عوامل سعادت خانواده

عوامل سعادت خانواده

تـوجـّه بـه خـوشـبـخـتـى خـانـواده ، نـیـاز بـه شـنـاخـت جـامـع و فـراگـیـر نـسـبـت بـه عـوامـل سـعـادت بـخـش آن دارد. شـناخت این عوامل و به کارگیرى آنها، در شؤ ون مختلف زندگى خانوادگى اثر داشته ، ارکان سعادت خانواده را حفظ و مستحکم مى سازد.
بـرخـوردارى از این عوامل ، نیاز به تجربه فراوان ، عبرت از زندگى دیگران و آموختن و به کـارگـیـرى دسـتورات دینى دارد و هر اندازه بتوان به نکات بیشترى در این زمینه دست یافت ، بـهـتـر مـى تـوان سـعـادت خـانـواده را تـضـمـیـن کـرد. ایـنـک تـعـدادى از ایـن عوامل :
۱ ـ احترام متقابل
بـراى بـرخـوردارى از خـانـواده بـهـنـجـار، نـیـاز بـه سـازش ، تـوافـق و هـمـکـارى مـتـقـابـل در خـانـواده اسـت . در زنـدگـى خـانـوادگـى هـیـچ یـک از زن و مـرد نـبـایـد خـود را مـسـتـقـل از دیـگرى بداند. هر دو به یکدیگر نیازمندند و باید نیازهاى مختلف همدیگر را تاءمین کنند.
احـتـرام مـتـقـابـل زن و مـرد در مـحـیـط خـانـوادگـى ، یـکـى از اصول مهمّ سعادت خانواده است . بر این اساس ، در روایات اسلامى آمده که هر یک از مرد و زن ، باید به دیگرى احترام بگذارد. امام باقر(ع ) به مردان چنین سفارش کرده است :(مَنِ اتَّخَذَ امْرَاءَهً فَلْیُکْرِمْها)
هر کس زن گرفت ، باید او را گرامى دارد.
زن نـیـز بـایـد نـهـایـت احـتـرام را نـسـبـت به شوهرش روا داشته ، با او خوشرفتار باشد، تا خوشبختى خود و همسر و فرزندانش را تضمین کند. امام صادق (ع ) فرمود:(… سَعیدَهٌ سَعیدَهٌ، اِمْرَاءَهٌ تُکْرِمُ زَوْجَها وَ لا تُؤْذیها وَ تُطیعُهُ فى جَمیعِ اَحْوالِهِ)
بـسـیـار سـعـادتـمند است زنى که به همسرش احترام گذارد و او را آزار ندهد و همواره از اواطاعت کند.
الف ـ ضرورت احترام به زنان
گـرچـه زن نـسبت به شوهر وظایف ویژه اى همچون اطاعت و فرمانبرى و… دارد ـ که در درسهاى آیـنـده خـواهیم گفت ـ ولى به خاطر احساس و عاطفه ، تاءثیر پذیرى ، رقّت قلب و نیاز شدید بـه مـحـبـت و مـهـرورزى و… بـایـد از احـتـرام شایسته شوهر در محیط خانه و خانواده برخوردار باشد.
رعـایـت احترام زن از سوى شوهر، موجب رشد و تعالى شخصیّت او و نیز بهبود و تحکیم روابط عاطفى او با شوهر و سایر اعضاى خانواده خواهد بود و در نتیجه سعادت خانواده در پرتو چنین احترامى تاءمین مى گردد.
بـرعـکـس ، خـانـواده اى کـه احـتـرام بـه هـمسر در آن رعایت نشود، نمى توان امیدى به سعادت و خوشبختى آن داشت و زمینه بروز اختلافات ، همواره در آن مهیّاست .
ضـرورت رعـایـت احترام زنان از سوى مردان ، موجب سفارش بسیار پیشوایان دینى در این زمینه شده است . پیامبر اسلام (ص ) فرمود:
بـرادرم جـبـرئیـل بـه مـن خبر داد ـ و همواره سفارش زنان را به من مى کرد، تا آنجا که من گمان کـردم جـایـز نـیـسـت شـوهر به زنش (اُف ) بگوید ـ اى محمد! در مورد زنان تقواى الهى پیشه کـنـیـد… بـا آنـان مـهربان باشید و رضایت خاطرشان را فراهم کنید، تا در کنار شما باشند و ایشان را به کارى مجبور نکنید و بر آنان خشم نگیرید و اموالى را که به آنان داده اید، جز با رضایت و اجازه آنها پس نگیرید.
بـى احـتـرامـى بـه هـر کـس در حـقـیقت تضییع شخصیت انسانى اوست . زنى که از همسر خود بى احترامى ببیند و مورد اهانت او قرار گیرد، رنجیده خاطر مى گردد و نشاط و شکوفایى خود را از دسـت مـى دهـد و بـتـدریـج بـاور مـى کـنـد کـه نـزد شـوهـرش ارزش نـدارد و قـابـل احترام نیست . اگر در زن چنین روحیه درهم شکسته اى پیدا شود، نمى تواند فرزندان با شخصیت و محترمى را پرورش دهد و از عهده مسؤ ولیت تربیت کودکان و اداره خانه به شایستگى برآید و احساس خوشبختى و سعادت کند. پیامبر گرامى (ص ) فرمود:(اِسْتَوْصَوْا بِالنِّساءِ خَیْراً فَاِنَّهُنَّ عَوانٌ عِنْدَکُمْ)
با زنان خوشرفتارى کنید، اینان در دست شما امانت (و اسیر) هستند.
امام على (ع ) فرمود:(لا یَکُنْ اَهْلُکَ اَشْقَى الْخَلْقِ بِکَ)
(بـا خـانـواده ات بـگـونـه اى رفـتـار کـن کـه ) مبادا همسرت به واسطه تو بدبخت ترین مردم باشد.
ب ـ علل بى احترامى به زن
گاهى بعضى از مردان ، آن گونه که شایسته است به همسر خود احترام نمى گذارند و آنان را مـورد تـوجـّه قـرار نـمى دهند، در حالى که سِمَت سرپرستى خانواده ایجاب مى کند که مرد به هـمـسـر خـود احترام گذاشته ، از اهانت ، ناسزاگویى ، فریاد زدن ، ابراز خشونت ، تحقیر و… خوددارى کرده، کاستیهاى اخلاقى همسرش را با بزرگوارى و گذشت جبران کند.
بى احترامى به زن توسط شوهر، معلول عواملى است که به برخى از آنها اشاره مى کنیم :
# اندیشه برترى مرد بر زن
پندار برترى مرد بر زن و طفیلى پنداشتن وجود او، احساس تسلّط مطلق مرد را بر زن به وجود مـى آورد و مـوجـب مـى شود تا به او به عنوان موجودى ناقص نگاه شود و این امر، زمینه پیدایش بـى احـتـرامـى بـه او را فـراهـم مـى کـنـد، در حـالى کـه تـفاوتهاى موجود میان زن و مرد، لازمه زندگى مشترک آنهاست و دلیلى بر کمبود شخصیت مرد یا زن نیست .
اگـر مـردى در بـیرون از خانه داراى موقعیت و شخصیّتى اجتماعى ، سیاسى ، نظامى و… است ، نـبـایـد ایـن روحـیـه را بـه مـحـیط خانه بکشاند و با برترى جویى ، دیگر اعضاى خانواده را تحقیر کند. لقمان حکیم گفت :(یَنْبَغى لِلْعاقِلِ اَنْ یَکُونَ فى اَهْلِهِ کَالصَّبِىِّ، فَاِذَا کانَ فِى الْقَوْمِ وُجِدَ رَجُلاً)
مـرد خـردمـنـد بـایـد در بـیـن خـانـواده اش مـانـنـد کـودک بـاشـد و در خـارج از منزل ، رفتار مردانه داشته باشد.
# خوى استبدادى
داشـتـن خـوى اسـتـبـدادى و اِعـمال این صفت نادرست در قالب خشونت و ایجاد ترس در همسر، موجب شـکـسـته شدن حرمت و شخصیت زن مى شود. چنین افرادى ، بى احترامى به همسر را لازمه تسلّط خود بر زندگى مى دانند. در عوض ، انتظار احترام بسیار از همسر خویش دارند و سعى مى کنند آن را از طریق استبداد و ابراز خشونت کسب کنند. آنان از این نکته غافلند که احترام برخاسته از تـرس و وحـشـت ، هـیـچ گـونـه ارزشـى نـدارد. ایـنـان مـشـمـول سـخـن رسول خدا(ص ) هستند که فرمود:(شَرُّ النّاسِ یَوْمَ الْقِیامَهِ الَّذینَ یُکْرَمُونَ اتِّقاءَ شَرِّهِمْ)
بـدتـرین مردم در روز قیامت کسانى هستند که به جهت در امان ماندن از شرّشان مورد احترام قرار مى گیرند.
# توقّع کار زیاد
تـوقـّع بـیـجـایـى کـه بـعـضـى از مـردان نـسـبـت به انجام تمامى کارهاى خانه از زنان دارند، عـامـل دیـگر بى احترامى به آنان است . چنین افرادى گمان مى کنند که کار در خانه تنها وظیفه زن اسـت و بـه خـود حق مى دهند که در این مورد، او را مورد توبیخ و سرزنش قراردهند، در حالى کـه زن چـنـیـن وظـیـفه اى ندارد و فقط علاقه او به همسر و امور خانه دارى مشوّق او در این زمینه است و آنچه که در این باره بر عهده مرد است ، تقدیر و تشکّر است ، نه توبیخ و بازخواست .
۲ ـ مهربانى و محبّت
یـکى دیگر از عوامل سعادت خانواده که امید و حرکت را به ارمغان مى آورد، محبّت زن و شوهر به یکدیگر است . انسان ، نیازهاى عاطفى فراوانى دارد که نیاز به محبّت ، یکى از اساسى ترین آنهاست. او دوست دارد هم مورد محبّت دیگران واقع شود و هم نسبت به آنها ابراز محبت کند، زیرا زندگى بدون محبت براى هیچ کس جاذبه ندارد.
از آنجا که زن موجودى عاطفى است و عواطف و احساسات او بر جنبه هاى دیگرش ‍ غلبه دارد، نیاز او بـه مـحـبـّت ، بـیـش از مـرد اسـت و شـایـد بـه همین سبب ، خداوند نسبت به زنان بیش از مردان مهربان است . پیامبر اسلام (ص ) فرمود:اِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى عَلَى النِّساءِ اَرْاءَفُ مِنْهُ عَلَى الذُّکُورِ)
خداوند متعال نسبت به زنان بیش از مردان مهربان است .
درباره رفتار پیامبر گرامى اسلام (ص ) با زنان گفته شده است :(کانَ رَسُولُ اللّهِ(ص ) اَرْحَمَ النّاسِ بِالنِّساءِ وَالصِّبْیانِ)
پیامبر خدا(ص ) مهربانترین مردم نسبت به زنان و کودکان بود.
بـنـابـرایـن ، بـهتر است شوهر، آغازگر ابراز محبّت و تداوم بخش آن باشد. در این صورت ، علاقه زن نسبت به او شدّت یافته ، او نیز درصدد ابراز محبت برمى آید.
ساختار وجودى و خصوصیات فطرى زن ، او را بشدّت ، نیازمند محبّت همسر قرار داده است . زنى کـه از ایـن مـوهـبـت بى بهره باشد، همواره با حسرت تمام درصدد جبران این کمبود روحى خواهد بود. امام صادق (ع ) فرمود:(اِنَّ الْمَرْاءَهَ خُلِقَتْ مِنَ الرَّجُلِ وَ اِنَّما هِمَّتُها فِى الرِّجالِ، فَاءَحِبُّوا نِساءَکُمْ)
همانا زن از مرد آفریده شده ، و توجه او به مردان معطوف است ، پس زنانتان را دوست بدارید.
مـحـبـّت بـایـد از درون آدمـى سـرچشمه گیرد و از صمیم قلب برخیزد، تا در قلب دیگرى اثر بـگـذارد، بـا این حال ، اظهار محبت و ابراز آن به دو صورت انجام مى گیرد: ابراز محبّت عملى کـه در بـرخـورد مـلایـم و محبت آمیز فرد نمایان مى شود و بدین گونه زن ، محبت مرد نسبت به خـود را از رفـتـار او درمـى یـابـد. دیـگرى ابراز محبّت زبانى و گفتارى که نقش ‍ ویژه اى در تحکیم پیوند خانوادگى دارد.
