چگونه انسان خدا را نپرستد و حال آنکه مظاهر ربوبیت پروردگار را در عالم می بیند. این زمینی که هم اکنون به صورت یک بستری برای استراحت شما درآمده است آیا معلول تصادف است یا معلول ربوبیت؟ و این نظام آسمان که در بالای سر شما به شکل سقفی جلوه گر است و قندیلهایی از آن آویزان است و به صورت ستارگان چشمک می زنند چگونه بوجود آمده است؟ شما ابری را می بینید که در آسمان پدید آمده و سپس به صورت باران به زمین می بارد و موجب روییدن گیاهان با رنگهای گوناگون می گردد و میوه های الوان در اختیار شما قرار می دهد آیا اینها همه خود به خود بوجود می آیند یا آنکه خالق و آفریننده ای دارند که طی یک نظام معینی همه را ترتیب می دهد؟ و اگر اینچنین است پس باید این چنین خالقی را که جز خیر و جود و رحمت از او ناشی نیست، پرستش نمود نه سنگی که نفع و ضرری ندارد و نه انسانی که پرستش او مساوی با اسارت است. موجودی که پرستش او عین آزادگیها و رهانندگی هاست الله است.
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد *** که بستگان کمند تو رستگارانند