۲ . حج در دوران حضرت ابراهیم(علیه السلام)
آن چه که از نظر قرآن امر مسلّم، قطعى و انکار ناپذیر مى باشد، وجود حج و احیاى آن، در زمان حضرت ابراهیم است و این مطلب را مى شود از آیات متعددى استفاده کرد که صریح ترین آنها آیه } وَ أَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِر یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجّ عَمِیق{(۱۸) مى باشد که حضرت ابراهیم مأمور شد اعلان عمومى کند براى همه انسان ها; چه آن هایى که در آن زمان بودند و چه بعداً مى آیند. از این رو بعضى از مفسران گفته اند که هرکس در هر زمان به حج مشرّف مى شود درحقیقت لبیک به همان دعوت ابراهیم است; چه این که در آیه مبارکه «یأتوک» هست نه «یأتوه».(۱۹)
چنان که از آیه دیگر هم مطلب فوق استظهار مى شود: وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ .(۲۰)
قدر متیقّن این آیه مربوط به طواف کنندگان و زائران در زمان حضرت ابراهیم مى باشد. به علاوه از آیه مبارکه: أَرِنا مَناسِکَنا(۲۱) هم مى شود وجود اجمالى حج در زمان ابراهیم را اثبات کرد که توضیح آن، در بحث هاى بعد خواهد آمد.
پس، وجود حج در زمان ابراهیم، امرى است مسلّم و قطعى، اما این که چگونه انجام مى گرفته و چه مناسکى وجود داشت، دقیقاً مشخص نیست. فى الجمله، از بعضى آیات و روایات مى شود برداشت کرد که اعمال زیر در آن زمان وجود داشته و جزو مناسک حج بوده است:
1 . طواف: از آیه: طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ.(۲۲)
2 . سعى: از ظاهر آیه: إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما(۲۳) برداشت مى شود که سعى، پیش از اسلام وجود داشته و احتمالاً به زمان ابراهیم بر مى گردد; چون یکى از حکمت هاى وجودِ سعى را همان هفت مرتبه سعى هاجر در میان کوه صفا و مروه، براى یافتن آب جهت رفع تشنگى اسماعیل دانسته اند.
3 . قربانى: آیات: ۱۰۲ تا ۱۰۷ سوره مبارکه صافات، مربوط به ذبح حضرت اسماعیل است.
4 . رمى: از روایاتى که در ذیل آیات مربوط به ذبح اسماعیل نقل شده، استفاده مى شود
که رمى از آن زمان تشریع شده است.
5 . وقوف در عرفات: بعضى از روایاتى که در ذیل آیه فوق و آیه: ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النّاسُ نقل شده، ظهور در این دارد که یکى از اعمال مناسک حج در زمان ابراهیم، وقوف در عرفات بوده است. عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّار قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) عَنْ عَرَفَات، لِمَ سُمِّیَتْ عَرَفَات؟ فَقَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ(علیه السلام) خَرَجَ بِإِبْرَاهِیمَ(علیه السلام) یَوْمَ عَرَفَهَ فَلَمَّا زَالَتِ الشَّمْسُ، قَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ: یَا إِبْرَاهِیمُ اعْتَرِفْ بِذَنْبِکَ وَ اعْرِفْ مَنَاسِکَکَ فَسُمِّیَتْ عَرَفَات لِقَوْلِ جَبْرَئِیلَ اعْتَرِفْ فَاعْتَرَفَ».(۲۴)
۳ . بعد از ابراهیم تا ظهور اسلام
وجود حج در این برهه از زمان هم جاى هیچ شک و شبهه نیست. علاوه بر آیات و روایاتى که در آغاز این فصل گذشت، آیات دیگرى هم دلالت بر وجود حج و کیفیت بعضى از مناسک حج در این زمان خاص دارد که شرح آنها در ذیل مى آید.
۱ . قالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلى أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَج… .(۲۵)
آیه مبارکه، در مورد ازدواج حضرت موسى با یکى از دختران شعیب است که مهریه دخترش، هشت سال کار قرار داده شد. از این که به جاى «ثمانى سنین» «ثمانى حجج» ذکر شده، فهمیده مى شود که در آن زمان، حج آن قدر معروف بوده که معیار شمارش سال قرار مى گرفت و از سوى دیگر بیان گر این مطلب است که در هر سال یک بار حج صورت مى پذیرد; چنان که امام صادق(علیه السلام) در پاسخ پرسش کننده اى که پرسید: آیا قبل از اسلام مردم حج انجام مى دادند؟ فرمود:
«نعم و تصدیقه فی القرآن قول شعیب حین قال لموسى حیث تزوّج عَلى أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَج و لم یقل ثمانی سنین».(۲۶)
۲ . وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ(۲۷)
پیمان الهى از دو پیامبر بزرگوار این بود که: کعبه را براى زائران و طواف کنندگان و معتکفان و رکوع و سجده گزاران; چه آنهایى که الآن موجود هستند و چه آنان که بعداً مى آیند، پاک و پاکیزه نگه بدارند; به خصوص با عنایت به این که این مأموریت در اواخر عمر حضرت
ابراهیم به او ابلاغ شد و به یقین مربوط به زمان خاص نبوده است. شاهد قطعى این برداشت، روایتى بود که قبلاً ذکر شد که امام صادق(علیه السلام) براى اثبات حج حضرت موسى و سلیمان و… تمسک به همین آیه فرمودند:
«…إنّ آدم و نوحاً حجّا و سلیمان بن داود… و حجّ موسى… إنّه کما قال الله… و قال وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ{ و قال:أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ… .(۲۸) توضیح آن پیشتر گذشت.
علاوه بر این آیات، روایاتى هم راجع به حجّ موسى و سلیمان و داود و عیسى و… در کتب روایى نقل شده که مرحوم کلینى آنها را در فروع کافى با عنوان «حج الأنبیاء»،(۲۹)جمع آورى کرده است.
بعد از جبرئیل و فرشتگان، نخستین کسى که خانه خدا را زیارت کرد و اعمال حج را انجام داد، حضرت آدم است که روایات در این زمینه زیاد است.
و از بعض روایات استفاده مى شود که براى مردم جاى سؤال بود که آیا حج بهوسیله اسلام تأسیس شد یا قبل از اسلام هم وجود داشت; از جمله روایاتى که زراره از امام باقر(علیه السلام)نقل کرده که از حضرت سؤال کردند: آیا قبل از بعثت پیامبرخدا(صلى الله علیه وآله) حج انجام مى گرفت یا نه؟ فرمود: بله. سپس تعبیرى به کار برد که دلالت بر استمرار حج در زمان هاى گذشته دارد: «أَنَّ النَّاسَ قَدْ کَانُوا یَحُجُّونَ». آنگاه فرمود: «نُخْبِرُکُمْ أَنَّ آدَمَ وَ نُوحاً وَ سُلَیْمَانَ قَدْ حَجُّوا الْبَیْتَ… وَ لَقَدْ حَجَّهُ مُوسَى(علیه السلام) ».(۳۰)
حج در دوران جاهلیت
دسته دیگر از آیات، نه تنها دلالت بر وجود حج در زمان جاهیت دارد، بلکه چگونگى بعضى از مناسک حج را نیز بیان کرده است که آن آیات به شرح زیر است:
۱ . وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاّ مُکاءً وَ تَصْدِیَهً .(۳۱)
این آیه ظهور دارد که نماز و دعاى آنها هنگام انجام حج، به صورت سوت کشیدن و کف زدن بوده است.
۲ . ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللهَ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ .(۳۲)
این آیه ناظر به یکى از عادات مشرکین مکه در زمان جاهلیت است که وقوف در عرفات را مربوط به کسانى مى دانستند که از خارج مکه براى حج مى آمدند، اما قریش و طوایف اطراف حرم و وابستگان قریش، از این کار معاف بودند، چنان که امام صادق(علیه السلام) در بیان این آیه فرمود:
«أُولَئِکَ قُرَیْشٌ کَانُوا یَقُولُونَ نَحْنُ أَوْلَى النَّاسِ بِالْبَیْتِ فَلاَ تُفِیضُوا إِلاَّ مِنَ الْمُزْدَلِفَهِ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ أَنْ یُفِیضُوا مِنْ عَرَفَهَ».(۳۳)
این امتیاز و برخى امتیازات دیگر را اصطلاحاً «حمس»(۳۴) مى نامند، یعنى قریش معتقد بودند که چون از فرزندان ابراهیم و سرپرستان خانه خدا و اهل حرم و ساکن مکه هستند و هیچ یک از عرب ها مقام و منزلت آنها را ندارند، پس امتیازاتى بر دیگران دارند. استفاده کنندگان این امتیازات را حُمس نامیده اند و لذا مى گفتند چون عرفات از محیط حرم خارج است، پس وقوف در آن مربوط به اهل حرم نمى باشد، اما آیه مذکور، این گونه امتیازات را لغو کرده است:
۳ . فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً .(۳۵)
این آیه اشاره به یکى دیگر از عادات مردم جاهلى در موسم حج دارد که پس از انجام مراسم حج، اجتماعى تشکیل مى دادند و افتخارات موهومى را که از ناحیه پدران نصیبشان شده، با تکیه بر ارزش هاى جاهلى یاد مى کردند و بدان مى بالیدند، چنان که امام صادق(علیه السلام) در این مورد فرمود:
«کَانُوا إِذَا أَقَامُوا بِمِنًى بَعْدَ النَّحْرِ تَفَاخَرُوا فَقَالَ الرَّجُلُ: مِنْهُمْ کَانَ أَبِی یَفْعَلُ کَذَا وَ کَذَا فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ: فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفات فَاذْکُرُوا اللّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً .»(۳۶)
همچنین امام باقر(علیه السلام) در بیان آیه فرمود: «کانوا إذا فرغوا من الحجّ یجتمعون هناک و یعدّون مفاخر آبائهم ومآثرهم ویذکرون أیّامهم القدیمه وأیادیهم الجسیمه فأمرهم الله سبحانه أن یذکروه مکان ذکرهم آبائهم فی هذا الموضع أو أشد ذکراً».(۳۷)
۴ . إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیادَهٌ فِی الْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عاماً لِیُواطِؤُا عِدَّهَ ما حَرَّمَ اللهُ فَیُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ وَ اللهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ .
این آیه کریمه ناظر به یک سنت غلط جاهلى به نام «نسىء» به معناى تغییر دادن جاى ماه هاى حرام است که این عمل هر ساله طى مراسم خاصى در سرزمین منا انجام مى گرفت که نشان از سودجویى آنها بود; چون که با این تغییر و تحوّل، قصد داشتند حج در موقعى برپا شود که منافع بازرگانى و تجارتى آنها هم تأمین گردد. از این رو، سعى مى کردند که حج در خرم ترین ایّام سال و آسان ترین زمان براى رفت و آمدهاى تجارى انجام پذیرد. اما از آن جاکه حج باید در ایام ذى حجه واقع شود و گاهى ذى حجه در فصل گرماى طاقت فرساى مکه مى افتد که هم حج گزاران به زحمت مى افتند و هم معادلات تجارى به نحو مطلوب انجام نمى گرفت، از این رو با عمل «نسىء» کارى مى کردند که موسم حج، همواره در فصل معتدلى واقع شود و این عمل تا سال دهم هجرت ادامه داشت تا این که بهوسیله پیامبر خدا در حجه الوداع، استفاده از این عمل ممنوع و باطل اعلام گردید(۳۸) بلکه نسىء با نزول این آیه کفر محسوب گردید تا مراسم حج، بازیچه اى در دست سودجویان واقع نگردد.(۳۹)
۱۸ . حج : ۲۷
19 . جرعه اى از بیکران زمزم، ص۱۱۰
20 . بقره : ۱۲۵
21 . بقره : ۱۲۸
22 . حج : ۲۶
23 . بقره : ۱۵۸
24 . نورالثقلین، ج۱، ص۱۹۷
25 . قصص : ۲۷
26 . برهان، ج۱، ص۱۵۵ و عیاشى، ج۱، ص۶۰
27 . بقره : ۱۲۵
28 . برهان، ج۱، ص۱۵۵ و عیاشى، ج۱، ص۶۰
29 . فروع کافى، ج۴، ص۲۱۲
30 . مستدرک الوسائل، ج۸ ، ص۹ ; برهان، ج۱، ص۳۰۰
31 . انفال : ۳۵
32 . بقره : ۱۹۹
33 . برهان، ج۱، ص۲۰۱
34 . ابن اثیر، ج۱، ص۲۹۰ و سیره ابن هشام، ج۱ و ۲، ص۱۹۹، تا ۲۰۴
35 . بقره : ۲۰۰
36 . نورالثقلین، ج۱، ص۱۹۸ و برهان، ج۱، ص۲۰۲ و درالمنثور، ج۱، ص۵۵۷ (شبیه به این روایت).
37 . مجمع البیان، ج۱، ص۵۰
38 . مجمع البیان، ج۳، ص۲۹ ; نورالثقلین، ج۲، ص۲۱۷ ; درالمنثور، ج۴، صص۱۸۸ و ۱۸۹
39 . راجع به نسىء، معانى دیگرى هم ذکر شده که به خاطر مربوط نبودن به بحث، از ذکر آن خوددارى مى کنیم.