در اخبار بسیاری وارد شده است که مؤمن که در دلش غل و غشی نیست، انکار ندارد،متظاهر به ریا نیست، و اگر در هر موضوعی حق را ادراک کند به انکار نمی پردازد و اعمال نیکو که از دستش برآید انجام میدهد؛ اگر احیانا غفلتی از او سر زده و گناهی کرده باشد، خداوند در دنیا به او گوشمالی میدهد به بعضی از گرفتاری های دنیویه، مانند مرض و قرض و فقر و امثال اینها و بدین واسطه گناه او را میریزد و او را پاک میکند، هر تبی که بنده مؤمن کند کفار گناه اوست.
کفاره گناه یعنی چه؟ یعنی ریخته شدن آن آلودگیهای ظاهری. و کافر هر لذتی که در دنیا ببرد جزای اعمال حسنه اوست که انجام داده؛ چون کافر برای خدا کار نمیکند و خدا را نمی شناسد و اصولا معنی تقوی و تقرب را ادراک نمیکند، و کارهای خوبی که از او سر میزند برای منظورها و نیت های دنیوی است، پس خدا هم طبق همان نیت ها و هدف ها به او پاداش دنیوی میدهد؛ با دادن مال و جاه و انواع تنعم که به او بدهد پاداش او را داده و تلافی حسنات او شده است؛ بنابراین وقتی که مرد، دیگر حسنه ای ندارد، دیگر از خدا چه طلبی دارد؟ کار نیکی در دنیا برای مقصد دنیوی انجام داد و به مقصود و نتیجه دنیوی هم رسید. ولی سیئه و گناهی که مؤمن انجام میدهد، خارج از مرز وجودی اوست و از هدف عالی و ایمان او جداست؛ برای از بین رفتن آن، خداوند بر آن مؤمن ابتلائاتی پیش می آورد و آن ابتلائات موجب بیداری و تنبه او میشود، و همین معنای کفاره و ریخته شدن گناهست؛ پس مؤمن که می میرد چون صاحب هدف عالی و متعهد و مسؤول در برابر امر الهی است، بسوی همان مکان عالی حرکت میکند و گناهش هم که در دنیا جزا داده شد و به انواع گرفتاریهای متناسب با آن گناه کیفر دید؛ بنابراین پاک و پاکیزه به عالم قدس پرواز میکند.