مرگ ناشناخته و وحشت انگیز و گریزناپذیر است یا نعمتی است زیبا و ……….
مرگ در زندگی انسان به عنوان امری ناشناخته و تحمیلی و در عین حال بسیار ناگوار و تلخ شناخته شده در صورتی که این دیدگاه نسبت به مرگ کاملاً اشتباه بوده و نتیجه تفکری نسنجیده و توام با ترس از ناشناخته ها می باشد اگر پدر ومادری نسبت به فرزند خود دست به اعمالی بزند هر چند که از نتیجه و دلیل آن عمل آگاه نباشیم باز کاملاً واضح و مشخض است که به نفع فرزند بوده و در راستای راحتی فرزند مرتکب آن عمل شده اند چرا که در عشق و علاقه والدین به فرزند هیچ تردیدی وچود ندارد حال به انسان بنگریم و خالق هستی آن خالقی که به دست پرورده خود این همه موهبت داده ار آنچه که به آن آگاهیم و آنهایی که از یاد و شناختشان غافلیم مانند روح، جان، چشم، دست و پا، گوش و……..همچنین عشق قدرت تشخیص و تفکر و …….. کدام یک از این نعمت ها بی جا و نا خوشایند و یا عذاب آور است و چگونه می شود خالقی با این همه عدالت و انصاف بدون هیچ دلیلی برای مخلوق خود آنهم از خوب و بد بدون استثناء درد و رنج مرگ را رقم بزند البته که اینطور نیست و همانطور که قبلاً اشاره کردم مرگ در هیچ نوعی درد و رنج و وحشت ندارد و هیچکس از مرگ خود در لحظه اول مطلع نمی شود خواه در اثر تصادف باشد به شدیدترین شکل ممکن و یا عادی و در رختخواب و مرگ برای همه یکسان و در یک لحظه بسیار کوتاه که قابل تصور نیست می باشد و انسان پس از مرگ چند نکته توجهش را جلب می کند که در نهایت باعث می شود از مرگ خود آگاه شود اول اینکه احساس سبکی و نشاطی دارد که قبلاً هرگز تجربه نکرده است دوم عدم برقراری ارتباط با اطرافیان زیرا وقتی سعی می کند با آنها صحبت کند از بی توجهی آنها متوجه می شود که نه او را میبینند و نه صدای او را می شنوند و سوم جسد خود را می بیند که بی جان و بی حرکت در روی زمین افتاده است و این لحطه ای است که تازه متوجه مرگ خود می شود و اولین کاری که همه ارواح انجام می دهند سعی می کنند به اطرافیان بگویند که آنها اشتباه می کنند و او نمرده و حالش خوب است که نمی تواند و همه ارواح تا زمانی که جسد آنها دفن شود در آن منزل و در کنار خانواده خود هستند و سعی می کنند خود را به یکی از افراد خانواده نشان دهند و ارتباط برقرار کنند ولی پس از دفن جسد به دنبال حیات روحی خود می روند.