زن بـه ابـراز محبت زبانى شوهر نیاز دارد و به وسیله آن از محبّت قلبى شوهر نسبت به خود اطمینان یافته ، آرامش خاطر پیدا مى کند و هرگز شیرینى آن را فراموش نمى کند. پیامبر اکرم (ص ) فرمود:(قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْاءَهِ اِنِّى اُحِبُّکِ لا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِها اَبَداً)
سخن مرد به همسرش که (دوستت دارم ) هرگز از قلبش بیرون نخواهد رفت .
ابراز محبّت به همسر نشانگر رشد ایمان و انسانیت است . امام صادق (ع ) در این زمینه فرمود:(اَلْعَبْدُ کُلَّمَا ازْدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً ازْدادَ فِى الاِْیمانِ فَضْلاً)
هر اندازه محبّت انسان به همسر بیشتر شود، ایمان او افزونتر خواهد شد.
هـمـان گـونـه کـه مـحبّت مرد به همسرش مایه خوشبختى خانواده است ، مهربانى و محبت زن به شـوهـرش نـیـز مـوجـب استحکام روابط زناشویى خواهد بود. در سخنان پیشوایان دین به زنان سفارش شده که با محبّت و مهربانى ، رضایت و خشنودى شوهر را به دست آورند. پیامبر اکرم (ص) فرمود:
آیـا مـى خـواهـیـد بهترین زنان بهشتى را به شما معرّفى کنم ؟ زنى که وَلود (زایا) و مهربان بـاشـد، هـرگـاه شـوهـر را بیازارد، یا شوهر به او آزارى رساند به پوزش و عذرخواهى نزد شوهر آید، دست او را بگیرد و بگوید: به خدا تا تو راضى نشوى ، خواب به چشم من نخواهد رفت .
۳ ـ گذشت و بخشش
یـکـى دیـگـر از عـوامـل سـعادت خانواده که تاءثیر زیادى در ایجاد جوّ تفاهم میان زن و شوهر و حُسن روابط خانوادگى دارد، گذشت آنها نسبت به یکدیگر است .
بـطـور طـبـیـعـى هـر انـسـانـى لغزشها و اشتباهاتى دارد که نشانگر نقص ذاتى اوست و جز با گـذشـت زمان و کسب تجارب فراوان ، برطرف نمى شود. زندگى خانوادگى نیز از این قاعده بـیـرون نیست . اگر خطاها و اشتباهات تعقیب گردد و هر روز به رخ کشیده شود، آسایش و آرامش مـحـیـط خـانـه بـه اخـتـلاف ، عـیـبـجـویـى ، نـزاع و کـشـمـکـش تبدیل خواهد شد. زن فداکار و علاقه مند به زندگى ، از لغزش شوهرش مى گذرد و عذرش را مى پذیرد و به این وسیله بر محبّت شوهرش مى افزاید. پیامبر اکرم (ص ) فرمود:(اِنَّ مِنْ شَرِّ نِسائِکُمْ… [مَنْ] لا تَقْبَلُ مِنْهُ عُذْراً وَ لا تَغْفِرُ لَهُ ذَنْباً)
بدترین زنان ، زنى است که عذر شوهرش را نمى پذیرد و خطاهایش را نمى بخشد.
اهمیّت گذشت
گـذشـت هـر یـک از زن و شـوهـر از لغـزشها و کارهاى ناپسند دیگرى ، در محیط خانواده از چنان اهمیّتى برخوردار است که بى توجّهى نسبت به آن ، جوّ صمیمیّت و آسایش حاکم بر خانواده را بـه مـحـیـط اضـطـراب ، بـدبینى ، عصبانیت و عیبجویى مستمرّ هر یک از اعضا نسبت به یکدیگر تبدیل خواهد کرد.
مـرد یـا زنـى که از خوى گذشت ، بهره اى ندارد و با وقوع کوچکترین خطا و لغزشى از طرف هـمسر، درصدد انتقام و مجازات او برمى آید، خوشبختى خود را تباه کرده ، سراسر زندگى اش را تیره و تار مى کند. امیر مؤ منان (ع ) فرمود:(قِلَّهُ الْعَفْوِ اَقْبَحُ الْعُیُوبِ وَالتَّسَرُّعُ اِلَى الاِْنْتِقامِ اَعْظَمُ الذُّنُوبِ)
کم گذشت بودن ، زشت ترین عیب و شتاب در انتقام ، بزرگترین گناه است .
بـى نـصـیب بودن از روحیه گذشت ، موجب تسریع در انتقام ـ که از بزرگترین آفات زندگى خـانـوادگـى اسـت ـ مـى شـود. هـمسرانى که از لغزش دیگران گذشت نکرده ، از عیوب آنان چشم پوشى نمى کنند، در زمره بدترین مردم محسوب مى شوند؛ چرا که صفا و صمیمیت کانون گرم خانواده را فداى این صفت ناپسند خویش مى کنند. حضرت على (ع ) فرمود:(شَرُّ النّاسِ مَنْ لا یَعْفُو عَنِ الزَّلَّهِ وَ لا یَسْتُرُ الْعَوْرَهَ)
بدترین مردم کسى است که از لغزش دیگران گذشت نمى کند و عیوب آنان را نمى پوشاند.
پـذیـرفـتـن عـذر و عـفـو کـسـى کـه پـوزش خواسته است بقدرى اهمیّت دارد که امیر مؤ منان(ع) درباره آن فرمود:(اِقْبَلِ الْعُذْرَ وَ اِنْ کانَ کِذْباً)عذر را بپذیر گرچه دروغ بوده باشد.
آثار عفو و گذشت
گذشت و بخشش در بیشتر امور، بویژه در مسائل مربوط به خانه و خانواده ، داراى آثار ارزنده و فراوانى است که به برخى از آنها اشاره مى کنیم :
الف ـ افزایش عزّت :
شـخـصـیت انسانِ باگذشت در اجتماع بالا رفته ، نظرها متوجّه او مى گردد. عفو، سبب بالا رفتن قـدر و مـنـزلت انـسـان نـزد مـردم مى شود. در محیط خانوادگى نیز، گذشت از خطاها و اشتباهات هـمـسـر، مـوجب عزّت انسان شده ، بر احترام او نزد همسر مى افزاید. برعکس ، عدم گذشت و خرده گـیرى و عیبجویى ، موجب کاهش عزت ، درگیرى و ریختن آبروى انسان و مایه پایین آمدن ارزش شخص و ذلّت او مى شود.
کـسـانـى کـه از رفـتار همسر خویش خرده مى گیرند، نه تنها به اصلاح رفتار او موفّق نمى شـونـد، بـلکـه مـمـکـن اسـت موجب لجبازى و واکنش منفى او گردند، در حالى که با گذشت و چشم پـوشـى از خـطـا در نـظر او بزرگ و محترم جلوه کرده ، از نفوذ کلام بیشترى برخوردار خواهند شد. از امام صادق (ع ) نقل شده است که پیامبر(ص ) فرمود:(عَلَیْکُمْ بِالْعَفْوِ فَاِنَّ الْعَفْوَ لا یَزیدُ الْعَبْدَ اِلاّ عِزّاً فَتَعافَوْا یُعِزَّکُمُ اللّهُ)
بـر شـمـا بـاد به عفو کردن ؛ زیرا عفو و گذشت جز بر عزّت انسان نمى افزاید، پس گذشت کنید، تا خدا شما را عزیز کند.
ب ـ آمرزش پروردگار:
یـکـى از راهـهـاى رسـیدن به آمرزش پروردگار، گذشت از لغزشهاى دیگران است . چه زیبا و زیـبـنـده اسـت کـه انـسـان در سـایه گذشت به چنین مقام و منزلت بزرگى دست یابد! قرآن مى فرماید:(وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا اَلا تُحِبُّونَ اَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ)
(مـؤ مـنـان ) بـایـد عـفـو کـنـنـد و چـشـم بـپـوشند؛ آیا دوست نمى دارید خداوند شما را ببخشد؟! و حال آنکه خداوند آمرزنده و مهربان است .
ج ـ زدودن کینه :
ریـشـه بسیارى از اختلافات و درگیریهاى خانوادگى کینه اى است که زن و شوهر از یکدیگر بـه دل مـى گـیـرنـد که با کوچکترین بهانه اى تازه شده ، موجب بروز درگیریهاى لفظى و تـیرگى روابط خانوادگى مى شود، در حالى که با گذشت از بدیهاى همسر درباره خود، مى تـوان ریـشـه تـمـامـى کـیـنـه هـا را سـوزانـد و بـذر مـحـبـت را در دل کاشت . پیامبر گرامى اسلام (ص ) فرمود:(تَعافَوْا تَسْقُطِ الضَّغائِنُ بَیْنَکُمْ)
نسبت به یکدیگر گذشت کنید، تا کینه هایتان برطرف شود.
با داشتن روحیه گذشت و اغماض ، بذر کینه در دل نخواهد رویید و بدین گونه کانون خانواده از چنین آفت بزرگى در امان مى ماند.
د ـ ایجاد آرامش :
اثـر دیـگـر گذشت ، ایجاد آرامش و آسایش روحى در کانون گرم خانواده است . کسى که گذشت نـدارد، هـمـواره مـنـتظر فرصتى است تا انتقام بگیرد، بدین جهت همیشه داراى دغدغه روحى بوده آرامـش از او سـلب مـى شود. برعکس ، کسى که با گذشت است از این دغدغه روحى مصون بوده ، بـدون هـیـچ کـیـنـه و نـاراحـتـى در کـنـار همسرش زندگى مى کند و از بهانه جوییهاى بیهوده و زیانبار دورى مى جوید.
زیباترین گذشت
عـلاوه بـر ایـنـکـه نـفـس گـذشـت بـسـیـار ارزنـده و زیـبـاست ، نوع گذشت نیز از اهمیّت خاصى بـرخـوردار اسـت . گذشت از بدیهاى دیگران را مى توان به صورتهاى گوناگون نشان داد. بعضى از افراد حتّى بعد از مجازات افراد خطاکار نیز آنها را نمى بخشند و رفتار خصمانه اى بـا آنـان دارنـد. چنین افرادى در زمره بدترین انسانها به شمار مى آیند. بعضى دیگر، افراد خـطـاکـار را مـجـازات مـى کـنـنـد، امـّا بـعـد از آن ، کـیـنـه اى از آنـان در دل نـگـه نمى دارند. بهتر از این افراد کسانى هستند که بدون مجازات کردن شخص خطاکار، از بدى و ظلم او در حق خود، مى گذرند و بزرگوارانه او را مى بخشند. قرآن کریم چنین گذشتى را به مردم توصیه کرده ، مى فرماید:(فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمیلَ)
گذشت کن ، گذشتى نیکو.
امام صادق (ع ) در تفسیر این آیه فرمود:(وَالصَّفْحُ الْجَمیلُ اَنْ لا تُعاقِبَ عَلَى الذَّنْبِ)
گذشت زیبا این است که کسى را به خاطر خطایش مجازات نکنى .
هنگامى که گذشت از همسر بدون سرزنش باشد، تاءثیر نیکوى خود را در زندگى مى گذارد. امام رضا(ع ) نیز در مورد گذشت زیبا فرمود:(اَلْعَفْوُ مِنْ غَیْرِ عِتابٍ)
گذشت (زیبا) آن است که بدون سرزنش باشد.
نـتـیـجـه مـداومـت بـر چـنـیـن گـذشـتـى در زندگى خانوادگى ، ایجاد روابطى سالم ، انسانى ، پـسـنـدیـده و قـابـل سـتـایـش اسـت کـه زن و شـوهر در پرتو آن از سعادت خانوادگى بیشترى برخوردار مى شوند.
عفو و گذشت در سیره پیشوایان دین
تـوجـه بـه گـذشـت فراوانى که ائمّه معصومین (ع) نسبت به دیگران داشته اند، تشویق کننده خوبى براى پیروى از این صفت والاى انسانى و مؤ ثر دانستن آن است .
زنـدگـى پـیـامـبـر(ص) و امـامـان مـعـصـوم (ع) نـشـانـگـر گـذشـت و اغـمـاض قـابل توجّهى است که نسبت به خانواده و افراد جامعه خود داشتند. آنان با کوچکترین بهانه اى از لغـزش دیـگـران چـشم پوشى کرده ، آن را در محیط خانواده و اجتماع با لطف خاصى همراه مى کردند.
اینک سیره چند تن از بزرگان دین را بیان مى کنیم :

الف ـ سیره پیامبر اسلام (ص) :
در زنـدگـى پـیـامبر اکرم (ص) موارد بسیارى یافت مى شود که آن حضرت از کنار اشتباهات و اعـمـال نـاپـسـنـد هـمسران خود، بزرگوارانه مى گذشتند؛ ایشان درباره رفتار خود با خانواده فرموده است :
(خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لاَِهْلِهِ وَ اَنَا خَیْرُکُمْ لاَِهْلى )
بـهـترین شما کسى است که با خانواده اش رفتار نیکو داشته باشد و من بهترین شما در رفتار با خانواده خود هستم .
بـرخـورد مـحـبـّت آمـیـز رسـول گـرامـى اسـلام (ص ) نـسـبـت بـه زیـردسـتـان ـ اعـم از اهـل خانه و دیگران ـ بگونه اى بود که حتى بعضى از کوتاهیهاى آنان را بازگو نمى کرد و به رخ آنان نمى کشید و دوست نداشت که آنان خجل و شرمنده گردند.
انس بن مالک مى گوید:
مـن مـدّت ده سال به رسول خدا(ص ) خدمت کردم و حتّى یک کلمه اُفّ هم به من نگفت و هرگز به من نفرمود چرا این کار را کردى ، یا آن کار را نکردى .

ب ـ سیره امام سجّاد(ع ) :
وظـیـفـه خـدمـتـکـار در خـانـه ، اجـراى فـرمـان صـاحـب خـانـه و اطـاعت از اوست . از این رو، هرگاه نافرمانى کند، مستحق عقوبت و سرزنش است . آنان که در روابط خانوادگى با هر بهانه اى از شـریـک زنـدگـى شـان انـتـقـام گـرفـتـه ، او را سـرزنـش و تحقیر مى کنند، به گوشه اى از زندگى پر از عفو و گذشت امام سجاد(ع ) بنگرند و ببینند، آن حضرت چگونه در محیط خانه ، با خدمتکارش برخورد مى کرد:
امـام سجاد(ع ) خدمتکار خود را دو مرتبه صدا زد و او جواب نداد، در مرتبه سوّم فرمود: فرزندم آیا صداى مرا نشنیدى ؟! گفت : چرا. فرمود: پس چرا جواب ندادى ؟ گفت : چون ترسى نداشتم و احـسـاس امنیت مى کردم . امام فرمود: سپاس خدایى را که مملوک و خدمتکار مرا این گونه قرار داده که از من در امان است و در دل خود نسبت به من هراسى ندارد.

ج ـ سیره امام صادق (ع) :
روش پسندیده گذشت از خطاهاى دیگران به اندازه اى در میان آن بزرگواران رواج داشت که امام صادق (ع) فرمود:
(اِنّا اَهْلُ بَیْتٍ مُرُوَّتُنَا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنَا)
ما خاندانى هستیم که جوانمردى ما گذشت از کسانى است که به ما ستم کرده اند.
دربـاره امـام صـادق (ع) نوشته اند، همسرى داشت که همواره آن حضرت را آزار مى داد و امام (ع) لغزشهاى او را مى بخشید.
آرى ، الگو قرار دادن پیشوایان دین ، راهنما و ترغیب کننده خوبى براى خو گرفتن انسان به این صفت والاى اخلاقى در محیط گرم خانواده است .

۴ ـ مسؤ ولیت پذیرى
از جـمـله عـوامـل مـؤ ثـر در تـاءمـیـن سـعـادت خـانـواده ، مـسـؤ ولیـّت پـذیـرى مـتـقـابـل هـمـسـران اسـت . هـر یـک از زن و مـرد بـایـد بـدانـنـد کـه بـا قـبـول زنـدگـى مـشـتـرک ، مـسـؤ ولیـتـهـایـى بـرعـهـده آنـان قـرار مـى گـیـرد کـه پـیـش از تشکیل خانواده از آن آسوده بودند. این مسؤ ولیتها با توجّه به اختیارات ، تواناییها و شرایط خاص هر یک از زن و شوهر تقسیم شده است .
رسول خدا(ص ) مى فرماید:
(اَلرَّجـُلُ راعٍ عـَلى اَهـْلِ بَیْتِهِ، وَ کُلُّ راعٍ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ، وَالْمَرْاءَهُ راعِیَهٌ عَلى مالِ زَوْجِها وَ مَسْؤُولَهٌ عَنْهُ)
مـرد نـگـهـبـان اهـل بـیـت خـود است ، و هر نگهبانى در مورد آنچه که باید از آن نگهبانى کند مسؤ ول اسـت ، و زن نـگـهـبـان مـال هـمـسـرش اسـت و نـسـبـت بـه آن مـسـؤ ول مى باشد.
و نیز مى فرماید:
(اَلا کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ… وَالرَّجُلُ راعٍ عَلى اَهْلِ بَیْتِهِ وَ هُوَ

مَسْئُولٌ عَنْهُمْ؛ فَالْمَرْاءَهُ راعِیَهٌ عَلى اَهْلِ بَیْتِ بَعْلِها وَ وُلْدِهِ وَ هِىَ مَسْئُولَهٌ عَنْهُمْ)
هـمـه شـمـا نـگـهـبـان و مـسـؤ ول هـسـتـیـد، مـرد بـر خـانـواده اش نگهبان است و نسبت به آنان مسؤ ول مـى بـاشـد و زن نـیـز نـسـبـت بـه خـانـدان هـمـسـر و فـرزنـدان او مـسـؤ ول است .
این مسؤ ولیت در جانب مرد از اهمیّت خاصّى برخوردار است ، زیرا وى عهده دار
سـرپـرسـتـى خـانـواده اسـت و در نـتـیـجـه در بـرابـر هـمـه مـسـائل و مـشـکـلات فـکـرى ، روحـى ، اخـلاقـى و اقـتـصـادى هـمـسـر و فـرزنـدان خـود مـسـؤ ول اسـت و طـفره رفتن و شانه خالى کردن از زیر بار این مسؤ ولیتها و بى تفاوتى نسبت به آنها آفت بزرگى براى زندگى خانوادگى محسوب مى شود.
غـفـلت از شـنـاخت مسؤ ولیتهاى گوناگون خانوادگى ، آثار زیانبار بسیارى در پى دارد و در نـهـایـت ، مـوجـب پـشـیـمـانـى و حـسـرت انسان خواهد شد. بدین جهت ، ضرورت دارد که هر انسان پـیـوسـتـه دربـاره مـسـؤ ولیـتـهـاى خـانـوادگـى خـود بـیـنـدیـشـد و بـا شـنـاخـت کامل به انجام دقیق آنها همّت گمارد.

جلوه هاى مسؤ ولیّت پذیرى
بعضى از نمودهاى مسؤ ولیّت پذیرى زن و شوهر در زندگى خانوادگى عبارتند از:

الف ـ تاءمین هزینه زندگى
شـوهـر وظـیـفـه شـنـاس و مـسـؤ ول نـسـبـت بـه خـانـواده مـى کـوشـد تـا هـزیـنـه زنـدگـى از قـبیل غذا، لباس ، مسکن ، اسباب و اثاثیه منزل و سایر مخارج لازم براى همسر و فرزندانش را فـراهـم کـنـد. او کـار کـردن را شـرف انـسـان ، جـوهـر زنـدگـى و جـهـاد فـى سـبـیـل الله مـى دانـد. از ایـن رو، از تـنـبـلى بـشـدّت مـى پـرهـیـزد و در راه تـحـصـیـل روزى حـلال تـلاش مـى کـنـد، تا زندگى را با آبرومندى اداره کند و نیازهاى همسر و فرزندان خود را با شرافت تاءمین کند و از این راه ، خشنودى خدا را فراهم آورد؛ امام باقر و امام صادق (ع ) در این باره مى فرمایند:
کـسـى پـیـش خـدا خـشـنـودتـر و رفـتارش پسندیده تر است که براى خانه و خانواده اش نعمت و آسایش بیشترى ـ دور از اسراف و تبذیر ـ فراهم کند.

ب ـ مدیریّت خانواده
شـوهر وظیفه شناس با تدبیر و دوراندیشى ویژه خود سیاستهاى کلّى خانواده را تعیین مى کند و در ایـفـاى مـسـؤ ولیت سرپرستى و جلب اطاعت همسر ـ از پیش ـ زمینه پذیرش و اطاعت را در او فـراهم مى کند، به امکانات و روحیات همسر خویش توجّه کرده ، در حدّ توان ، از او انتظار خواهد داشـت . وى تـنها در کار نیک و معروف به او فرمان مى دهد و از خودراءیى در این زمینه دورى مى کند و مى داند که اگر فرمانى برخلاف فرمان خدا باشد، پذیرش و اطاعت همسر لازم نیست .
او طـورى زنـدگى را رهبرى مى کند و به خانواده ، نشاط، خرّمى ، نظم و انضباط مى بخشد که هـمـسـر و فرزندانش او را به عنوان سرپرست واقعى مى شناسند و اطاعت او را بر خود لازم مى شمارند.
زن وظـیـفـه شـنـاس نیز قدر زحمتهاى شوهرش را مى داند، به رهنمودها و دستورهاى او احترام مى گـذارد، مـدیـریـت او را در امـور زنـدگـى مـى پـذیـرد و مـطـابـق دسـتـوراتـش عمل مى کند و از این طریق ادامه زندگى مشترک را میسّر مى سازد.

ج ـ همسردارى
مـرد مـسـؤ ول ، زن را در دسـت خـود امـانـت الهـى دانسته ، و نسبت به او احساس وظیفه مى کند، به شخصیّت ، افکار و اعمال او احترام مى گذارد، به نشاط و غذاى روحى او و دیگر اعضاى خانواده مـى رسـد، در امـور خـانـه و زنـدگى مشترک با همسر و فرزندان خود مشورت مى کند و به آنها بـال و پـر مـى دهـد. زن وظـیـفه شناس نیز به نظریات شوهر احترام مى گذارد، از او اطاعت مى کـنـد، از صـفـات خـوب او تـشـکـّر کرده ، و با او مدارا مى کند، از توقّع خود مى کاهد، و در حفظ مال ، ناموس و آبروى شوهر مى کوشد.

د ـ تربیت اولاد
نـمـود دیـگـر مسؤ ولیت پذیرى ، در تربیت اولاد آشکار مى شود؛ زن و شوهر وظیفه شناس ، در تـربـیـت صـحـیـح و اسـلامـى فـرزنـدان خـود نـهـایـت تـلاش را بـه کـار مى گیرند و در تمام مـراحـل رشد فرزند، دوران حمل ، شیرخوارگى و پس از آن خود را نسبت به تربیت صحیح اولاد مـسـؤ ول دانـسـته و دستوراتى را که اسلام براى تربیت صحیح فرزند ارائه نموده ، اجرا مى کنند.
اهـمیّت این مسؤ ولیت به اندازه اى است که امام سجّاد(ع ) از خداوند سبحان براى اداى این تکلیف استمداد طلبیده ، عرض مى کند:
(… وَ اَعِنّى عَلى تَرْبِیَتِهِمْ وَ تَاءْدیبِهِمْ وَ بِرِّهِمْ)
[بار خدایا] مرا در تربیت ، تاءدیب و نیکى به فرزندانم یارى کن .
و نیز آن حضرت در بیان حق فرزند نسبت به پدر و مادر مى فرماید:
(وَ اَمـّا حـَقُّ وَلَدِکَ فـَاَنْ تـَعـْلَمَ اَنَّهُ مـِنـْکَ وَ مُضافٌ اِلَیْکَ فى عاجِلِ الدُّنْیا بِخَیْرِهِ وَ شَرِّهِ وَ اَنَّکَ مَسْؤُولٌ عَمّا وَلَّیْتَهُ بِهِ مِنْ حُسْنِ الاَْدَبِ)
حـقّ فـرزند بر تو، این است که بدانى وجود او از توست و نیک و بدهاى او در این دنیا به تو وابـسـتـه اسـت و بـدانـى کـه در سـرپـرسـتـى او مـسـؤ ولى ، و موظّفى او را به آداب و اخلاق پسندیده پرورش دهى .

آثار مسؤ ولیت پذیرى
ایـن ویـژگـى اخـلاقـى داراى آثـار فـراوانـى اسـت کـه گـسـتـره آن بـیـشـتـر مـسـائل زنـدگـى را در بـرمـى گـیـرد. ایـنک به دو اثر کلّى که نقش ویژه اى در تاءمین سعادت خانوادگى دارد، مى پردازیم :

الف ـ استحکام پیوند خانوادگى
از آثار مستقیم احساس مسؤ ولیت ، به دست آوردن موفّقیت در امور زندگى است . کسى که تمامى وظـایـف خانوادگى خود را مى شناسد و یکایک آنها را با علاقه فراوان انجام مى دهد، بدون شک در زنـدگـى خـود مـوفـّق مى شود. همسر وى نیز از اینکه او از وظایف و تکالیف خود آگاه است ، خشنود مى گردد.
بـسـیـارى از عـقـب مـانـدگـیـهـا در زنـدگى ، معلول نشناختن مسؤ ولیتها و گریز از انجام وظایف خـانـوادگـى اسـت . اگر هر یک از زن و شوهر وظایفى را که برعهده آنان است ، تشخیص ‍ داده ، به آن عمل کنند، چرخ زندگى آنها در مسیر مطلوب قرار گرفته ، امور زندگى آنها رونق خواهد یافت ، برعکس هرگونه سرپیچى از آن به استحکام این کانون ، ضربه خواهد زد.
مـردى کـه در قـبـال مـسـؤ ولیـتـهـاى خانوادگى سهل انگارى کرده ، از زیر بار اداره زندگى ، شـانه خالى مى کند و با تن آسایى خود، خانواده اش را در معرض فقر اقتصادى قرار مى دهد و آنان را در برآوردن نیازهاى اوّلیه خود یارى نمى رساند. در حقیقت بزرگترین ضربه را به سعادت خانوادگى خود وارد ساخته است .

ب ـ آسایش روحى
ایـفاى وظیفه متقابل همسران ، موجب اطمینان خاطر یکدیگر گشته ، دغدغه هاى روحى ناشى از عدم مـسـؤ ولیـت پـذیـرى همسر را از بین مى برد؛ بدین جهت با آسایش فکرى و روحى به زندگى ادامه داده ، روح آنان دچار تشویش و اضطراب نمى شود.
عـلاوه بـر ایـن ، بـا وجـود روحـیـه مـسـؤ ولیـت پـذیـرى مـتـقـابل در همسران ، ریشه اختلافات خانوادگى از بین رفته ، زن و شوهر در جوّى سالم و با روحیه اى امیدوار به انجام وظایف خود مى پردازند.

عوامل پیدایش روحیه مسؤ ولیت پذیرى
بـا تـوجـّه به آثار ارزنده اى که روحیه مسؤ ولیت پذیرى بر سعادت خانوادگى انسان دارد، شـایـسته است که هر یک از زن و مرد در صورت کمبود این روحیه ، درصدد جبران آن برآیند. در این زمینه عوامل فراوانى مؤ ثر است که به دو عامل اشاره مى کنیم :

الف ـ اعتماد به نفس
یـکـى از عـوامل مهمّ تقویت روحیه مسؤ ولیت پذیرى ، اعتماد به نفس است . افرادى که داراى چنین روحـیـه اى هستند، در توانایى خود براى انجام مسؤ ولیت ، شک و تردید ندارند و همواره از مسؤ ولیتها استقبال مى کنند و موفقیّت خود را در گرو آن مى دانند. برعکس ، کسانى که فاقد اعتماد بـه نـفـس هـسـتند، از قبول مسؤ ولیت طفره مى روند، زیرا در توانایى خود در انجام مسؤ ولیت ، دچار شک و تردید هستند و قبول مسؤ ولیت را با شکست ، مساوى مى دانند؛ بدین جهت از پذیرفتن مسؤ ولیت ، شانه خالى کرده ، از آن دورى مى کنند.
بـراى اصـلاح چـنـیـن افرادى باید روحیه اعتماد به نفس و مسؤ ولیت پذیرى را در آنان تقویت کـرد. چـنین افرادى با انجام کارهایى که در توان آنهاست و کسب موفقیّت در آن ، بتدریج اعتماد بـه نـفـس پـیـدا مـى کـنـنـد، زیـرا ایـفاى مسؤ ولیت منجرّ به استحکام شخصیت و موفقیّت آنها در زنـدگـى مـى شـود و زندگى را در کام آنها شیرین مى کند. در نتیجه ، در انجام مسؤ لیت شتاب بیشترى از خود نشان مى دهند.

ب ـ تاءثیر پذیرى از همسر
عـامـل دیـگـرى کـه موجب تقویت روحیه مسؤ ولیت پذیرى انسان مى شود، معاشرت با افراد مسؤ ولیـت پـذیـر اسـت ، زیـرا بـه واسـطـه تـاءثـیـرپذیرى از روحیات دیگران ، صفت مسؤ ولیت پـذیـرى بـتـدریـج در او تـقـویـت مـى شـود. روشن است که وجود چنین روحیه اى در انسان ، موجب سـرایـت ایـن صـفـت بـه هـمـسـر او خـواهـد شـد و هـمـچنین تاءثیر فراوانى در مسؤ ولیت پذیرى فـرزنـدان آن خانواده مى گذارد. بر عکس ، اگر انسان فاقد چنین روحیه اى بوده ، از همسر خود انتظار داشته باشد که تمام مسؤ ولیتهاى خود را بخوبى انجام دهد، توفیقى در این زمینه به دست نخواهد آورد.
بنابراین ، لازمه ایجاد روحیه مسؤ ولیت پذیرى در محیط خانواده این است که مرد خانواده ، بیش از هـر کـس این روحیه را در خود تقویت کند تا با گذشت زمان در همسر و فرزندان خود تاءثیر گذارد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا