در مورد بحث جدایی دین از سیاست، قیاس جوامع اسلامی و دین اسلام با مسیحیت، کاملا اشتباه و نابخردانه است؛ چرا که در واقع این دو دین سرگذشت متفاوتی را پشت سر گذارده اند. در بحث حاضر به عوامل و علل طرح استدلال جدایی دین از سیاست در دنیای غرب اشاره می شود وهمین امر می تواند به تبیین تفاوت های اساسی بین دین اسلام و مسیحیت یاری برساند.
عامل اول: انجیل تحریف شده
یکی از مهمترین علل ظهور اندیشه سکولاریزم در فرهنگ غرب را می توان خود آئین مسیحیت ذکر کرد. زیرا در اناجیل اربعه شواهد و مطالب فراوانی مبنی بر تفکیک دین از سیاست وجود دارد.
۱- سنت تحریف شده حضرت عیسی(ع):
الف) مردمی که معجزه حضرت عیسی را مشاهده کرده بودند، خواستند او را حاکم خود قرار دهند، امّا عکس العمل آن حضرت امتناع از تشکیل حکومت بود.
ب) عیسی (ع) در جواب برخی که پرسیدند آیا جزیه دادن به قیصر روا است یا نه فرمود: مال قیصر را به قیصر ادا کنید و مال خدا را به خدا.
۲- حواریون:
پطروس یکی از حواریون مسیحیت است وی می گوید: هر منصب بشری را بخاطر خداوند اطاعت کنید، خواه پادشاه که فوق همه است، خواه حکام که رسولان آن پادشاه هستند.
آگوستین قدیس رأی حواریون را چنین گزارش می کند: «حواری مسیح به پیروان خود اندرز داد که برای سلامت شاهان و فرمانروایان مقتدر دنیوی دعا کنند»
۳- فقدان قوانین اجتماعی و حکومتی در اناجیل تحریف شده:
در آیین مسیحیت و انجیل نه تنها قوانین اجتماعی و حکومتی وجود ندارد بلکه مسیحیان که تا مدتی از شریعت تورات پیروی می کردند که پس از مدتی آن را لغو کردند.
عامل دوم: الهیات دگماتیسم کلیسا
عامل دوم پویایی سکولاریزم، الهیات خشک و مدرسی کلیسا است که توسط آباء کلیسا صورت می گرفت و زمینه را برای انکار و پیرایش آن فراهم آورد.
۱) گناه فطری و مسئله خدا:
آباء کلیسا معتقد بودند تمامی نسل آدم به خاطر گناه نخستین بالفطره گناهکار محسوب می شوند. رهایی از این گناه فطری با اعمال نیک و عبادات نتیجه بخش نخواهد بود. لذا حضرت عیسی (ع) با فدا کردن خود کفاره گناهان ما شده اند.
۲) فروش آمرزش نامه:
کلیسا فروش آمرزش نامه یا به عبارت دقیق تر فروش و حراج بهشت را به عنوان بخشی از الهیات مسیحی توصیه کرده است. این آموزه مورد انتقاد دو گروه واقع شد:
الف) طبقه روشن فکر مانند مارتین لوتر می گفت ممکن است بندگان خدا تصمیم خدا را تغییر دهند.
ب) دولت و حاکمان کشورهای مختلف که می دیدند ثروت های ملی از کشورشان خارج شده و به دربار روم ریخته می شود.
۳) نقد ناپذیری عصمت پاپ:
پاپ خود را جزء مقدسات آیین مسیحیت و جانشین حقیقی خداوند عصمت و عیسی (ع) وصف میکند، به گونه ای که آراء آنها مانند کتاب مقدس، نقد ناپذیر و واجب الاطاعه و مقدس است.
پیدایش و رشد تفکر حس گرایی در اندیشه هایی نوین در سالهای پایانی قرون وسطی تئوری برتری معنوی کلیسا رو به افول گذاشت و با ترویج و تثبیت تئوری الهی حکومت که مطابق آن امپراتور و شاه نماینده و سایه خدا، در زمین بوده، کلیسا به یک نهاد حاشیهای مبدل گشت.
آراء و نظرات برخی متفکران و فلاسفه سیاسی غرب در ترویج سکولاریزم:
۱) دانته:
وی از پیشگامان سکولاریزم در مغرب زمین معرفی
می شود. به عقیده وی مشروعیت امپراطور مستقیماً از خداوند نشأت می گیرد. وی صریحاً می گوید: تملک قدرت دنیوی و سلطنت این جهان با طبیعت روحانیت کلیسا تضاد و منافات دارد، چرا که سلطنت آن در این جهان نیست.
۲) جان ویکلف:
وی اولین بنیان نهضت اصلاح را در انگلیس بنا نهاد. معتقد به جانشینی شاه به جای خدا در روی زمین بود و مقاومت با او را مذموم می دانست. او منشاء قدرت اسقف ها را هم شخص امپراتور اعلام کرد.
۳) ماکیاولی:
وی اصل انسان محوری را جایگزین خدا محوری مسیحیت کرد و معتقد بود که درست است که هدف سیاست جلب خداست امّا در حقیقت هر آنچه «بنده خدا» را راضی و خشنود کند «خدا» را خشنود کرده است. وی به این بهانه که شأن روحانیت والاتر و بالاتر و برتر از آن است که در امور سیاسی دخالت کند و اصولاً روحانیون کلیسا برای سیاست تربیت نشده اند معتقد به حذف کلیسا و نقش دین از عرصه اجتماع بود.
منبع: / روزنامه / رسالت
نویسنده : مسعود فولادفر
علل انفکاک دین از سیاست در دنیای غرب
- دی ۱۲, ۱۳۹۳
- ۰۰:۰۰
- بدون نظر
- تعداد بازدید 84 نفر
- برچسب ها : انفکاک دين, دنياي غرب, سکولاریزم, سياست, فرقه های سری, فرهنگ غرب, مسیحیت