قرآن و الوهیت مسیح

قرآن و الوهیت مسیح

پرسش: نظر قرآن درباره الوهیت مسیح که به صورت تثلیث مطرح گردیده است چیست؟ و بر بطلان آن چگونه استدلال کرده است؟

پاسخ: قرآن در این باره دو برهان روشن و همگانی دارد که ما به توضیح می‌پردازیم.

 ۱. خدا می‌تواند مسیح را نابود کند.

۲. مسیح مانند دیگر انسانها غذا می خوردو…

دربارهٔ برهان نخست این چنین می‌گوید:

(…فَمَنْ یمْلِک مِنَ اللّهِ شَیئاً اِنْ اَرَادَ اَنْ یهْلِک الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیمَ وَاُمَّهُ وَمَنْ فی الاَْرْضِ جَمیعاً وَللّهِ مُلْک السَّموَاتِ وِ الاَْرْضِ وَمَابَینَهُمَا یخْلُقُ مَا یشَآء…). ([۱])

«خدا اگر بخواهد مسیح فرزند مریم و مادر او و همه افرادی که در روی زمین هستند نابود کند، چه کسی می‌تواند مانع او از این کار گردد، برای خدا استمالکیت آسمان‌ها و زمین و آن چه که در میان آنها قرار دارد، آن چه را بخواهد خلق می‌کند».

شکی نیست که همه مسیحیان عیسی را فرزند مریم می‌دانند و پیوسته می گویند «مسیح فرزند مریم».

اگر او فرزند مریم است، قطعاً بشری بسان بشرهای دیگر خواهد بو د که موت و حیات همگی در قبضه قدرت خدا است. او بخواهد به همگی حیات می‌بخشد و یا به حیات همگی خاتمه می‌دهد. با این وضع چگونه او را خدا می‌دانند در حالی که او مالک موت و حیات خود نیست.

در این آیه قرآن عنایت کاملی به بشر بودن او دارد و لذا او را به فرزند مریم بودن توصیف می‌کند وانگهی، سخن از مادر او و تمام مردم روی زمین به میان می‌آورد و می‌گوید «وامه ومن فی الارض» تا ثابت کند که او در تمام احکام با مردم دیگر یکسان است و در نتیجه او بشری بیش نیست.

و به عبارت روشنتر در فلسفه اسلامی قانونی است به نام قانون «حکم الامثال» و این قانون را چنین بیان می‌کنند. حکم الامثال فیما یجوز و ما لایجوز واحد.

همه نظیرها و همانندها در تمام احکام از نظر جواز و امتناع یکسانند.

اگر نابود کردن دیگر انسان‌ها ممکن است، پس نابود کردن او نیز امکان پذیر می‌باشد. با این وضع چگونه او را خدا می دانید.

و برای تکمیل مطلب، آیه را باجمله (وللّه ملک السموات والارض و مابینهما) به پایان می‌رساند و در حقیقت این جمله، علت حکم پیشین است و آن این که خدا می‌تواند مسیح و مادر او و تمام افراد را نابود سازد، زیرا همه مملوک او و در قبضه قدرت او می‌باشند.

۲. مسیح و آثار بشری

قرآن می‌گوید که مسیح و مادر او بسان دیگر پیامبران غذا می‌خوردند و رفع نیاز می‌کردند.

(مَّا الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَاُمُّهُ صِدّیقَهٌ کانَایأَکلاَنِ الطَّعَامَ…). ([۲])

«مسیح فرزند مریم پیام آوری بسان پیام آوران پیشین بود و مادر او راستگو و یا تصدیق کننده پیامبران گذشته است هر دو غذا می‌خوردند…».

یعنی مسیح و مادر او با دیگر پیامبران تفاوتی نداشته آنان به هنگام گرسنگی غذا می‌خوردند و رفع نیاز می‌کردند و نیاز نشانه امکان است و ساخت خدایی از هر نیاز و امکانی پیراسته می‌باشد.

مسیح انسانی است ممکن، که از انسان ممکنی پدید آمده است و هر دو خدا را می‌پرستیدند و در مقام سد جوع از از غذا استفاده می‌کردند. با این صفات چگونه او را، خدا می‌دانند.

این آیه نه تنها الوهیت مسیح را ابطال می‌کند بلکه الوهیت مادر او را باطل می‌سازد. از برخی از آیات استفاده می‌شود که در بارهٔ مادر وی نیز مورد چنین اندیشه باطلی بوده است چنانکه می‌فرماید:

(…ءَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَینِ مِن دُونِ اللّه…). ([۳])

«آیا تو به مردم گفتی که تو و مادرت را جز خداوند، خدا اتخاذ کنند».

اندیشه فرزند بودن مسیح

مسأله فرزند بودن مسیح یکی از مظاهر شرک در ذات است که واقعیت خدای یگانه را به صورت خدایان سه گانه جلوه می‌دهد و در حقیقت «تثلیث» مسیحیت روی این استوار است.

قرآن به دو طریق این نظر را باطل کرده و پنداری بودن آن را به روشنی نمایان ساخته است.

الف. از طریق دلایل علمی شش گانه، اندیشه فرزند برای خدا را بطور مطلق محال دانسته است خواه این فرزند مسیح باشد یا غیر او. ([۴])

ب. با تشریح تولد مسیح از مادر و زندگی بشری او، فرزند بودن خصوص مسیح را باطل کرده است این نه تنها مسیحیان هستند که مسیح را فرزند خدا قرار داده‌اند بلکه مشرکان عرب فرشتگان را دختران خدا می‌اندیشیدند. چنانکه می‌فرماید:

(وَیجْعَلُونَ للّهِ اْلبَناتِ سُبْحَانَهُ…)([۵]). ([۶])

«برای خدا دخترانی قرار می‌دادند منزه است خدا…».

اینک دلایل قرآن در نفی اتخاذ هر نوع فرزند اعم از مسیح و غیره.

الف. او همسری ندارد. ب. او خالق ماسوی است.

۱. (بَدِیعُ السَّمَـواتِ وَاْلأَرْضِ أَنَّی یکونَ لَهُ وَلَدٌوَلَمْ تَکنْ لَهُ صَـاحِبَهٌ وَخَلَقَ کلَّ شَیء وَ هُوَ بِکلّ شَیء عَلِیمٌ). ([۷])

«آفریننده آسمانها و زمین است چگونه برای او فرزندانی است در حالی که او همسر ندارد و همه چیز را آفریده و او به همه چیز عالم و داناست».

در این آیه با دو برهان بر امتناع اتخاذ ولد استدلال شده است.

الف. معنی «داشتن فرزند» این است که جزئی از پدرم به نام «اسپرماتوزیید» جدا گردد و در رحم مادر گیرد و به مرور زمان به تکامل خود ادامه دهد. یک چنین عملی نیاز به وجود همسر دارد در حالی که برای او به اعتراف همگان همسری نیست چنانکه می‌فرماید: و لم تکن له صاحبه. برای او همسری نیست.

ب. هرگاه معنی اتخاذ فرزند این باشد که گفته شد یک چنین موجود مخلوق و مصنوع خدا نبوده بلکه معادل و شریک او خواهد بود زیرا پدر خالق پسر نیست بلکه جزئی از اوست که در خارج از ذات او، رشد و نمو می‌کند در صورتی که خداوند آفرینندهٔ همه چیز است چنانکه می‌فرماید.

(و وخلق کلشی). همه چیز را او آفریده است. و در آغاز آیه می‌فرماید: (بدیع السموات والارض) او است آفرینندهٔ آسمانها و زمین (و آنچه در میان آنها است).

3. او مالک همه چیز است.

۲. (الَّذِی لَهُ مُلْک السَّمَواتِ وَاْلأَرْضِ وَ لَمْ یتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یکنْ لَهُ شَرِیک فِی الْمُلْک وَ خَلَقَ کلَّ شَیء فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً). ([۸])

«خدایی که برای او است مالکیت آسمانها و زمین و هرگز برای خود فرزندی انتخاب نکرده است و برای او در فرمانروائی بر جهان شریکی نیست. همه چیز را آفریده و آنها را اندازه گیری کرده است».

در این آیه با یک برهان بر نفی ولد استدلال شده است و آن مسألهٔ مالکیت تکوینی مطلق خدا به ماسوی است زیرا مالکیت انسان نسبت به اموال خویش یک قرار داد اجتماعی است که به منظور گردش چرخهای زندگی به آن تن داده است. در حالی که مالکیت خدا به آسمانها و زمین و آنچه که در میان آنه قرار دارد، مالکیت تکوینی و از خالقیت و آفرینندگی او سرچشمه می‌گیرد. ([۹])

———————————–

پینوشت ها:

[۱]. مائده/۱۷.

[۲]. مائده/۷۵.

[۳]. مائده/۱۱۶.

[۴]. در طریق نخست در ضمن چهار آیه، شش دلیل بر نفی ولد وارد شده است و ما برای سهولت، آیات و عناوین دلایل را، شماره گذاری کردیم.

[۵]. نحل/۵۷.

[۶]. به سوره‌های اسراء/۴۰; صافات/۱۴۹ ـ ۱۵۳; زخرف/۱۹; طور/۳۹ مراجعه گردد. و به نقل قرآن گروهی از یهود معاصر پیامبر، عزیر را فرزند خدا می‌دانستند چنان که می‌فرماید: (وَقَالَتِ الیهُودُ عُزَیزٌ ابْنُ اللّهَ…) (توبه/۳۰): یهود گفتند که عزیر فرزند خدا است. ۱. انعام/۱۰۱.

[۷]. انعام/ ۱۰۱.

[۸]. فرقان/۲.

[۹]. منشور جاوید، ج ۲، ص ۲۰۲ ـ ۲۰۶.

———————————-

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله سبحانی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید