در جامعه امروزی ،ازدواجهایی که با موفقیت توام نمی باشند معلول علتهایی هستند که بشرح زیر مورد بررسی قرار می گیرد.
۱.بی دقتی در همسر گزینی
از آنجایی که انسان با ازدواج وانتخاب همسر،خودش را برای همیشه مسئول ومقید می سازدلذا ضرورت دارد که دقت لازم وکافی را در انتخاب همسر خود بنماید که این امر یک ضرورت عقلی وشرعی بحساب می آید.زوجین با انتخاب یکدیگر برای همیشه شریک زندگی خودرا برمی گزینند، شریکی که محرم راز ومانوس همیشگی خواهد بود،بنابراین اگر دقت کافی در انتخاب همسر بعمل آیدو شریک زندگی خود را برگزیند،یک یاور ومونس خوبی را انتخاب نموده ودر غیر این صورت یعنی عدم دقت در همسر گزینی ،مشکلات عدیده ای را برای خود به وجود آورده است .در واقع عقد بستن یک زن را برای یک مرد ،پیوند وگره زدن عمر آنها با یکدیگر است،بنابراین اگر تواصل وازدواج آنها به نحوی باشد که صفا وصمیمیت بر زندگی زناشویی آنان حاکم گردد ،دائما در عیش وخوشی وبدور از هرگونه خشونت،گرفتاری ،مشکلات وخدای ناکرده جدایی خواهد بود،لذا این امر ،مستلزم وقت کافی در زمان انتخاب همسر ،می باشد.
امام صادق (ع)در این باره فرموده اند:«انما المراَه قلاده فانظر ما تقلّد»
« زن همانند گردنبند است،نیک بنگر که چه گردنبندی را به گردنت آویزان می کنی.»
منظور از فرمایش رئیس مذهب جعفری (ع) آن است که باید در انتخاب همسر مورد نظر مطالعه ودقت کامل نموده وشخصی را که می خواهد شریک زندگی قرار دهد وکسی را که مادر فرزندان خود می نمایدکاملا بررسی کند تا آنکس که شریک زندگی خود قرار داده از هر لحاظ شایسته وکامل باشد.
دختر نیز در انتخاب شوهر ،باید دقت لازم را بنماید واسلام در این مورد توصیه هایی نموده است که در این مبحث مورد اشاره قرار خواهد گرفت.
یکی از علتهای عدم موفقیت در ازدواج، بی دقتی در همسر گزینی است که موجب بروز اختلاف وکشمکش در زندگی زناشویی وچه بسا به وقوع جرائمی چون ضرب وشتم ،تهدید وتهمت وافترا ونیز جدایی که خود عامل مهمی در وقوع جرائم وانحرافات وهمچنین محرمات است،بینجامد.اکنون مواردی را که در همسر گزینی ، در اسلام مورد تاکید فراوان بوده است به اجمال مورد اشاره قرار می دهیم.
الف)کفویت
مهمترین موضوعی که در همسر گزینی می بایست مورد توجه قرار گیرد،کفو وهمتای یکدیگر بودن میباشدکه کفویت در اسلام در شرایطی خلاصه می شود که ضرورت دارد پسر ودختران جوان وحتی والدین آنها بدانند ملاک کفویت در اسلام چیست.
۱.ایمان
اولین ویژگی که در همسر بایستی مورد توجه قرار گیرد «دین وایمان»است بر پسر ودختر ضرورت دارد که همسری را انتخا نمایند که دیندار وبا ایمان باشد وبر والدین آنها نیز لازم است که در انتخاب همسر برای فرزندان خود دین وایمان او را مدنظر قرار دهند.
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) فرموده اند:«المومنُ کفو المومنه»
مرد با ایمان همپایه زن با ایمان است.
بر این اساس آن کس که مومن ومسلمان است بایستی در انتخاب همسر خود فرد مومن ومسلمانی را انتخاب نماید واگر شرط ایمان درباره فرد صادق نباشد نباید تن به ازدواج با او بدهد.مسلمان نمی تواند دختر خود را به غیر مسلمان دهد ویا نمی تواند او را به همسری مردی در آورد که اهل نماز وروزه وعبادت نیست.
امام صادق(ع)فرموده اند:
«کفو در ازدواج مردی است که پاکدامن وقادر بر نفقه باشد.»
۲.اخلاص حسنه
ویژگی دیگری که ضرورت دارد در امر ازدواج مورد توجه قرار گیرد ،اخلاص دختر وپس ر است یعنی مرد مسلمان و با اخلاص ، باید زنی را برای خود انتخاب نماید که دارای اخلاص نیکو باشد وهمچنین زنی که مومنه وبا اخلاص است باید مردی را به همسری خود قبول کند که متصّف به اخلاص حسنه باشد.
توصیه شده که از ازدواج با افراد بداخلاق وبد رفتار وبدزبان پرهیز گردد زیرا اخلاق بد در زندگی زناشویی ، عوارض ناگواری بدنبال داردواساس بنیاد زندگی را متزلزل می اسزد وضمن امکان بروز جرائم ،تحقق که از اینگونه افراد پدید می آید قربانی بد اخلاقی والدین خود خواهند بود.چه دختران پاکی که قربانی بی دینی وبداخلاقی شوهر خود گردیده اند واین است که باید دین واخلاق در همسر گزینی مورد عنایت واقع گردد.
روایت شده است:علی ابن اسباط ،که یکی از بزرگان بوده است ،برای امام محمد باقر (ع) درباره اینکه کسی مانند خود او برای دخترانش پیدا نمی شود، نامه ای نوشت.
امام پنجم (ع) در جواب نامه ،نوشتند:
«دانستم انچه را که راجع به دختران خود نوشتی واینکه تو مانند خود احدی پیدا نمی کنی ؛در این جهت نباش (که مانند خود برای دخترانت پیدا کنی )اگر خواستگاری آمد که از جهت خلق ودین مورد رضایت شما باشد دختر را با او کابین ببندیدوگرنه فتنه وفساد بزرگی خواهد بود.»
امام رضا(ع) در جواب نامه ای که حسیت بن بشار برای او نوشت تا در مورد خواستگار ی که برای دخترش آمده است،کسب تکلیف کند،مرقوم داشت:
«لا تزوجه ان کان سیٌء الخلق»
«اگر شخص خواستگار بداخلاق است دخترت را به ازدواج او در نیاور.»
۳.تقوا و عفت
از ویژگی های دیگری که در کفویت پسر ودختر برای ازدواج مطرح است تقوا وعفت می باشد که ضامن صمیمیت زوجین وانسانی نمودن روابط آنها می باشد .پرهیزکاری وپاکدامنی مایه فضایل انسانی زندگی وریشه کن نمودن بسیاری از تباهی ها خواهد بود.از آنجایی که خانواده ها در معرض بسیاری از آلودگی ها ومفاسد قرار دارند لذا دو شرط تقوا وپاکدامنی می توانند نقش بسزایی در دوری خانواده ها از مفاسد ایفاء نمایند،لذا این دو صفت می تواند از موجبات سعادتمندی وانسجام خانواده باشد.
۴.شئونات دیگر
از دیگر شرایط کفویت در ازدواج آن است که زوجین در شئونات دیگر که ذیلا مواردی از آنها مورد اشاره قرار خواهد گرفت نیز کفو وهمتای یکدیگر باشند وهمدیگر را بخوبی درک نمایند وهم شان وبرابر باشند.
۱- از مسائلی که دارای اهمیت قابل ملاحظه ای است عدم اختلاف در فکر وتدبیر است،در واقع اگر مرد وزن از جهت فکری نیز با هم همگام باشند این امر در استحکام پایه های زندگی مشترک آنها به قدر قابل توجهی موثر است زیرا مانع از اصطکاکها،کشمکشها وحتی جدائی ها می شود .در بسیاری موارد، خود ناظر بوده ام که اختلاف فکر وتدبیر جزئی بین زوجین جوان منجر به طلاق وجدائی شده است.
۲- علم وآگاهی وسواد نیز می تواند نقش موثری در زندگی مشترک زوجین داشته باشد،بدیهی است همانطوری که یک مجتهد نمی تواند با همسری بی اعتنا به امور مذهبی ،در زندگیش آرامش داشته باشد ،یک مرد دانشمند نیز نمی تواند با یک زن بی سواد زندگی مطلوب وموفقی داشته باشد.
۳- مسئله سن زوجین نیز ،قابل توجه است البته همتایی در مورد سن وحتی سواد بدان معنا نیست که حتما هم طراز وهم سن باشند تا کفویت مصداق یابد لکن آنچه مورد نظر است ان که،در حد عرف رعایت موضوع گردد. در شرع مقدس ،منعی برای ازدواج فرد مسن با جوان ،وجود ندارد ولی آنچه حائز اهمیا است،آنکه اینگونه ازدواجها به علت عدم هماهنگی بین سلیقه ها وهمدلی لازم ،موفق نبوده ومنجر به شکست می گردد.
۴- توجه به سلامتی بدن نیز در اسلام مورد توصیه قرار گرفته وامر شده که به دنبال همسرانی بروید که سالم و رشید و نیرومند می باشند که در سلامت نسل موثر است. بدیهی است این بدان معنی نمی باشد که جوانها به دنبال افرادی که چنین شرایطی را دارا نمی باشند ، نروند و یا برعکس به دنبال افراد رشید بروند ، اگر چه بی ایمان ، بداخلاق وبی تقوا باشند، لکن همانطوری که بیان گردید ،شرط اصلی ایمان و اخلاق و تقوی و پاکدامنی است.
۵-یکی دیگر از موارد همتا بودن ، توانایی شوهر ، از جهت مالی ، برای اداره همسر خود می باشد. امام ششم ، حضرت صادق(ع)، فرمودند: «الکفو ان یکون عفیفا وعنده یسار»
همپایه بودن آن است که داماد عفیف باشد ودر شرایطی بباشد که بتواند همسر خود را اداره کند.
ذکر این نکته ضروری است که مال همسر در اسلام ،اصل نمی باشد وضمن اینکه توجیه شده که پسر و یا دختر را به خاطر مال وجمال دیگری به عقد وازدواج یکدیگ در نیاورید،ولی آنچه دراسلام برای جلوگیری از اختلاف واز هم پاشیدگی خانواده ها وحتی وقوع جرائم مورد تاکید وتوصیه قرار گرفته آن است زوج قادر به تامین مخارج واداره همسر خود باشد.
در اینجا ،ضمن اینکه در بررسی مختصر ،وقوع کفویت وهمتایی روشن گردیده ،این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که مواردی از جمله مدرک تحصیلی،حسب ونسب،وضع زندگی مادی،جمال،پستومقام وامثالهم نباید ملاک ازدواج قرار گیرد زیرا هیچ یک از آنها خوشبختی وسعادت را به همراه ندارند.
ب)عدم ترویج با شرابخواری
از موارد دیگری که در خصوص همسر گزینی ،مورد توصیه اسلام می باشد ازدواج نکردن با مرد شرابخوار است.با توجه به اینکه دستورات اسلام ،بدون حکمت نمی باشد ،امروزه زیانهای شرابخواری واثرات آن در نسل آینده ثابت گردیده است.
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) فرموده اند:
«هر کس شراب را که خدا به زبان من حرام کرده بنوشد شایستگی همسری ندارد.»
ونیز فرمده اند:«اگر شرابخوار مریض شد به عیادتش نروید واگر خواستگاری کرد زن به او ندهید.»
امام صادق (ع)نیز در این باره فرمودند:
«کسی که دختر خود را با مشروب خوار کابین بندد رحم او را قطع کرده است.»
«الکل در نسل معتاد اثرات شومی بر جای می گذاردواطفال الکلی غالبا در کوچکی دچار تشنجات شده ودر بزرگی کودن واحمق وسست اراده خواهند شد،اطفال مصروع بیشتر از نسل معتادین به الکل می باشند ودر کوچکی غالبا مبتلا به حجب دماغی ودر بزرگی مسلول می گردنند.
استاد کارل گریفور متخصص امراض عصبی می گوید:اولا معتادین به مشروبات الکلی ۱۵ویا۱۷درصد مبتلا به امراض دماعی می شوند.
دکتر لاهمان آلمانی طبق تحقیقاتی که در تاثیر مشروب در نسل نموده ،می گوید :
یک زن که در سال ۱۷۴۰میلادی متولد ودر آغاز قرن ۱۹فوت نموده بود در اثر میگساری احوال نسل او بدین قرار بود:۱۴۲نفرگداومسکین،۶۱دختر رقاصهو۷۶نفر مجرم که قاتل ویا دزد بودند وبه زندان دچار شدند.
باز دکتر نظین آمریکایی گفته:« که از یک مرد سالم ۱۰تا۱۱طفل به وجود می آید ولی معتاد به مشروب از ۱تا۳طفل پیدا می کند.»
۲. ازدواج اجباری
تحقق ازدواج بر مبنا اکراه واجبار ،عوارض ناگواری را در پی خواهد داشت ،به همین جهت اسلام اکراه واجبار را در برقراری پیمان زناشویی اجازه نداده وتاکید بر رضایت پسر ودختر ،در مسئله ازدواج داشته است،چرا که پسر ودختر هستند که باید یکدیگر را بخواهند وتمایل به زندگی مشترک داشته باشند تا بر اساس محبت پیوند ازدواجشان پایدار باشد.
شخصی به نام «ابن ابی یعفور»که ازشاگردان امام صادق (ع) است،می گویدکه:به امام صادق (ع) عرض کردم :
«اِنّی اردتُ اَن اتزوّج امراهً و انَّ اَبوای ارادا غَیرَها»
می خواهم ا زنی ازدواج کنم ولی پدر ومادرم علاقه دارند زن دیگری را به همسری خود در آورم.
«فقال (ع): تزوّج الّتی هَویت ودَع الّتی هوای ابواک»
امام صادق(ع) فرمودند:با زن دلخواه خود ازدواج کن وآن را که پدر ومادرت انتخاب کردند واگذار.
همانطور که اشاره گردید ،اسلام نیز با اکراه واجبار درباره ازدواج مخالف است زیرا ازدواج اجباری موجب بروز اختلافاتی در زندگی زناشویی می گردد که منجر به خشونت واحتمالا ضرب وشتم ودر نتیجه طلاق وجدایی ،که خود عامل مهمی در وقوع جرائم است،خواهد شد.
والدین بایستی از اعمال سلطه وقدرت خود در خانواده ،شوءاستفاده ننموده وازدواجی را به فرزند خود تحمیل ننمایند چراکه ،چنین پیوند نامناسبی پایدار نخواهد ماند ومصائبی را ببار خواهد اورد که گریبانگیر پسر یا دختر جوان ،خانواده ودر نتیجه اجتماع خواهد بود.
بی مناسبت نیست که نمونه ای از ازدواج تحمیلی را که به نقل از دختری درباره سرگذشت خود در یکی از جراید انتشار یافته،مورد اشاره قرار دهیم.
«سه ماه پیش پدرم مرا به ازدواج مردی چهل وپنج ساله در آورد وبا آن که من دختری هجده ساله بودم وهیچ نوع علاقه ای به او نداشتم پدرم به این دلیل که چهل وهشت هزار تومان به مرد چهل وپنج ساله مقروض است ونمی تواند بپردازد به این کار اقدام کرد ودر واقع مرا به او فروخت.اکنون پس از ازدواج علاوه براینکه می بینم مهر درست وحسابی ندارم ،شوهرم نیز با من بد رفتاری می کند وبه علت سن زیادش دوستانم به من سرکوفت می زنند. پدر دختر نیز گفته های اورا تایید کرد وپرونده در این باره تنظیم شد وبه جریان افتاد.
۳.ازدواج به قصد ترحم
ترحم به بیچارگان ودستگیری از محرومان ،شیوه جوانمردان است.اما ازدواجی که تنها به منظور دلجویی از دختری نابینا ویا پسری افلیج،تحقق یابد،ضمن اینکه ممکن است با خوشبختی توام گردد احتمال جدایی نیز وجود داردچرا که اینگونه ازدواجها ،پس از مدتی ،عواطف واحساسات پر جوش جوان ،کاهش می یابد وناسازگاری وخشونت وحداقل عدم محبت هویدا می گردد.
ترحم ودلجویی هرچند مقدس وتحسین آمیز است اما نمی تواند هدف اصلی زناشویی تلقی گردد.لکن اگر این مسائل ،با عشق ومحبت توام گردند وهدف واقعی زناشویی را نیز بهمراه داشته باشند،بی تردید زندگی پر نشاطی،براساس عفت وسعادت ،قابل تصور می باشد.
«جوانی بیست ودوساله برای مشورت درباره زناشویی خود نوشته است:در همسایگی ما دوشیزه ای است نابینا ،که دیدگان خود را براثریک حادثه شوم ،در کودکی از دست داده است.وی اینک هجده سال دارد،یک خواهر بزرگتر ویک خواهر کوچکتر شوهر کرده ان،لیکن وی بخاطر همین نابینایی ،تاکنون خواستگاری نداشته است…وضع رقت انگیزی دارد…از چندی پیش این اندیشه در ذهنم خطور یافته که با او ازدواج کنم تا بدینوسیله بکوشم حتی المقدور وسائل آسایش خاطر این روح افسرده ومایوس را فراهم سازم،آیا شما صلاح می دانید که من برای یک چنین ازدواجی اقدام کنم؟…»
در صد بسیاری از اینگونه ازدواجها به علت اقدام برمبنای احساسات وبدون عشق ومحبت مورد نیاز برای ازدواج ،نا موفق بوده ومنجر به جدایی گردیده که خود عواقب خوبی در بر ندارد.
۴.اختلاف شدید سن زوجین
یکی از علل مهم عدم موفقیت در ازدواج ،اختلاف شدید سن زوجین می باشد که موجب پیدایش خشونت و چه بسا ،جدایی می گرددکه خود عامل موثری در وقوع انحرافات وجرائم می باشد.در شرع مقدس هیچگونه منعی در موضوع ازدواج یک فرد مسن با شخص کم سن وجوان وجود ندارد،ولی عدم موفقیت در اینگونه ازدواجها به خوبی قابل تصور است چرا که هر کدام از زوجین به اقتضای سن خودخواسته هایی دارند ونگرش وسلیقه آنها در امر زندگی متفاوت وموجب بروز مشکلاتی خواهد شد.یکی جوان وبانگرش مربوط به خود در امر زندگی ،دنیا را زیبا می بیند وخواسته های او با شریک پیر خود که درگیر بلایا وصاحب امراض می باشد وزندگی را تیره وسیاه می بیند،بسیار متفاوت است وبه همین دلیل همیشه ،با هم اختلاف دارند وهمدل وهمدم یکدیگر نمی باشندکه بدین جهت زندگی مشترک آنها با عدم موفقیت توام ومنجر به شکست وجدایی ود نتیجه ظهور جرائم می گردد.مرد کهنسالی که از طریق توسل به قدرت مادی یا سیاسی واجتماعی خود با دختری جوان ،ازدواج می کند ویا فرتوت زنی که با استعانت از قدرت سرشار مالی خویش پسر جوانی را وسیله هوسبازی وارضای تمایلات خود می سازد، سخت در اشتباه هستند زیرا به تصور خود بر این باورند که اگر جسم جوانی را که در فقر مادی به سر می برد ، توانستند خریداری نمایند ،بر روان آنان نیز حکومت خواهند داشت ،در صورتی که تصور باطلی را در خیال خود می پرورانند ،چون عواطف دختر وپسر جوان را نمی توان با پول خریداری کرد ونیاز های عاطفی وجنسی آنان را ، نمی توان بوسیله پول برآورده نمود.این نوع ازدواجها که به نوعی د زمره ازدواجهای تحمیلی نیز محسوب می گردند، به علت عدم تفاهم بین زوجین ،نمی توانند استمرار یابند وبه بروز خشونت وجرائمی چون زنای محصنه وروابط نامشروع با غیر وامثالهم ونیز محرماتی چون خود کشی ودر نتیجه طلاق که خود عامل وقوع بسیاری ازجرائم است منجر خواهد شد.
۵.ازدواج در سنین پائین
یکی دیگر از عوامل عدم موفقیت د ادواج ،تحقق این امر مقدس در سنین پایین است که در نظر علمای جرم شناسی به ازدواج زودرس ویاکم سالی معروف است.در تحقیقاتی که توسط محققان صورت گرفته،به این نتیجه رسیده اند که ازدواجهایی که در سنین پایین تحقق یافته ،به مراتب سست تر از ازدواجهایی است که در سنین مناسب است چرا که در ازدواجها باسنین پایین تر ،بینش وبصیرت ومال اندیشی وجود ندارد ویا در درجه ای پایین قرار دارد ومعمولا اینگونه از ازدواجها تحت فشار شدید و فوق العاده تمایلات طبیعی تحقق می یابد ویا اینکه با اکراه واجبار صورت می گیرد،که قبلا مورد بحث قرار گرفت علاوه بر بروز مشکلاتی قابل ملاحظه در زندگی مشترک افرادی که با سنین پایین ازدواج نموده اند وبعضا به وقوع جرائمی چون ضرب وشتم ،جرائم جنسی به علت فریب خوردن ، محرماتی چون خودکشی و..می انجامد وهمه آنها ناشی از عدم پختگی کامل آنان است،طلاق نیز یکی از نتایج اینگونه ازدواجها می باشد.
محققان در یافته اند در خانواده هایی که سن مرد وزن کم است ،طلاق بیشتر از خانواده هایی که در سنین مناسب ازدواج نموده اند ،روی داده است.
بنابراین ازدواج زودرس ویا کم سالی،خود موجبات ابلتلا به انحرافات وارتکاب جرائم ومحرمات را فراهم می سازد. مزیدا آنکه ؛براساس آمار وارقام بدست آمده میزان مرگ ومیر جنینی ،نوزادی وپس از نوزادی نیز در بارداریهای سنین پیین ،بسیا بالاتر از بارداریهای سنین مناسب ازدواج،می باشد.
۶.ازدواج بر مبنای عشق غیر واقعی
می دانیم که ارتباط معنوی وکششی که بر اثر ازدواج میان زن ومرد بوجود می آید بر پایه «مودت»و«رحمت» است وهمانطوری که در قرآن نیز آمده است ،خداوند در دلهای همسران مودت ورحمت قرار داده تا با ایجاد محبت ورافت زندگی زناشویی آنان مستحکم گردد.
همچنین خداوند نهی فرموده اند که زنی را برای مال یا جمالش بگیرند وفرموده است:
«مالش موجب طغیان وجمالش مایه تباهی او است ،در ازدواج دین وایمان زن را در نظر بگیرید.»
دختری هم که عاشق پول واتومبیل و… وبطور کلی ثروت است و به خاطر آن به عقد جوانی در می آید، آرمان واقعی ازدواج را از یاد برده ودر واقع با مال وثروت او عروسیکرده،نه با همسری مهربان که صمیمانه پایبند او باشد.
ازدواج هر یک از زوجین با هدف ومعیار رسیدن به مال وچشم دوزی به جمال طرف دیگر از موارد عدم موفقیت در ازدواج است زیرا نه مال ونه جمال،پایدار واسباب خوشبختی فرد می گردد وچه بسا انحرافاتی را به دنبال داشته باشد.
۷. چشم دوزی به درجه و مقام
یکی دیگر از مواردی که معمولا ازدواجهای نا موفق ،بر مبنای آن محقق می گردد چشم داشتن به پست ومقام ودرجه فرد منتخب برای ازدواج ،می باشد واین موارد هم به علت عدم پایداری ،سبب پیدایش مشکلاتی در زندگی مشترک زوجین گردیده وچون هدف از ازدواج ومعیار انتخاب ،سست بوده واز طرفی پست ها ودرجات ومقام دنیوی استوار نبوده ونخواهد بود،اینجاست که رفع معیار های مذکور ویا عزل فرد از پست ومقام ،موجبات سردی طرف مقابل – که بر مبنای آن ازدواج نموده را فراهم واین سردی وملاحظه پوچی هدف ،تاثیر بسزایی در زندگی مشترک خواهد گذاشت.
نه هر که پشت میز ریاست نشست، هنرمند است
که عمر میز ریاست به نامه ای بند است.
پس ناپایداری اینگونه اهداف نیز عدم موفقیت ازدواجهایی که بر مبنای اینگونه هدفها تحقق یافته را به دنبال دارد زیرا در این چنین ازدواجها ریاست ومقام ودرجه ملاک بوده وجایگزین عاطفه ودوستی وفداکاری گردیده ودیر یا زود موجب بروز نزاع واز هم پاشیدن خانواده می گردد وبه علت اینکه اساس وزیر بنای زناشویی را بر شائبه های ناپایدار بنیان نهاده ومهر و دوستی خالصانه،تحت الشعاع آن قرار گرفته ،زندگی مشترک وزناشویی اینگونه افراد به عدم موفقیت می انجامد.