زشتی عیب‌جویی و عیب‌گویی

زشتی عیب‌جویی و عیب‌گویی

حقیقت، آن است که انسان، بیش از اینکه تاکنون رشد کرده، باید رشد کند تا به «مکانت انتقادپذیری» برسد؛ مکانتی که اگر عیب‌ها و کاستی‌ها و بدی‌های واقعی یا احتمالی‌اش را خیرخواهانه و دوستانه یا دست کم، بی‌غرضانه به او عرضه کردند تا آن‌ها را اصلاح کند، برنیاشوبد. با این مقدار از رشادت و کمال کنونی بشر، سخن از «استقبال از انتقاد سازنده» و «دوست من آن است که عیب‌هایم را به من هدیه کند» و حرف‌هایی از این دست، شعارهایی بیش نیستند. نباید خویشتن را فریب دهیم. کدامیک از ما می‌تواند ادعا کند و در ادعایش صادق باشد که از انتقاد و تذکر مؤدبانه بهترین دوست خود نمی‌رنجد؟ کدام مان از بن جان، این سخن امام صادق (ع) را درباره خویش می‌پذیریم که:
«أحبُّ اخوانی اِلی مَن أَهدی الی عُیوبی؛ محبوب‌ترین دوستانم آن کس است که عیب‌هایم را هدیه‌ام کند؟»

آری، در مقام سخن، ادّعا، موعظه و نوشتن که: فرموده آن حضرت را قبول داریم و بر دیده می‌نهیم؛ زیادیم اما اگر «محک تجربه آید به میان» و کسی، ناصحانه و مشفقانه و در خلوت و با مراعات همه جوانب اهدای «هدیه انتقادی»، به ما بگوید که بالای چشممان ابروست، آیا آن را برمی‌تابیم و آشفته نمی‌شویم و کینه او را به دل نمی‌گیریم و در کمین وی نمی‌نشینیم تا در فرصتی، به او بفهمانیم که بالای چشمان او، نه یک ابرو، که دو ابروست؟!

آری گاهی می‌شود کسانی از انتقاد، بهره‌هایی می‌برند و در حال و کار خود، اصلاحاتی انجام می‌دهند اما نه آنکه از انتقادکننده، خشنود شوند و دعایش کنند؛ بلکه کینه‌اش را به دل می‌گیرند و می‌گویند: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»! راستی که آدمی چه «خودشیفته» است! وه که انسان چه خودپرست است! آه که آدمیزاد چه خام و زیان پیشه است!

این سخن، همه در باب انتقاد و عیب‌گویی خیرخواهانه و مهربانانه است؛ اما عیب‌جویی و عیب‌گویی و انتقاد تند و دشمنانه که از آن نیز می‌شود بهره عاقلانه برد به کلّی از بحثمان بیرون است و اصلاً جای مطرح شدن ندارد!

اصل سخن

سخنمان در باب فرهنگ زندگی خانوادگی و مهارت‌های وصول به حیات فرخنده است. یکی از ابزارهایی که برخی (بسیاری!) از همسران، به ویژه زوج‌های جوان که تازه زندگی زن و شوهری را آغاز کرده‌اند و در مرحله تجربه‌اندوزی و افت و خیزند، برمی‌گزینند تا به وسیله آن یکدیگر را رشد دهند، «عیب‌جویی و عیب‌گویی» است. می‌خواهند با این ابزار، همسرشان را در مسیر کمال، یاری نمایند و با یافتن عیب‌های همسر و تذکر دادن به او، وی را از کاستی‌هایش آگاه کنند و عیب‌هایش را به او بنمایانند تا به جبران کاستی‌ها و زدودن عیب‌ها اقدام کند.

ما این ابزار و شیوه را ابزار و شیوه‌ای مفید نمی‌دانیم، بلکه آن را آفتی پر زیان برای تخریب روابط حسنه همسران می‌دانیم؛ آفتی که به پایه و اساس بنیان کانون خانواده، آسیب جدّی می‌زند و گاهی آن را ویران می‌کند. پیش از توضیح مطلب، تجربه تلخی را در این باره بنگریم:

خانه جهنمی!

«خانمی در نامه‌ای برایم نوشته بود: من و همسرم [که ظاهراً تازه ازدواج کرده بودند[با هم قرار گذاشتیم که برای رشد و تکامل یکدیگر و یاری هم برای زدودن عیب هامان و اصلاح اخلاق و رفتارمان، هر کدام به نوبت، یک عیب از هم پیدا کنیم و به یکدیگر بگوییم. برنامه آغاز شد. من یک عیب از همسرم می‌یافتم و به او می‌گفتم. حالا نوبت او بود که عیبی از من بجوید و بگوید. این برنامه ادامه یافت و به تدریج به یک مسابقه داغ تبدیل شد هر کس می‌کوشید در عیب‌جویی از دیگری عقب نماند. کار بالا گرفت و این مسابقه، کم‌کم به یک مبارزه بدل شد. هر کدام می‌کوشیدیم در برابر دیگری کم نیاوریم و به هر شکلی که بود عیب‌هایی را از یکدیگر می‌یافتیم و می‌گفتیم. این مبارزه، به مخاصمه‌ای دشمنانه تبدیل شد و دیگر از آن قرار اولی‌مان (= یک عیب من، یک عیب او) گذشت و هر کس می‌کوشید عوض یک عیبی که دیگری می‌گوید، دو عیب و سه عیب بگوید! هرگاه عیب آشکاری نمی‌یافتیم، عیبی برای دیگری می‌ساختیم! و اکنون زندگی‌مان به جهنمی سوزان بدل شده؛ پرکینه، ستیزه جویانه، دشمنانه … .»

در چنین مسابقه‌ای، گاهی آدمی می‌کوشد نکته‌های کوچک را بزرگ کند تا بتوان نام «عیب» بر آن نهاد. این روند، قوس صعودی می‌گیرد، تا جایی که به دشمنی بدل می‌شود و هر دو را به ستوه می‌آورد و کلافه می‌کند؛ کینه می‌آفریند و دعوا برمی‌انگیزاند و به کلی از آن قرار نیک‌خواهانه نخست که هدف، اصلاح و یاری و تکامل بود، بیرون می‌رود و هر کدام از همسران، دیگری را مسئول نقض قرارداد می‌داند و عاقبت کار به بدفرجامی می‌انجامد.

زوج‌های جوان (و همگان) وظیفه دارند که در اصلاح اخلاق و کردار یکدیگر بکوشند. امر به معروف و نهی از منکر نیز از بزرگ‌ترین و ارجمندترین واجب‌های دینی هستند که آیات و روایات فراوانی بر وجوب و لزوم انجام آن‌ها تأکید می‌کنند آن سخن امام صادق (ع) که می‌فرماید:

«أحبُّ اخوانی الِی مَن أهدی الی عُیوبی؛ محبوب‌ترین برادرانم آن کسی است که عیب‌هایم را هدیه‌ام کند.» نیز حق است اما انجام آن‌ها راهکارهای مناسب را می‌طلبد. «اندازه نگه داشتن» و مراعات اعتدال را نمودن، شرط دین‌داری و خردمندی است.

اسلام، یک مجموعه کامل است برخی را گرفتن و برخی دیگر را رها کردن، جفای به اسلام است و گاهی نتیجه معکوس می‌دهد. همان اسلام که اصلاح خود و دیگران را و نیز امر به معروف و نهی از منکر را واجب شمرده، راهکارها و چگونگی انجام آن‌ها را نیز نمایانده است. همان اسلام، عیب‌جویی از مردمان را نکوهش کرده و کسانی را که مگس گونه بر پلیدی‌ها انگشت می‌نهند و پاکی‌ها و نیکی‌ها را نادیده می‌انگارند، مذمت نموده و «تغافل» یعنی «چشم‌پوشی بزرگوارانه» را نیکو شمرده و به آن فرمان داده است:

«نصفُ الدین التَّغافُلُ؛ چشم‌پوشی بزرگوارانه، نیمی از دین است.»

امر به معروف و نهی از منکر، شرایطی دارد که باید آن‌ها را آموخت که اینجا مجال بیان آن‌ها نیست. کسانی که مسائل و شرایط این دو فریضه بزرگ و چگونگی انجام آن‌ها را ندانند، در اقدام به آن‌ها به خطا می‌افتند و گاهی عملشان امر به منکر و نهی از معروف می‌شود و نتیجه معکوس به بار می‌آورد.

در اصلاح خطاهای دیگران، باید عزت نفس ایشان را در نظر داشت. مراعات حریم حرمت مردمان، واجب است و شکستن این حریم، حرام.

همگان آن شیوه فرخنده مؤدبانه و لطیف تعلیمی و تربیتی و هدایتی امام حسن و امام حسین (ع) در تصحیح وضوی آن مرد کهن‌سال را می‌دانند. آن دو مرد بزرگ که به سال، کوچک بودند وقتی اشتباه آن پیرمرد را در وضو گرفتن مشاهده نمودند، از وی به خواهش و احترام، دعوت کردند که وضو گرفتن ایشان را ببیند و داوری کند که کدامشان بهتر وضو می‌گیرد. آنگاه نزد مرد کهن‌سال وضو گرفتند. پیرمرد، با مشاهده وضوی ایشان، به اشتباه خویش در وضو گرفتن آگاه شد و نظر داورانه‌اش این شد که: وضوی هر دوی شما درست و خوب بود و این وضوی من است که اشتباه است.

همان‌سان که در قلمرو تربیت، شیوه «غیرمستقیم» و «غیرصریح» نتیجه نیکوتر می‌دهد، در اصلاح عیب‌ها و خطاهای دیگران نیز شیوه پسندیده همین است.

اگر راست کردن کج به شکستن آن بینجامد، بهتر همان که کج بماند. بلی، با تدبیر و شکیبایی می‌شود و می‌باید کج را راست کرد اما با زور و شتاب و ناشکیبی، هرگز.

از معصومان که بگذریم، هیچ کس بی‌عیب نیست. ما و همسرمان نیز بی عیب نیستیم. از این رو اگر بخواهیم در تعامل و رابطه با دیگران، مته به خشخاش بگذاریم و به عیب‌یابی از مردمان و عیب‌گویی به ایشان بپردازیم، بخش عظیمی از نیروهای مثبتمان در این راه (کجراهه!) تباه می‌شود و دیگر نیرویی برای عیب‌یابی از خودمان و ساختن و رشد دادن روانی و اخلاقی خویشتن باقی نمی‌ماند و در این عرصه، از وظیفه اصلی‌مان که همانا خویشتن سازی است بازمی‌مانیم؛ همان خویشتن رشیدی که در ساختن دیگران به آن سخت نیازمندیم.

گفته شده: گاندی، رهبر فقید هند، هرگاه با خبر می‌شد کسانی در هندوستان کارهایی ناپسند و ناروا انجام داده‌اند، می‌گفت: معلوم می‌شود که من هنوز خود را خوب نساخته‌ام که مردم کشورم کارهای ناروا می‌کنند. آنگاه روزه می‌گرفت و به اصلاح بیشتر خود می‌پرداخت.

شیوه «خودسازی برای دیگران سازی» از بهترین و کارسازترین کارافزارهای اصلاح اخلاق و رفتار است. چرا ما برای رفع عیوب همسرمان، از این شیوه پسندیده بهره نجوییم؟ ما که همواره در منظر همسرمانیم، اگر دارای اخلاقی حمیده و رفتاری مؤدبانه و سلوکی بزرگوارانه باشیم، بی‌تردید همسرمان از ما تأثیر می‌پذیرد و نیکورفتار و مؤدب و بزرگوار می‌شود.

در قلمرو اخلاق و تربیت، شیوه اثرگذاری و اثرپذیری الگویی، از ارجمندترین شیوه‌هاست. «بوی خوش گرفتن گِل از گُل، بر اثر همنشینی» و نیز «اثر نهادن کمال همنشین بر آدمی» از آموزه‌های ارج‌دار دینی و ادبی ماست.

فرجام سخن

حقیقت آن است که همسر ما (چه زن و چه مرد) یک فرد انسانی است؛ با تمامی ویژگی‌های یک انسان؛ که عیب داشتن و کامل نبودن و معصوم نبودن نیز از اجزای ساختمان شخصیت اوست. رو به کمال بودن و نیازمند مدارا و یاری بودن برای وصول به کمال انسانی از دیگر مشخصات آدمیان است. از این رو، همسران باید نخست یکدیگر را همان‌گونه که هستند بپذیرند، با همه کاستی‌ها و کمال‌ها، عیب‌ها و هنرها، بدی‌ها و خوبی‌ها، بی تفکیک اوصاف، بی یک‌سویه نگری، بی بهانه‌گیری، بی عیب‌جویی و عیب‌گویی، بی منفی نگری و منفی‌بافی، آری، پذیرش یکدیگر همان‌گونه که هستند، آنگاه با مهارت و مشاورت و مدارا و تغافل و شکیبایی و حوصله ورزی و به تدریج، یکدیگر را در راه اعتلای جان و اخلاق و روان و بهتر ساختن خویش، یاری کنند.

زوج‌های جوان که مخاطبان اصلی سخنمان‌اند، برای ارتقای سطح سعادت زندگی خانوادگی و نیز اصلاح و هدایت و تربیت همسر و زدودن نقص‌های همدیگر، «گزینه عیب‌جویی و عیب‌گویی» را به کلی از قلمرو زندگانی‌شان حذف کنند، که بدگزینه ای است!

پی‌نوشت:

۱. حسینی، سیدعلی اکبر، راه روشن، شبکه قرآن سیما، نقل به معنا.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا