شناخت امامان و صحابه

شناخت امامان و صحابه

شناخت امامان و صحابه

امام صادق (ع) با اسنادی صحیح، از سلمان فارسی (ره) نقل فرموده که او گفت: روزی بر رسول خدا (ص) وارد شدم. چون حضرت مرا دید، فرمود: ای سلمان! خداوند عز و جل هیچ پیامبر و رسولی را مبعوث نمی‌کند، مگر آن که دوازده نقیب برای او می‌گمارد.

 گفتم: ای رسول خدا (ص) این حقیقت را از اهل دو کتاب (تورات و انجیل) نیز آموخته بودم.

فرمود: ای سلمان! آیا دوازده نقیبی که خداوند برایم برگزیده، تا پس از من امامت کنند، می‌شناسی؟

گفتم: خدا و رسول او بهتر می‌دانند!

فرمود: ای سلمان! خداوند تعالی، مرا از برگزیده نور خویش بیافرید، و مرا خواند، پس فرمان او را اطاعت کردم.

سپس از نور من، علی (ع) را آفرید و او را بخواند، پس او اطاعت کرد.

سپس از نور من و نور علی، فاطمه (س) را بیافرید و او را بخواند و فاطمه (س) اطاعت کرد.

آن گاه، از نور من و نور علی ونور فاطمه، حسن و حسین (ع) را آفرید، و آن‌ها را خواند و آنان امر او را پیروی کردند.

پس خداوند، ما را به پنج نام از نام‌های خودش بنامید. خدای تعالی، محمود است و من محمد، او علی است، این هم علی است. خداوند، فاطر است و این نیز فاطمه است، خداوند ذوالاحسان است، این هم حسن است و خداوند محسن است و این هم حسین است.

و از نور حسین (ع)، به امام را بیافرید و سپس آنان را بخواند و آنان فرمان حق را اجابت کردند و این پیش از آن بود که خداوند آسمان بلند و زمین گسترده را با هوا ویا فرشته و بشری را بیافریند.

ما }در آن هنگام{ نورهایی بودیم که او را تسبیح می‌کردیم و فرمان او را می‌شنیدیم و اطاعت می‌کردیم.

سلمان گوید: به ایشان گفتم: ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت، کسی که اینان را چنان که سزاوار است، بشناسد، چه گونه است؟

فرمود: ای سلمان! کسی که آنان را چنان که باید، بشناسد و از ایشان پیروی کند و نسبت بدانان تولّی جوید بدانان تبرّی جوید و از دشمنشان تبری نماید، به خدا سوگند که او از همان جایی که ما می‌رویم می‌رود، و همان جایی باشد که ما هستیم.

عرض کردم: ای رسول خدا! آیا ایمان به چیزی جز معرفت آنان به نام‌ها و انسابشان حاصل می‌شود؟

فرمود: خیر، سلمان.

عرض کردم: ای رسول خدا! آنان کیانند که من بشناسم؟

فرمود: تا حسین (ع) را شناختی؟

گفتم: آری.

فرمود: پس از او، سید العابدین، علی بن الحسین سپس فرزندش، محمد بن علی، شکافنده علوم اولین پیامبران و آخرین فرستادگان، سپس جعفر بن محمد، زبان صادق خدای متعالی، سپس موسی بن جعفر، فرو برنده خشم وغیظ در راه خدای متعالی، پس از او، علی بن موسی الرضا، راضی به سر ومقدرات خدای متعال، سپس، محمد بن علی، برگزیده از میان آفریدگار خدا، پس از او علی بن محمد، راهبر به سوی خدای، سپس حسن بن علی، صامت

راز دار) و امین بر سر خدا، و پس از او (م ح م د) که خدا او را (ابن الحسن) ناطق و قائم به حق خدا نامیده است.

سلمان گوید: پس چندی گریستم، سپس گفتم: ای رسول خدا! آیا تا روزگار آنان زنده خواهیم بود؟

پیامبر (ص) فرمود: ای سلمان! بخوان:

))چون آن دو بار، وعده نخستین در رسید، گروهی از بندگان خود را که جنگاورانی زورمند بودند، بر سر شما فرستادیم، آنان حتی در درون خانه‌ها هم کشتار کردند و این وعده به انجام رسید. بار دیگر شما را بر آن‌ها غلبه دادیم و به مال و فرزند مدد کردیم و بر شمارتان افزودیم.()
سلمان گوید: گریه شدت گرفت و شوقم فزونی یافت.

گفتم: ای رسول خدا! آیا ما با تو همچنان بر سر پیمان خواهیم بود؟

فرمود: آری، به خدا قسم و به آن کس که مرا برانگیخته و به رسالت برگزیده، و تو و هر کس که از ماست و در راه ما بر آن ظلمی رفته است و هر که ایمان خویش را خالص گردانیده است، بر سر عهد و پیمان با من وعلی و فاطمه و حسن و حسین و نه امام از فرزندان حسین (ع) خواهید بود.

سپس فرمود: آری، به خدا قسم ای سلمان! سپس ابلیس و لشکر او و هر آن کس که خویش را خالص و ممحض در کفر کرده، حاضر کنند، تا آنان را به کیفر، قصاص کنند و میراث از آنان باز گیرند و پروردگارت، به هیچ کس ظلم و ستمی روا نکند، و تأویل این آیه ماییم که:

)(… وما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم، و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم، و آن‌ها را در آن سرزمین، مکانت بخشیم و به فرعون وهامان و لشکریان شان چیزی را که از او می‌ترسیدند نشان دهیم.)(

سلمان گوید: پس، از حضور رسول خدا (ص) برخاستیم.

سلمان، دیگر اهمیتی نمی‌داد که چگونه خواهد مرد (چرا که در هر حال، بر محبت خاندان پیامبر می‌مرد).

همچنین امام صادق (ع) در شناخت صحابه فرمود: یقین را رها مکن و به ریسمان شک چنگ مینداز و آنچه را که آشکار است وامگذار و به آنچه که مخفی و پوشیده است تمشک منما و بر آنچه نمی‌بینی به واسطه آنچه که از آن شنیده‌ای و برایت گفته‌اند، حکمی مکن.

خداوند گناه غیبت و سوء ظن به برادران مومن ات را بزرگ دانسته است؛ پس چگونه جرأت بر بهتان بستن بر اصحاب رسول خدا (ص) توان داشت؟!

خدای عز و جل فرماید: ((آن گاه که آن {بهتان} را از زبان یکدیگر می‌گرفتند و با زبان‌های خود چیزی را که بدان علم نداشتید، می‌گفتید، و می‌پنداشتید که کاری سهل و ساده است، با وجود این که آن {امر} نزد خداوند بس بزرگ بود)).

 و مادام که می‌توانی در غیبت و حضور مردم سخن نیک بگویی، جز آن مکن که خدای تعالی می‌فرماید: ((با مردم به نیکی سخن بگویید)).

و بدان که خداوند تعالی برای پیامبرش اصحابی را برگزید، و آنان را به بزرگ‌ترین وجه ممکن گرامی داشت و لباس تأیید و یاری و استقامت بر قامتشان پوشاند تا در خوشی و ناخوشی، پیامبر (ص) را همراهی کنند و زبان پیامبرش را به ذکر فضایل ومناقب و کراماتشان گویا کرد.

محبت آنان را در دل جای بده و فضیلتشان را ذکر کن و از همنشینی با اهل بدعت پرهیز کن؛ زیرا همنشینی با آنان در قلب، کفر پنهانی و گمراهی آشکار برویاند. اگر فضیلت بعضی از صحابه بر تو مشتبه گردید، آن را به (عالم غیب) واگذار و چنین گوی:

خدایا! هر کس را که تو و پیامبرت دوست می‌دارید، دوست می‌دارم و از هر کس که تو و پیامبرت از او تنفر وبغض دارید بیزارم. بدان که بیش از این بر کسی تکلیف نشده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا