مشکل منفعل بودن یا تنبلی در کودکان

مشکل منفعل بودن یا تنبلی در کودکان

منفعل بودن یا تنبلی یا عدم تأثیرپذیری، بر خلاف فعال بودن یا قوه‌ی ابتکار عمل داشتن است. منفعل بودن در کودکان یک مانع اصلی در مسیر رشد مرزهای موجود است. کودکان منفعل در حال حفظ الگوهای زندگی هستند، چرا که انتظار کسی یا چیزی را می‌کشند. کودکانی که منفعل هستند، دیگر برای یادگیری در مورد خودشان مسئولیتی ندارند و همکاری نمی‌کنند. آنها یاد می‌گیرند که کنترل زندگی خود را به شخص دیگری واگذار کنند، شخصی که به جای آنها فعالیت خواهد کرد.

کودکان منفعل نمی‌توانند از فرآیند تلاش – شکست – یادگیری بهره‌ای ببرند؛ فرآیندی که به آنها مرزهایشان را یاد می‌دهد. آنها هرگز، به طور واقعی گامی به سوی آنچه که پیش رویشان قرار دارد، بر نمی‌دارند؛ آنها شکست نمی‌خورند، رشد هم نمی‌کنند. آنها اغلب کودکان واقعاً خوبی هستند، اما تنها تا زمانی که شما در کنارشان هستید و به همین دلیل به سختی می‌توان حس کرد که آنها چگونه فردی هستند. آنها اغلب در برقراری رابطه‌ی دوستی با دیگران و یافتن علائق و هیجانات خود مشکل دارند و به راحتی تحت تأثیر یا کنترل دوستان پرخاشگر خود قرار می‌گیرند. آنها همراهی می‌کنند تا با آنها همراهی شود. آنها «زندگی را در اختیار» نمی‌گیرند.

قرار گرفتن در وضعیت انفعال یک مزیت نیست، بلکه یک نقطه ضعف است. شیطان در شرایط عدم وجود محدودیتهای فعال ظهور پیدا می‌کند. یک شخص منفعل، با مقاومت نکردن به طور ناخواسته دری را برای ورود شیطان باز می‌کند. شیطان منتظر فرصتهایی است که افراد منفعل با انفعال خود در اختیارش قرار می‌دهند. با این وجود، منفعل بودن را با صبور بودن، که ویژگی مثبتی است، اشتباه نگیرید.

گفته شده که یک تصمیم بد گرفتن، بهتر از تصمیم نگرفتن است. به همین دلیل است که در شرایط مساوی، کودکان فعال سریع تر از کودکان منفعل یاد می‌گیرند و به کمال می‌رسند. به این معنی که والدین در این شرایط زمینه مساعدتری برای تربیت کودک خود در اختیار دارند.

در مورد یک کودک منفعل چه کاری می‌توانید انجام دهید؟

والدین کودکان منفعل با مشکل مضاعفی روبه رو هستند. این کودکان همان مشکلات مربوط به مرز بی‌مسئولیتی یا مقاومت در برابر حق تملک را دارند، اما در فرآیند یادگیری سخت تر می‌توان محدودیتها را در موردشان به کار گرفت. در ادامه به برخی از شیوه‌هایی که کودکان منفعل در پیش می‌گیرند، اشاره می‌شود:

تعلل:

کودک در آخرین لحظه‌ی ممکن به شما پاسخ می‌دهد، تکالیف مدرسه اش را دیر تمام می‌کند و شما را «وادار» به انتظار کشیدن در ماشین می‌کند تا برای رفتن به مدرسه یا قرار ملاقاتهای دیگر آماده شود. زمانی که از او می‌خواهید صدای موسیقی را کم کند یا میز شام را آماده کند، یک کودک عادی که پر از انرژی و جنب و جوش است، سرعت کار خود را به طوری که محسوس نباشد، پایین می‌آورد. او برای انجام آن کاری که مایل به انجام آن نیست، وقت زیادی را تلف می‌کند و برای انجام کاری که می‌خواهد، وقت کمی را صرف می‌کند.

نادیده گرفتن:

فرزندتان دستور شما را به ذهنش راه نمی‌دهد یا وانمود می‌کند که صدای شما را نشنیده است یا صرفاً به شما بی‌توجهی می‌کند. او توجهش را به اسباب بازی، کتاب یا خیال پردازیهای خودش جلب می‌کند.

عدم آغاز کار یا خطرپذیری:

فرزندتان از تجربه‌های جدید، مثل ملاقات با دوستان تازه یا تمرین یک ورزش یا تجربه‌ی یک هنر جدید اجتناب می‌کند، و همیشه سرگرم فعالیتها و الگوهای آشنا و قدیمی است.

زندگی در یک دنیای فانتزی (غیرواقعی):

فرزندتان بیشتر تمایل دارد درون گرا باشد تا در دنیای واقعی زندگی کند. به نظر می‌رسد زمانی که او افکار زیادی در ذهن دارد، خوشحال تر و پر جنب و جوش تر است و به محض رویارویی با اولین نشانه‌ی مشکلات یا ناراحتی عقب نشینی می‌کند.

مخالفت منفعلانه:

کودک در برابر خواسته هایتان با چشمهای بی‌حالت یا اخم به شما نگاه می‌کند و بعد هم کاری انجام نمی‌دهد و توجهی به خواسته تان نمی‌کند. او آشکارا از اقتدار شما خشمگین یا متنفر است. اما بدون کلمه‌ای حرف زدن آن را به شما نشان می‌دهد.

انزواطلبی:

فرزندتان از برقراری ارتباط با دیگران اجتناب می‌کند و ترجیح می‌دهد در اتاقش بماند. او به جای بحث کردن یا جنگیدن با شما، در برابر بعضی از مشکلاتی که شما برایش به وجود آورده اید، با ترک کردن شما مقاومت می‌کند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا