شرک جلی و خفی

شرک جلی و خفی

شرک عملی (شرک در پرستش) خود مراتب دارد. بالاترین مراتبش که سبب خروج از حوزه اسلام است، همان است که شرک جلی خوانده می شود اما انواع شرک خفی وجود دارد که اسلام در برنامه توحید عملی با آنها سخت مبارزه می کند بنابراین شرک دو گونه است: یکی جلی و دیگری خفی که شرک جلی اقسامی دارد: اول: شرک در خلقت مثل اینکه بگوئیم یزدان خیرها را آفرید و اهریمن شرها را خلق کرد. دوم: شرک در تدبیر عالم مثل اعتقاد به خدای دریا، خدای جنگل و غیره. سوم: شرک در عبادت مانند پرستش بتها، خورشید و غیره.

قرآن کریم به سختی هرسه را رد می کند. در مورد اول می فرماید که جز خدا خالقی نیست و در مورد دوم می فرماید که مدبر واقعی خدا است و علل و اسباب و واسطه ها بدون اذن خدا هیچ کاری نمی توانند بکنند و در مورد سومی می فرماید که غیر از خدا سایر معبودان، دروغین هستند و هیچ نفع و ضرری نمی رسانند یعنی الهه ها و بت ها جهان را اداره نمی کنند به همین جهت لایق پرستش نیستند بلکه هم خالق خدا است و هم مدیر ومدبر او است پس باید فقط او را پرستش کرد. قرب الهی که مطلوب و کمال نهایی انسان است خود درجاتی دارد و حتی کوچکترین عمل اختیاری انسان در صورتی که واجد شرایط لازم باشد تا حدی انسان را به خدا نزدیک می کند. هر یک از انسانها بر اساس میزان و کیفیت اعمال خویش در پیشگاه خداوند درجه یا درجاتی دارند و هر فرد و گروهی در درجه و مرتبه ای قرار دارد، «هم درجات عند الله» آنان در پیشگاه خدا دارای درجاتی هستند چنان که سقوط و دوری از خداوند نیز دارای درکاتی است و کوچکترین عمل به میزان خود انسان را سقوط می دهد و بر این اساس توقف در زندگی انسان معنا ندارد و هر عملی می تواند انسان را به خدا نزدیک یا از او دور کند.

انسان مومن به تبع ایمان به خداوند قرب می یابد. بر این اساس هر قدر ایمان فرد کامل تر باشد و مراتب پایین تر از آن، آمیزه ای از شرک و نفاق خفی و در مراتب مادون قرب، شرک و نفاق جلی نامیده می شود. شرک و نفاق برخاسته از نیتی است که صاحب عمل داشته باشد. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: « نیه الشرک فی امتی اخفی من دبیب النمله السوداء علی الصخره الصماء فی اللیله الظلماء نیت شرک در میان امت من از راه رفتن مورچه سیاه بر روی سنگی صاف در شبی ظلمانی مخفی تر است». ایمان تنها این نیست که انسان اعتقاد به وجود خدا داشته باشد بلکه یک موحد خالص کسى است که غیر از خدا، معبودى به هیچ صورت در دل و جان او نباشد، گفتارش براى خدا، اعمالش براى خدا، و هر کارش براى او انجام پذیرد، قانونى جز قانون خدا را به رسمیت نشناسد و طوق بندگى غیر او را بر گردن ننهد و فرمانهاى الهى را خواه مطابق تمایلاتش باشد یا نه، از جان و دل بپذیرد و بر سر دو راهیهاى خدا و هوى، همواره خدا را مقدم بشمرد، این است ایمان خالص، از هر گونه شرک: شرک در عقیده، شرک در سخن و شرک در عمل و یا مى خوانیم: «ان اخوف ما اخاف علیکم الشرک الاصغر قالوا و ما الشرک الاصغر یا رسول الله؟ قال الریا، یقول الله تعالى یوم القیامه اذا جاء الناس باعمالهم اذ هبوا الى الذین کنتم ترائون فى الدنیا، فانظروا هل تجدون عندهم من جزاء ؟! ؛ خطرناکترین چیزى که از آن بر شما مى ترسم، شرک اصغر است اصحاب گفتند شرک اصغر چیست اى رسول خدا؟ فرمود: ریاکارى، روز قیامت هنگامى که مردم با اعمال خود در پیشگاه خدا حاضر مى شوند، پروردگار با آنها که در دنیا ریا کردند مى فرماید: به سراغ کسانى که به خاطر آنها ریا کردید بروید، ببینید پاداشى نزد آنها مى یابید»؟ کمترین شرک این است که انسان کمی از ظلم را دوست بدارد و از آن راضی باشد و یا کمی از عدل را دشمن بدارد. آیا دین چیزی جز دوست داشتن و دشمن داشتن برای خداست؟ خداوند می فرماید: بگو اگر خدا را دوست می دارید مرا (دستورات مرا که از جانب خداست ) پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد.
* * *
منبع :
جهان بینی توحیدی، ص ۹۳-۸۸
تفسیر نمونه ج ۱۰ ص ۹۲-۹۱
انسان شناسی، محمود رجبی، ص: ۲۲۷

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا