شعر کودکانه در مورد دندان

شعر کودکانه در مورد دندان

اتل متل توتولهیه مسواک کوتولههمش با غر غر میگهمیرم از اینجا دیگه

صاحب من کودکهمثل خودم کوچکهشنیده ام بعد شامگفته تورو نمیخوام

با من شده خیلی بدبه موی من لب نزدقهر میکنم من باهاشمیرم کنار کفشاش

به جون هرچه مسواککفشارو میکنم پاک

دندون من چند روزهبدجوری کرمو شدهسیاه شده شکستهاین روزا بد بو شده

دیده می شه دندونموقتی می خوام بخندمتا دهنم وا می شهزودی اون رو می بندم

آقای دندون پزشکیه چوب جادو دارهبدون درد و فوریدندون رو در می یاره

لبام رو توی آینهوا می کنم می بندمیه مسواک نو دارمخوشحالم و می خندم(۱)

پی نوشت:

(۱) شاعر: سعیده موسوی زاده

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا