علامه طباطبایی راجع به اینکه علت اینکه ریاضت آثاری را روی روح انسان می گذارد و این قدرت را به روح انسان می دهد که کار خارق العاده انجام بدهد چیست، می گوید خیال نکنید که این عملها از آن جهت که عمل است، این نتیجه را دارد و مثلاً زجر و درد کشیدن اثرش این است.
نه، خاصیتی که در عمل ارتیاض و این جور چیزها هست این است که در اثر منصرف شدن انسان از دنیای بیرون و متوجه شدن به دنیای درون، یک یقین و یک اراده برای انسان پیدا می شود؛ گویی انسان تدریجاً خودش به خودش تلقین می کند که من باید چنین باشم، من باید چنان باشم. بعد علم و یقین پیدا می کند که همین طوری که می خواهد باشد هست.
علامه معتقد بود که بشر هر کاری را که به آن علم و ایمان پیدا کند و از روی علم و ایمان اراده کند می تواند انجام دهد.
اگر ما همین جا که نشسته ایم واقعاً این یقین و ایمان از یک راهی در ما پیدا شود که اگر بپریم می رویم بالا، می رویم بالا؛ منتها این ایمان در ما پیدا نمی شود، یعنی همه چیز در آن قدرت علمی بشر است که این یقین، این نیت و این ایمان در بشر پیدا شود. منتها آن ایمان، گزاف پیدا نمی شود، یک ریشه و مبنایی می خواهد. ولی به هر حال ریشه اثر گذاشتن ریاضتها روی روح و نفس انسان این است که در انسان این نیت و این علم و این اراده پیدا می شود، این اراده در وجود انسان طلوع می کند. اراده که پیدا شد آن کارها ممکن می شود.
بعد ایشان برای این مطلب شواهدی از اخبار و احادیث نقل می کند که شواهد زیاد است. از جمله حدیث معروفی است که ایرانشهر هم در کتاب خودش آن را آورده است که: ذکر عند النبی صلی الله علیه و اله ان عیسی بن مریم کان یمشی علی الماء. قال رسول الله لو زاد یقینه لمشی علی الهواء (بحار، ج ۷۰ ص ۱۷۹)؛ به حضرت رسول عرض کردند حضرت عیسی علیه السلام روی آب راه می رفت و غرق نمی شد. پیغمبر فرمود: اگر یقینش بیشتر می بود روی هوا هم پرواز می کرد.
امام صادق علیه السلام در حدیث معروفی می فرماید: ما ضعف بدن عما قویت علیه النیه(امالی صدوق/۲۹۳)؛ بر هر چیزی که نیت انسان قوت و نیرو بگیرد، بدن ناتوانی ندارد.
یعنی خیال نکنید که یک چیزی را انسان قدرت نیت پیدا کند بعد بگویید بدن نمی تواند انجام بدهند؛ هر چه را که انسان نیت و اراده کند – به شرط اینکه اراده باشد – بدن توانایی انجام آن را دارد.