در قیامت ملکات اخلاقی مؤمنان و کفار ظهور و بروز می کند اما چگونه در قیامت که عالم حق و حقیقت و نور است صفات ظلمانی کفار بروز می کند. این موضوع با این مقدمه کوتاه مطلب روشن میشود، و آن اینکه آن عالم با آنکه عالم نور است ولی مراتب نور متفاوت است؛ فرض کنید: خورشید طلوع کرده، و در اول وهله می تابد بر یک سقف بلورین، و از آنجا عبور میکند بر سقف بلورین دیگری که در زیر آن واقع است، و همچنین از طبقات متعدد عمارت که هر یک بلورین است عبور می کند تا به زمین اطاقها و داخل ساختمان تحتانی برسد. اگر هر یک از سقف ها و هر یک از این بلورها فی الجمله أنانیت و شخصیت داشته باشند، همان موجب تأثیر در نور مورد عبور میگردد؛ و در اینصورت از هر بلور عبور کند مقداری رنگش تیره تر می شود، و چون به طبقه پائین میرسد بسیار تیره تر شده و با آن رنگ روشن و شفاف طبقه فوق و اولین طبقه بسیار تفاوت دارد. شخصی که در طبقه اول است نور خورشید را می بیند. و در تحت ضیاء و اشراق آن قرار دارد، ولی با شخصی که در طبقه تحتانی است بسیار تفاوت دارد. این شخص نیز در تحت اشراق است لیکن در اشراق ضعیف که از حجابهائی عبور نموده و تعینات امکانیه هر یک حجاب جدیدی بر آن افزوده اند.
شک نیست که افرادی که در قیامت وارد می شوند دارای درجات مختلف از ایمان و علم و تقوی هستند، و مردم گناهکار و عاصی نیز در درجات مختلفی قرار دارند، و همین اختلاف موجب قلت و کثرت حُجُب است؛ و در نتیجه افرادی که در معصیت فرورفته اند و در شرک و کفر و جحود و انکار، سرسخت شده اند، در مراتب بعید و دور از رحمت قرار دارند، و حجابهای آنان بیشتر و نور کمتر و بالملازمه ظلمت و تاریکی بیشتر است. «أُولَئِکَ یُنَادَوْنَ مِن مَکَانِ بَعِیدٍ؛ ندا به گوش آنان از مسافت دور میرسد»(فصلت/۴۴).
افراد مقرب، از اولین مرحله نور استفاده کرده و بدون غش و رَین و آلودگی نور را می گیرند. انبیاء و ائمه علیهم السلام بدون واسطه از ذات مقدس حضرت احدیت کسب فیض می کنند و استجلاب نور می نمایند. بقیه افراد مقرب و اهل اخلاص و أبرار و اخیار و اصحاب یمین هریک به نوبه خود طبق درجه و مقام خود نور دارند. «وَ مَا مِنآ إِلا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ ؛ و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر این که برای او مقام (و موقعیتی) معین است» (صافات/۱۶۴)
اصحاب شمال نیز در درکات مختلفی جای دارند، چون درجه شقاوت آنان نیز مختلف است. بنابراین اشقیاء هم در عالم نور هستند ولیکن از وراء حجاب و در زیر پوشش اسماء جلالیه. مؤمنین و مقربین و أبرار و أخیار در تحت اشراق نور و اسماء جمالیه هستند، و اشقیاء و کفار و فجار در تحت اشراق نور و اسماء جلالیه؛ و بین این دو مسأله فرق بسیار است. چون پادشاهی که در روز معهود به همه بار عام دهد، اهل خدمت را هر یک به نوبه خود اکرام و اهل عصیان را هر یک به نوبه خود عذاب و زندان و عقوبت نماید؛ و همه پادشاه را می بینند و او در مر آی و مَسمع همه آنان قرار دارد، ولی فرمانبرداران در تحت الطاف و عنایات، و متمردان در تحت قهر و غضب و شدت.
افراد مؤمن و صالح العمل در تحت انوار جمالیه و اسم رحیم و رؤوف و ودود و ذوالمن و الکرم در روز قیامت واقع میشوند؛ و افراد کافر و جنایتکار در تحت انوار قاهره جلالیه و اسم شدید العقاب و جبار و قهار و أعظمُ المُتجَبرین واقعند؛ و همه در نور و اشراق، و اقرار و اعتراف، و عدم امکان تمرد و انکار، و به حسب اختلاف مراتب و درجات در مقامات و کمالات در حجابهای متفاوت به حسب قرب و بُعد و به حسب ظهور مراتب قرب و بُعد از بهشت و دوزخ، قرار میگیرند. بنابراین فرق میان مؤمن و غیر مؤمن خوب واضح شد، که آنجا عالم صدق است و عالم نور و اشراق و عالم ظهور و بروز. مؤمنان چون در دنیا صدق غیر مشوب با کذب و نور غیر مشوب با کدورت و ظلمت را داشته اند، همین معانی که در آنجا تجلی کند موجب دخول آنها در اشراق و نور محض می باشد؛ و کافران که از کذب و سیاهی و کدورت برخوردارند، در شبکه های نورهای با حجاب و پرده قرار میگیرند.
و آن دسته از آنها که ظلمت و ستم، جِبلی آنها شده است و نفْسشان با کذب و دروغ خمیر شده و با شقاوت و قساوت عجین گردیده است، در آنجا در شبکه های نوری بسیار دور و ضعیف و آمیخته با تاریکیِ حجابهای ظلمانی قرار میگیرند؛ و بلور قلب آنها که آمیخته با رَین و شَین است، آن نور پاک و مجرد و بسیط الهی را در این شبکه های تاریک و عَفِن و آلوده قلب به صورت نور تاریک و سیاه نمودار نموده و چنین نوری را داخل دلشان می نماید. بلور خفه، نور را خفه و بلور تیره رنگ، نور را تیره میکند. از نقطه نظر تابش نور قابل انکار نیست، ولی از نقطه نظر آلوده شدن آن به هواجس نفسانی و پرده های ادراک و بصیرت باطنی، در تیرگی و حجاب و مظاهر بُعد واقع میگردند.