پرسش. دختری پنج ساله دارم که در منزل حرفهای زشت میگوید و لجبازی میکند. البته در بیشتر اوقات از رفتار بد خود عذرخواهی میکند امّا باز هم آن رفتار را تکرار میکند. لطفا راهنمایی کنید که چگونه با او برخورد کنم تا تأثیری منفی در شخصیت او نداشته باشد و رفتار بد او هم از بین برود.
پاسخ: به کار بردن واژههای زشت توسط فرزند خردسال خانواده نشان میدهد که اطرافیان یا خود والدین این کلمات را بهکار بردهاند. استفاده اعضای خانواده از کلماتی مثل بیشعور، احمق و… میتواند زمینه ساز یادگیری کودک و به کارگیری آن الفاظ توسط وی باشد. پس سعی شود این مشکل را از ریشه حل کرد. گاهی منشأ یادگیری و به کارگیری این واژه های زشت در همسالان و دوستان کودک یا اقوام و نزدیکانی که به مهمانی میآیند، یافت میشود.
عمل به توصیه های زیر نیز در حل این مسئله مفید خواهد بود:
۱. هرگز به حرفهای زشت کودکتان نخندید؛ چرا که خندیدن ما کودک را در انجام عمل منفیاش تقویت میکند.
۲. از حساسیت بیش از حد نسبت به رفتار زشت کودک بپرهیزید. معمولاً کودک در این سنین به توجه نیاز دارد و زمانی که میبیند شما روی این کلمه او حساس هستید و به او توجه میکنید، روی آن کلمه حریصتر میشود و آن را تکرار میکند. بنابراین توصیه میشود مدتی به این رفتار کودک خود بیتوجهی کنید.
۳. گاهی کودک به معنای واقعی واژه زشتی که به کار میبرد، آشنا نیست و باید او را با مفهوم آن واژه آشنا کرد و به او گوشزد نمود که این کلمه زشت است و مفهوم بدی را به دنبال دارد. به او بگویید که چرا نباید این کلمه را به کار ببرد؛ به این بیان که به کار بردن آن، احساسات دیگران را جریحه دار کرده، موجب ناراحتی آنها خواهند شد. به کار بردن این گونه کلمات موجب میشود که بچهها و نزدیکان کودک دیگر او را دوست نداشته باشند. البته باید تفهیم این موارد با زبانی بسیار ساده و قابل فهم به کودک منتقل شود.
۴. از تغییر واژههای زبانی اصل جایگزینی ـ که شیوه بسیار مناسبی برای کودکان است ـ استفاده شود. به کودک بیاموزید به جای آن واژه ـ که بار منفی و زشت دارد ـ از کلمه دیگری استفاده کند.
۵ . از موقعیتهای عاطفی نهایت استفاده را ببرید. موقعیت عاطفی مانند زمانی که کودک به آغوش شما میآید و میگوید: مامان یا بابا، دوستت دارم. در این زمان باید با سخنانی پرعاطفه پیام های اخلاقی را به او رساند؛ برای نمونه میتوان گفت: عزیزم من هم تو را دوست دارم اما گاهی کلمه زشتی به کار میبری. اگر تو آن را به کار نبری من تو را اندازه یک دنیا دوست خواهم داشت. نمونه های دیگر موقعیت عاطفی عبارت است از: زمانی که هدیه ای برای کودک خریدهای یا برای تفریح، کودک را بهمراکز تفریحی بردهای. دراین مواقع، از ارتباط عاطفی متقابل بهره بگیرید.
۶ . اگر فراموش کردن کلمه زشتی که کودک به آن عادت کرده، برای او سخت است میتوان به کودک آموخت برای شروع آن کلمه را آهسته یا به اصطلاح در دل خودش بگوید تا کمکم بتواند آن را حذف کند.
۷. بهتر است در مواردی خاصّ که راه حل های مهربانانه در کودک اثر نکند، از جریمه و محرومیت موقت هم استفاده کرد. برای نمونه اخراج او از جمع و فرستادن او به اتاقش میتواند مؤثر باشد به شرطی که سن کودک هم لحاظ شود. پس به حساب هر سال از سنش، یک دقیقه او را در اتاقش محدود کنید. پس دختر پنج ساله، پنج دقیقه تنها باشد.
اما در مورد لجبازی کودک، باید گفت که لجبازی تا حدودی از ضرورت های رشد است و از یک سالگی شروع میشود و در دو سالگی اوج میگیرد. در سنین بعدی این خصلت کمتر میشود و بار دیگر بین سنین شش تا نه سالگی تشدید میشود اما مدت آن محدود است و به زودی از بین خواهد رفت. افزون بر این، منشأ ایجاد این خصلت در اکثر موارد محیطی است و به نوع رفتار ما برمیگردد که گاه نوع رفتارها کودک را به موضع لج می کشاند و در واقع واکنش طبیعی کودک در مقابل رفتار دیگران است. با این همه نباید گذاشت این خصلت طبیعی، در شخصیت کودک نهادینه شود. در غیر این صورت در آینده تبعات منفی دارد؛ از جمله اینکه موجب رانده شدن او از جمع دوستان و هم سالانش میشود و اگر دوام یابد تا سنین بالاتر هم در او خواهد ماند و زندگی سختی را برایش تصویر میکند.