شهدای مدافع حرم

شهدای مدافع حرم

فرمانده گروهان و جانشین فرمانده گردان

متولد ۱۳۶۰ تهران بود و تا مقطع دیپلم درس خوانده بود. .
بسیار پرتلاش و فعال بود اما ما او را کمتر در خانه می‌دیدیم. همین حضور کمش در منزل سبب گلایه‌های من (همسر شهید) شده بود
که چرا برای خانواده ات وقت کم میگذاری؟
البته از انصاف هم نگذریم همان زمان کوتاه را که در منزل بود کامل خود را وقف خانواده می‌کرد.
بسیار صبور بود و آرامش خاصی داشت، در برابر مشکلات با خونسردی و متانت و شوخ‌طبعی برخورد می کرد.
منزل شهید در شهرک ولیعصر(عج) بود و در همان محل هیأتی برپا کرده بودند که هنوز هم به گفته دوستانش بوی شهید کریمی
را می دهد و یادش زنده است. هدفش در زندگی شهادت بود و با طی کردن مسیر درست به مقصودش رسید. 

دلیل شهید برای دفاع از حرم حضرت زینب(س)
هنگامی که قصد رفتن به سوریه را داشت من راضی نبودم.
به او گفتم: ما دو دختر داریم اگر اتفاقی برای تو بیفتد، تکلیف این دو طفل معصوم چه می‌شود؟
او گفت: تو راضی هستی حرم حضرت زینب(س) توسط دشمنان از بین برود چون ما دو دختر داریم؟ 
آیا صحیح است ما به خاطر فرزندان‌مان از حرم حضرت زینب(س) دفاع نکنیم.

 ۱۱ روز پس از اعزام به سوریه
به هر حال من به رفتن او رضایت دادم، و درست ۱۱ روز بعد از اعزام در تاریخ ۲۱ دی‌ماه ۱۳۹۴ به شهادت رسید.

در سوریه و در یکی از عملیات‌ها تعدادی مجروح را به عقب بازمی‌گرداند که ماشین مورد اصابت راکد دشمن قرار می‌گیرد

و حتی از پیکرش هم چیزی باقی نماند. شاید خواست خدا این بوده که با این اتفاق مرتضی برای همیشه کنار حضرت زینب(س) بماند.

پس از شهادت با فعالیت‌های شهید آشنا شدم
فعالیت‌های زیادی داشت اما از کارهایش خبر نداشتم، بعد از شهادتش فهمیدم که مربی قرآن بود و فعالیت‌های دیگری نیز داشت از جمله
مداحی در هیات و مسجد .

دوست دارم فرزندانم فاطمی تربیت شوند/ راه بابا را ادامه دهید
دوست داشت دختران‌مان فاطمی تربیت شوند و در وصیت‌نامه‌اش ضمن تأکید به این موضوع به فرزندان توصیه کرده بود
که راه بابا را ادامه دهید.

 یادگاران شهید
حنانه و ملیکا دو یادگار شهید مرتضی کریمی هستند که به بیان خاطراتی از پدر پرداختند. حنانه گفت: به یاد دارم با موتور بابا بیرون
می‌رفتیم می‌گشتیم، صبح‌ها من را با موتور به مدرسه می‌برد. ملیکا جلو می‌نشست و من پشت سر بابا و به بیرون می‌رفتیم.
ملیکا دختر دیگر شهید کریمی است که با بیان خوابی از پدرش گفت: خواب دیدم بابایی با هواپیما دور خورشید می‌چرخید و ما از پایین او
را نگاه می‌کردیم بعد بابایی به آسمان رفت.

ارادت شهید به حضرت زهرا(س) سبب شده بود همه او را سید‌مرتضی صدا کنند.
سادات نبود اما همه او را سیدمرتضی صدا می‌کردند. البته عقیده داشت کسی که به حضرت زهرا(س) ارادت دارد مانند فرزند
حضرت زهرا(س) است.

بسیار پرتلاش و زحمت‌کش بود. با اینکه فرمانده بود اما از نیروهایش بیشتر کار می‌کرد.
به واقع لایق شهادت بود و خداوند به خوبی به او توفیق شهادت را تقدیم کرد.

مجروحیت در فتنه ۸۸ در دفاع از انقلاب
به امر به معروف تأکید داشت و جوانان زیادی را از این طریق جذب کرده بود، در فتنه ۸۸ حضور فعالی در دفاع از انقلاب
داشت و هنگام دفاع از کشور توسط منافقان زخمی هم شده بود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا