اصطلاحاتی نظیر بیهوشی، کما، مرگ مغزی و حالت نباتی را زیاد شنیدهاید اما مسلما تعریف دقیق این واژهها را نمیدانید. این حالات سطوح مختلف هوشیاری هستند که در شرایط خاص برای بیماران اتفاق میافتند. این وضعیتها برای خود بیمار و اطرافیان خوشایند نیستند، چرا که در بسیاری از موارد اطرافیان در حالت بلاتکلیفی قرار میگیرند که بالاخره وضعیت بیمارشان چهطور خواهد شد؟ متاسفانه در این شرایط حتی گاهیاوقات پزشکان هم نمیدانند که باید با بیمار چه کار کرد و وضعیت نهایی او چگونه خواهد بود؟
هوشیاری در اصل وقوف فرد به زمان، مکان و اشخاص اطراف است اما در واقع طیف گستردهای را در برمیگیرد. در یک سوی طیف، هوشیاری کامل است که در آن فرد به تمام جوانب آگاهی دارد اما سر دیگر طیف، عدم هوشیاری کامل است.
فردی که دچار افت سطح هوشیاری میشود ممکن است هوشیاری خود را تنها برای چند لحظه از دست بدهد یا اینکه برای ساعتها، روزها و حتی هفتهها و ماهها در این حالت باقی بماند. بهطور مثال حتما با این صحنه زیاد مواجه شدهاید که یکی از اطرافیان (و مخصوصا یک خانم) دچار غش (یا در اصطلاح پزشکی، همان سنکوپ) شود.
سنکوپ یک افت موقتی و گذرای هوشیاری است که معمولا بیش از چند ثانیه تا چند دقیقه طول نمیکشد. علت این مساله هم قطع موقت خونرسانی به مغز است. پس از بازگشت جریان خون به مغز سطح هوشیاری و عملکرد مغز هم به حالت عادی برمیگردد اما حالاتی نیز وجود دارند که در آنها سطح هوشیاری برای مدتی طولانیتر مختل باقی میماند که از آن میان کما، مرگ مغزی و حالت نباتی مشهورتر از بقیه هستند.
● کما
کما حالتی است که بیمار هوشیاری خود را تا حد زیادی از دست داده و دیگر قادر به پاسخگویی به محرک ها و تحریکات خارجی نیست. در اصل، در این حالت بیمار نمیتواند به هیچ طریقی با محیط خارج ارتباط برقرار کند. کما معمولا با آسیب وسیع مغز و یا آسیب بخشهایی از ساقه مغز که وظیفه حفظ هوشیاری را برعهده دارند، همراه است.
علل متفاوتی برای بروز این حالت وجود دارد که شاید از مهمترین و شایعترین آنها بتوان این موارد را مثال زد: خونریزیهای مغزی، قطع طولانیمدت خونرسانی به مغز به حدی که باعث سکته مناطقی از مغز شود، آبسهها، ضربات و آسیبدیدگیهای مغزی، تومورهای پیشرفته، التهاب و عفونت شدید پردههای اطراف مغز (مننژیت)، التهاب و عفونت نسج مغز (انسفالیت)، مصرف بیش از حد کنترلکننده داروهایی که سطح هوشیاری را پایین میآورند (نظیر مواد مخدر، داروهای ضد صرع، الکل، داروهای خوابآور و آرامبخش)، افت شدید قند خون و یا افزایش بیش از حد آن، کمکاری بسیار شدید عملکرد تیروئید، نارسایی وخیم عملکرد کلیه و کبد و حتی در موارد نادر، کمبود ویتامینهایی مثل ویتامین ۱.B مهمترین مساله در درمان این بیماران تشخیص علت زمینهای است. پزشکان در وهله اول از معاینه بیمار و انجام پرسش و پاسخهای خاص درباره وضعیت قبلی سلامتی بیمار، بیماریهای زمینهای و نیز داروهای مصرفی شروع میکنند.
