خود را در فشار قرار دهد و او به ناچار مسأله ای را بپذیرد، خدا به عملکردش آگاه است.