ابلیس داناتر از خلفاء
یکی از شخصیتهای برجسته و زیرک اهل تسنّن در آغاز قرن سوّم، ابوالهُذَیل علّاف بود، وی در بصره میزیست و به سال ۲۳۰ هـ .ق به بغداد آمد و در صد سالگی در ۲۳۵هـ .ق در بغداد درگذشت.
روزی علی بن میثم از ابوالهذیل پرسید آیا نه این است ابلیس، انسانها را از هرگونه نیکی نهی میکند و به هرگونه بدی امر مینماید؟
ابوالهُذَیل آری چنین است.
علی بن میثم آیا روا است که ابلیس از کار نیکی نهی کند که آن را نمیشناسد و یا از کار بدی نهی کند که آن را نشناسد؟
ابوالهُذَیل نه، بلکه میشناسد.
علی بن میثم بنابراین ثابت است که ابلیس همه نیکیها و بدیها را میشناسد
ابوالهُذَیل آری.
علی بن میثم به من خبر بده که امام تو بعد از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ چه کسی بود؟ آیا همه نیک و بد را میشناخت یا نه؟
ابوالهُذَیل نه، همه نیک و بد را نمیشناخت.
علی بن میثم بنابراین، ابلیس از امام تو داناتر بود.
در این هنگام ابوالهُذَیل از جواب دادن، درمانده شد و پایش به گل نشست.[۱]
——————————————————————————–
[۱] ـ الفصول المختار سید مرتضی، ج ۱، ص ۶؛ بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۷۰.