سعی کنید در این مرحله تمام اطلاعا ت لازم را به درستی در اختیار پزشکان قرار دهید. اگر در مورد خاص شک دارید، حتما پزشک را از عدم قطعیت اطلاعات خود باخبر کنید. با توجه به اینکه خود بیمار بیهوش است و در اطلاعرسانی کمک نمیکند، شما همراهان بیمار یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی پزشکان محسوب خواهید شد. البته پزشکان چندان دست و پا بسته هم نیستند. روشهای معاینه مختلفی برای بررسی این بیماران وجود دارد.
بهطور مثال میتوان از وضعیت عملکرد و واکنش مردمکهای چشم این بیماران، حرکات دست و پا، واکنش آنها نسبت به درد و محرکهای دردآور و بسیاری دیگر از نشانههای پزشکی که در یک فرد عادی باید وجود داشته باشند، اطلاعات مفیدی درباره شدت افت سطح هوشیاری و نیز علل زمینهساز بهدست آورد. در نهایت روشهای تصویربرداری از مغز مثل سیتیاسکن، ام.آر.آی و روشهای پزشکی هستهای میتوانند اطلاعات پزشک را کامل کنند.
گاهی اوقات عامل زمینهای قابل برطرف شدن است. بهطور مثال، اگر پزشک دریابد که افت سطح هوشیاری بیمار به علت کاهش یا افزایش قند خون است، میتوان با تجویز قند یا انسولین، مشکل را برطرف کرد. کمکاری شدید تیروئید، کمبود برخی ویتامینها، مننژیتهای عفونی، مسمومیتهای دارویی و غیره هم تا حدودی قابل درمان هستند، به ویژه اگر بیمار زود به مراکز پزشکی انتقال داده شود. اما گاهیاوقات نمیتوان برای بیمار کار خاصی کرد. در این شرایط بیمار را باید در بخش مراقبتهای ویژه (یا همان آی.سی.یو) نگهداری کرد تا در آنجا مراقبتهای کامل از بیمار صورت گیرد.
سپس باید منتظر شد و پاسخ بدن بیمار به روندهای درمانی و قدرت ترمیم آن را دید. در این بخشها امکانات کاملی برای حفظ و کنترل راه هوایی، تنفس، ضربان قلب، اکسیژن خون و سطح هوشیاری وجود دارد. مراقبتهایی که در این بخش از بیماران صورت میگیرد، در هیچ جای دیگری قابل انجام نیست. با این حال، مشکل اصلی، هزینه سنگین نگهداری از بیماران در این بخشهاست.
● نکات طلایی
اگر با بیماری که دچار افت سطح هوشیاری شده است برخورد کردید، حتما موارد زیر را رعایت کنید که احتمالا بسیار کمککننده خواهد بود:
۱) قبل از هر کاری و ظرف تنها چند ثانیه اطرافیان را باخبر کنید.
سعی کنید در این موارد تنها نباشید. به ویژه سعی کنید از افرادی که در این زمینه، تجربه و آموزش دیدهاند، کمک بگیرید. به هر حال توجه داشته باشید که در این شرایط، ثانیهها هم ارزشمند هستند. حتما باید یکی از اطرافیان، هرچه سریعتر اورژانس را با اطلاع کند.
۲) حتما درباره اقدامات حمایتی اولیه مطالبی را شنیدهاید.
مرحله اول، کنترل مجاری هوایی است. اگر مجاری هوایی بیمار مسدود شدهاند، آنها را باز کنید. تنفس بیمار باید برقرار شود و جریان خون نیز وجود داشته باشد. درباره شیوه کنترل و برقراری این موارد، بارها در همین هفتهنامه بهطور مفصل توضیح دادهایم.
۳) سعی کنید خونسردی خود را حفظ کنید و دور و اطراف بیمار را شلوغ نکنید.
۴) سعی نکنید بیمار را در حالت نشسته یا ایستاده نگه دارید.
وضعیت خوابیده (بهویژه وضعیت خوابیده به پهلو) میتواند برای بیمار مناسبتر باشد. اگر بیمار دچار ضربه یا سقوط از ارتفاع شده است، مراقب باشید که به او حرکتهای ناگهانی وارد نکنید چرا که باعث آسیب نخاع خواهد شد. تکان دادن و جابهجا کردن این بیماران باید با رعایت اصول خاصی صورت گیرد.
● حالت نباتی
حالت نباتی به وضعیتی میگویند که در آن بیمار از خود و نیز از محرکهای بیرونی ناآگاه و بیاطلاع است. عملکردهایی مثل ضربان قلب، تنفس، فشارخون و غیره که در اصطلاح پزشکی به عملکردهای خودکار یا خودمختار بدن معروفند، در این فرد بهطور عادی وجود دارد اما او هیچگونه فعالیت مغزی خاصی ندارد. فرد بیمار هیچگونه ارتباط معنیداری با محیط بیرون و اطرافیان برقرار نمیکند.
اگر این وضعیت بیش از یک ماه به طول بینجامد، به آن وضعیت نباتی پایدار میگویند که تقریبا میتوان گفت احتمال بازگشت به حالت عادی بسیار ضعیف است. اما به هر حال موارد بسیاری هم بودهاند که حتی ماهها پس از وقوع این وضعیت، با پیگیری و انجام مراقبتهای کافی به حالت عادی بازگشتهاند.
● مرگ مغزی
مرگ مغزی به حالتی گفته میشود که در آن قطع برگشتناپذیر تمام عملکردهای مغزی صورت گرفته باشد. برای رسیدن به این تشخیص، پزشکان باید علتی را بیابند که باعث این قطع کامل فعالیتهای مغز شده باشد. در این حالت بیمار به هیچیک از محرکهای خارجی پاسخ نمیدهد. اندامهایش شل است، پلک نمیزند و در نوار مغز هم هیچگونه شواهدی از عملکرد الکترونیکی مغز دیده نمیشود. یکی از روشهای مهم برای اثبات این تشخیص، استفاده از روشهای پزشکی هستهای است که اثبات میکنند جریان خونی به سمت مغز وجود ندارد.
هیچگاه نمیتوان به محض برخورد با چنین بیمارانی فورا تشخیص مرگ مغزی را گذاشت، بلکه حداقل برای چندین ساعت باید این بیمار را تحت نظر قرار داد تا مطمئن شد که عملکرد مغزی در وی بازنمیگردد. متاسفانه حالاتی نظیر سرمازدگی شدید و یا مسمومیت با داروهای ضد صرع میتواند علایمی شبیه مرگ مغزی ایجاد کند که پزشکان سعی میکنند از نبود این حالات مطمئن شوند.
بسیاری از خانوادههای افراد مبتلا به مرگ مغزی با توجه به اطلاع از وضعیت بیمارشان و نیز اطمینان از اینکه بیمار دیگر جان دوباره نخواهد یافت، اقدام به اهدای اعضای این بیماران به بیماران و افراد نیازمند میکنند. این وضعیت را طی سالهای اخیر در کشورمان زیاد دیدهایم که کار بسیار نیکوکارانه و خداپسندانهای است.
دکتر علی حسینی
روزنامه سلامت
اشتراک گذاری این صفحه در :

هم کفو بودن در ازدواج
۱۴۰۴/۰۱/۱۸
روان شناسي رابطه خانواده با نوجوان
۱۴۰۴/۰۱/۱۷
اذان و اقامه نوزاد
۱۴۰۴/۰۱/۱۶
ويژگيهاي دوران نوجواني
۱۴۰۴/۰۱/۱۵
از زندگی تا شهادت سید حسن نصرالله
۱۴۰۳/۰۹/۱۲
مفهوم «کوثر» در قرآن و ارتباط آن با شخصیت حضرت زهرا (س) چیست؟
۱۴۰۳/۰۸/۳۰
رعایت حریم خصوصی دیگران در قرآن، احادیث و آثار امام
۱۴۰۳/۰۸/۱۶