معرفی بهائیت به راه و روش عباس افندی ( عبدالبهاء)

معرفي بهائيت به راه و روش عباس افندي ( عبدالبهاء)

روشی که عبدالبهاء برای معرفی این فرقه جدید پیش گرفته بود همراه با تقیه و احتیاط در عنوان کردن مسایل بود. او هنگامی که با شخصی به مذاکره می‏نشست این فرقه را یکی از شعبه‏های دین اسلام معرفی می‏نمود و خود نیز هر روز به ظاهر پنج بار در نماز جماعت به امامت شیخ محمد عبده حاضر شده و به او اقتدا می‏کرد و در مجالس درس او حاضر می‏شد. صبحی در خاطراتش می‏نویسد:
«فردای آن روز که آدینه بود به گرمابه رفتیم و پیش از نیمروز از گرمابه به در خانه آمدیم و دیدیم عبدالبهاء سوار شده و به مسجد می‏رود. کرنش کردیم، پاسخی گرفتیم. سپس گفت: از شما سؤال کردم، گفتند که گرمابه رفته‏اید. عبدالبهاء روانه مسجد شد. ما دانستیم از روزی که بهاء و کسانش را به عکا کوچانده‏اند روش و آیین مسلمانی را مانند نماز و روزه نگه می‏دارند و خود را به مردم مسلمان می‏شناسانند و پیرو روش حنفی می‏باشند و هر آدینه عبدالبهاء به مسجد می‏رود و پشت سر پیشوای مسلمانان مانند دیگران نماز می‏خواند.»
پس همان گونه که دیده می‏شود زمانی که عبدالبهاء مقیم عکا بوده است به عنوان تقیه تا اواخر عمر به مسجد مسلمانان می‏رفته و فرقه خود را به عنوان شاخه‏ای از اسلام معرفی می‏نموده، در حالی که یکی از احکام بهائیان که پس از او در کتاب گنجینه حدود و احکام، نوشته اشراق خاوری آمده است حرمت تقیه است. او می‏نویسد:
«عقیده کتمان نکنند و از تقیه اجتناب نمایند و از پس پرده خفاء بیرون آیند و قدم به میدان گذارند، مضطرب و هراسان نباشند.»
زیارت قبر باب توسط عبدالبهاء
اگرچه فرقه بهایی بر پایه تغییر و تحول بنا گذاری شد ولی عبدالبهاء نسبت به مؤسس اولیه این فرقه، یعنی سید علی محمد باب احترامی بخصوص قایل بوده است، و بر طبق نظر بهائیان که می‏گویند جسد باب به عکا حمل شده است عبدالبهاء نیز مراسم زیارتی را هر هفته از گورباب ترتیب می‏داده است. صبحی در خاطرات خود می‏نویسد:
«هر شب به نزد عبدالبهاء می‏رفتیم، جز شب‏های دوشنبه زیرا در پسین یکشنبه به مسافرخانه در کوه کرمل می‏آمد و سری می‏کشید، آن گاه به اتاق بزرگی که پهلوی آرامگاه باب بود می‏نشست و بهائیان نیز گرداگرد اتاق می‏نشستند و چایی می‏خوردند. پس از آن بر می‏خواست و گلاب‏پاشی به دست می‏گرفت و بر سر و روی همه گلاب می‏ریخت و همه را به درون اتاقی که می‏گویند قبر باب در آن‏جاست می‏فرستاد و خودش پشت سر همه دم در می‏ایستاد و در را می‏بوسید و فرمان زیارت نامه می‏داد و گاهی هم خودش، و پس از آن که دریافت من آوایم خوبست این کار را در همه جا به من واگذار کرد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید