بزرگ ترین آرزوی بشر، درطول تاریخ ، کسب موفقیت است.اما همواره سؤالات فراوانی دراین باره وجود داشته است که موفقیت چیست؟
آیا موفقیت ، داشتن همسری دلخواه ، محیط خانوادگی آرام و فرزندانی شایسته است؟ آیا موفقیت ، گذراندن مدارج تحصیلی واخذ مدرک علمی و تخصصی است ؟ آیا کسب ثروت موفقیت است؟ و بالاخره آیا موفقیت این است که آدم ، از دیگران برتر باشد، مثلاً هنرمند، نویسنده ، شاعر ، تاجر یا موسیقی دان مشهوری باشد؟
واقعیت این است که همه ی اینها که گفته شد موفقیت اند، اما شاید هم هیچ کدام موفقیت نباشد ، چرا که انسان ها متفاوت اند و برداشت های گوناگونی از این مفهوم دارند . بنابراین موفقیت امری نسبی است و هرگز نمی توان تعریف واحدی برای آن ارائه داد.
به نظر آلفرد اوستن : «آرامش و اطمینان بهترین موفقیت است.» فرد موفق کسی است که به آرزوهای خود برسد و در درون رضایت خاطر احساس کند، که این خود حاصل تلاش وکوشش مداوم در زندگی است . خوشبخت کسی است که کاری مفید و با ارزش انجام دهد. به این اعتبار، تعریف ” فرهنگ وبستر” از موفقیت به مفهوم “نیل رضایت بخش به هدف” ، تعریفی مناسب است.
می دانیم که همه برای رسیدن به موفقیت به طور خستگی ناپذیر تلاش می کنند، اما به آنچه در آرزویش هستند، دست نمی یابند و رضایت درونی برای آنان ایجاد نمی شود. اگر چنین نیست پس چرا پس از رسیدن به بالاترین مقام بازهم احساس ناخرسندی می کنند؟ چرا با داشتن چندین فرزند که روزی آرزوی آن را داشتند باز هم ناشادند؟ و … شاید علت اصلی این باشد که موفقیت واقعی را برای خودشان تعریف و مشخص نکرده اند یا هدف از موفقیت را نمی دانند.موفقیت واقعی چیست ؟
احساس آسایش ، خوشبختی ، داشتن آرامش روحی و روانی ، مزاحم دیگران نشدن ومزاحمتی از سوی دیگران ندیدن ، موفقیت واقعی اند، زیرا مقام ، ثروت ، فرزند شایسته ، مدارج تحصیلی وهمسر دلخواه ، همه عواملی اند که با داشتن آرامش روحی ، خوب بودن با دیگران و داشتن آسودگی خاطر می توان آنها را به دست آورد ، مشروط به این که با دانش و آگاهی واقعی اهدافی را برای زندگی خود برگزید . چنان که لویی استونی می گوید: ” تنها گنجی که ارزش جست وجو کردن دارد، هدف است .”
انسان بی هدف کاملاً تابع حوادث و پیشامدهاست. اما کسی که هدف روشنی در زندگی دارد، خود تصمیم می گیرد و تلاش می کند و پس از رسیدن به کامیابی ، احساس خوشبختی و آرامش می کند. اما افرادی که اهداف نامشخص را پی می گیرند، به هر مقام ، ثروت و جایی برسند ، باز هم ناراضی اند. هریک ازما باید بدانیم که چه می خواهیم؟ چه هدفی را دنبال می کنیم و در انتظار چه موفقیتی هستیم ؟ اگر اینها را دانستیم ، آن موقع است که برای رسیدن به اهداف باید تلاش کنیم ، مثلاً آگاهی مان را بالا ببریم و از تقلید کورکورانه بپرهیزیم . به شناخت توانایی ها ، ظرفیت ها و استعداد های خود وهمچنین ضعف های خود بپردازیم واعتماد به نفس و توکل به خداوند متعال وسپس حرکت و تلاش را گسترش بدهیم . برای این کار تمرکز فکر، مطالعه و مشاوره ، ساز و راه کارهای مناسبی اند.فکر خوب
فکر خوب، معمار و آفریننده است . افکارآدمی سازنده زندگی اوست. همچنین فکر، وجه تمایز بین انسان وحیوان است. سپردن اندیشه ها و آرزوها به مغز و ایجاد فرصت لازم برای بررسی یکایک آنها نیروی شگفت انگیزی در پی خواهد داشت. به قول امرسون هر انسانی حاصل تفکرات روزانه خویش است. اندیشه و تفکرات پشتوانه ای بزرگ در سراسر حیات بشرند وبه قول پاسکال ، انسان بی اندیشه وتفکر به ماده ای بی روح می ماند. پس سعی کنید همچون اسفنج که آب را جذب می کند، شما نیز افکار خوب را جذب کرده ، آن را در خدمت هدف خویش و هر دو را در خدمت موفقیت خود قراردهید.مطالعه مناسب
مطالعه ، سرمایه ای زوال ناپذیر است که به وسیله آن خیلی چیزها را می توان خرید یا ساخت . با مطالعه می توان بناهایی ساخت که هزاران سال پا برجا باشد. اما درباره مطالعه خوب ، نیچه می گوید : ” ضمن مطالعه سعی کنید مانند صیادی چیره دست به صید افکار خوب بروید و افکار کهنه و پوسیده را یکسره به دور اندازید.” به وسیله مطالعه می توان از تجربه ها و اندوخته های دیگران استفاده کرد. با روش الگو برداری و مدل سازی ، در وقت وپول شما نیز صرفه جویی می شود ، مغز شما با مغز دیگران ارتباط پیدا می کند و بدین وسیله راه موفقیت را زودتر و سهل تر پیدا می کنید . سعدی این مطلب را بدین گونه بیان کرده است :
مرد خردمند هنرپیشه را
عمر، دو بایست دراین روزگار
تا به یکی تجربه آموختن
با دگری تجربه بردن به کارمشاوره منطقی
مشاوره، عامل مؤثر و سرمایه رایگانی در مسیر پیروزی و موفقیت است . دراین باره تئودورپارکر می گوید: کاش دانسته بودم چگونه زندگی کنم یا کسی را یافته بودم که روش زندگی را به من تعلیم دهد. یک مثل چینی نیز می گوید: اگر می خواهی کاری را به درستی انجام دهی ، با سه تن از سالخوردگان مشورت کن . ودر ادبیات شیرین فارسی می خوانیم که : “آن که بیشتر مشورت می کند، کمتر دچار اشتباه می شود،” یا مثل آمریکایی که بیان می دارد : ” دو فکر از یک فکر بهتر است.” از این قبیل مثل ها در آیات ، احادیث و ادبیات کهن ایران زمین بسیار وجود دارد که ذکر همه ی آنها از حوصله این بحث خارج است. همین اندک که ذکر شد تا حدودی بیانگر اهمیت مشاوره است. البته مشاور هم باید آدم خبره ای باشد ، چنان که حضرت علی – علیه السلام – می فرمایند: ” کسی که در امور مهم با خردمندان مشورت کند، شریک عقل آنها می شود.” . به قول ویکتورپوشه : ” خوشبختی ، شادی و نشاط مسری است ؛ پس همواره سعی کن با افراد گشاده رو، دلشا د و خوشبین معاشرت کنی .” آدمی مثبت بین و مثبت اندیش باش. مشورت با آدم مثبت اندیش و خوشبین تو را به زندگی و تلاش امیدوار می کند . یک مَثـَل ژاپنی ، می گوید : ” خوشبین به آینده امیداوار است و بدبین از آن بیمناک.” دکتر نورمن پیل ، نیز می گوید: ” افکارخوب ومثبت همچون تابش نور خورشید براتاقی تاریک است که همه جا را روشن می کند، به شرط آن که در و پنجره را نبسته و پرده ها را پایین نکشیده باشید.” آدم ترسویی نباشد. آدم ترسو خطرها و ضررها را چندین برابر می کند. هاریمن می گوید: ” آینده را از دریچه ترس و وحشت نگاه نکنید.” آدم ترسو آن قدر از شکست صحبت می کند که ناخود آگاه شما را به شک و تردید می اندازد ، تلاش و حرکت را در وجود شما تضعیف می کند و در نتیجه وصول به موفقیت را به تأخیر می اندازد. آدم لاف زنی نباش .
آدم لاف زن چون طبله غازی است پرغوغا ، نه عطر عطاری که بی سر و صدا می بوید و فضا را عطرآگین می کند. آدم لاف زن رؤیایی و متزلزل است ، ثبات رأی ندارد و از سر عیب جویی به همه چیز وهمه کس می نگرد. پس سعی کن با فردی دانا ، خوشبین ، مثبت نگر و شجاع مشورت کنی تا راه رسیدن به موفقیت کوتاه شده ، آن را راحت تر بپیمایی ، چنان که در تاریخ گزیده می خوانیم : ” هر که با دانا مشورت کند ، از رسوایی درامان است .”اثرهای موفقیت در زندگی و شغل
افرادی در زمینه شغل و زندگی موفق اند که ازویژگی های زیر برخوردار باشند:۱- افرادی که وقت شناس اند وبه زمان اهمیت می دهند واز وقت خودشان ودیگران به خوبی استفاده می کنند. همچنین به ظاهر و آراستگی توجه داشته ، از بد پوشی و کثیفی پرهیزمی کنند و باور دارند که ترفیع و موفقیت و خوشی درشغل و زندگی را باید به دست آورند و دراین راه از تلاش و کوشش دریغ نمی ورزند . در مواجه با مشکلات و مسائل به جای افسوس و آه و ناله ، به یافتن راه حل های مختلف می پردازند وضمن پذیرش اشتباهات خود از دلیل تراشی وحواله ی آن به دیگران خود داری می کنند.۲- افرادی پیروزمندانه زندگی می کنند که به جای این که منتظر کمک دیگران باشند، خود به دیگران کمک می کنند و در پذیرش مسئولیت ها منتظر درخواست وپیشنهاد نمی شوند، بلکه داوطلبانه به سوی آن می روند . احترام می گزارند و مؤدب اند . پس از آن از همسر، فرزندان یا همکاران و… تقاضای احترام وادب دارند.۳- همه انسان ها ذهنشان فعال است وتوانایی ایجاد تعداد نامحدودی ایده را دارند. افراد موفق از ایده پردازی خود داری نمی کنند، مغز خود را پرورش وتمرین می دهند و سعی می کنند ایده های بیشتر ومطلوب تر تولید کنند وعلاوه برآن تلاش می کنند تا ایده های خود را با هم مقایسه کرده، بهترین ایده ها راعمل کنند.اصول موفقیت۱- طرح های کوچک را کنار بگذارید و برای زندگی خود اهدافی بزرگ ، ولی دست یافتنی ، نه آرمانی انتخاب کنید :
هدف عالی و بزرگ ، شما را به تفکر، تلاش و کوشش وا می دارد . پس سعی کنید به اهداف بزرگ بیندیشید و موفقیت را با تمام وجود بخواهید . همواره به خاطر داشته باشید که افراد موفق، مردان و زنانی جسور وبا اراده اند که از مشکلات هراسی به دل راه نمی دهند.۲- از هوش و استعداد وپشتکار کمک بگیرید:
یقین بدانید به قول باکستون ، با استعداد متوسط اما پشتکار قوی به هرچه بخواهید ، می رسید . همچنین شیلرمی گوید: تنها کسی موفق می شود که به انتظا ر ننشیند وهمه چیز را از هوش وحواس خود نخواهد . معنی این سخن این است که کامیابی وموفقیت زمانی به دست می آید که از هوش واستعداد ، نظم ودقت و شکیبایی و پشتکار بهره کافی گرفته شود.۳- شانس را جایگزین لیاقت واعتماد به نفس نکنید واز فرصت ها بهره بگیرید
. شانس به معنای توانایی درک موقعیت وانتخاب بهترین هاست . ضرب المثل معروف : ” شانس فقط یک بار درخانه آدم را می زند” بیانگر همین موقعیت شناسی است . شانس و اقبال یعنی استفاده بجا از فرصت های پیش آمده . به قول بزرگمهر حکیم ” کارها به کوشش است وکوشش ، قضا را سبب می شود. ” همچنین حافظ شیرین سخن گوید:
” قومی به جد و جهد گرفتند زلف یار قوم دگر حواله به تقدیر می کنند”
پس، از آن قومی باشید که خوشبختی هایتان را خودتان رقم بزنید. لینکلن می گوید: ” بیشترِ خوشبختی ها و بدبختی های افراد صرفاً به دست خودشان است”.۴- همواره “خواستن ، توانستن است” را شعار خود قرار دهید :
” خواستن نه به معنای میل داشتن ، آرزو کردن و امیدوار بودن ، بلکه به معنای عمل کردن است . خواستن یعنی اراده کردن واراده کردن یک فرمان درونی است که عمل به آن موفقیت را به بارخواهد آورد. سعی کنید آری گفتن را بیاموزید و برای غلبه بر مشکلات ، خود را آماده سازید.
۵- نمی توانم ، نمی دانم ونمی شود را از ذهنتان بیرون بریزید:
در دنیای انسان ها غیر ممکن وجود ندارد وانجام هر کار به شرط داشتن اراده ی قوی ، امکان پذیر است ومطمئن باشید که با اراده ، مقاومت و شکیبایی و انتخاب راه درست به سوی مقصد و تصمیم گیری به موقع ، انجام هر کاری ممکن می شود. به قول دکتر دایر ” دست به دست کردن ، آدم را در جاده “شاید” سرگردان می کند واو را جز به خانه هرگز به جایی دیگر رهنمون نمی سازد.” هم او می گوید : ” اگر برای حل مشکلات به خود ترس راه دهید ، خواه ناخواه روحیه یأس و ناامید ی موجب عدم اجرای آن کار می شود.” در همین زمینه حضرت علی علیه السلام – می فرما یند : ” یأس و ناامیدی از بزرگ ترین گناهان است”، مطمئن باشید اگر کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش به دنبال می آید و کار کوچکی که انجام بیابد، بهتر از کارهای بزرگی است که فقط در قالب حرف و طرح باقی بماند.۶- کارها را جزء به جزء کرده ، انجام بدهید:
به قول هنری فورد ” اگر کار را به بخش های کوچک تقسیم کنید و جزء به جزء انجامش دهید، به نظربزرگ و دشوار نمی آید ” همیشه بدانید که کارهای انجام شده ی بزرگ ، با قدم های کوتاه آغاز شده اند. یک ضرب المثل چینی می گوید : ” مرد ی که کوه را ازمیان برداشت ، کسی بود که شروع به برداشتن سنگریزه ها کرد.” یقین بدانید راهی که هزار کیلو متر باشد ، قدم به قدم پیموده می شود. پس سعی کنید کارهای بزرگ را به قسمت های کوچک تقسیم کنید تا با خیالی راحت واطمینان وشجاعت دست به انجام آنها بزنید.۷- از تمام نیروی خود استفاده کنید:
آیا فکرکرده اید که چرا ذره بین پارچه را می سوزاند؟ بسیار ساده است ، زیرا ذره بین نور آفتاب را جذب می کند و در یک نقطه متمرکز می سازد ، بنابراین اگر پارچه ای درجلوی آن بگیرید، آن را می سوزاند . تمرکزنیروهای شما اعم از جسمانی ، عقلانی و روحی و روانی در یک جا، اثری به مراتب بیشتر از ذره بین خواهد داشت . همواره این را بدانید که :
نا برده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد۸- از نیروی تخّیل یا از ضمیر ناخوآگاه به خوبی استفاده کنید:
دکتر ماکسول مالتر درکتاب “علم کنترل ذهن ” می گوید : ” مغز و دستگاه عصبی انسان دارای مکانیزم هدف جویی است که به طور خودکار برای رسیدن به یک هدف بخصوص ، فعالیت می کند.” یعنی مغز آن قدر بر هدف مورد نظر تمرکز می کند تا سرانجام به پاسخ مطلوب برسد. به همین سبب سپردن آرزوها به ضمیر ناخودآگاه ، شما را به فعالیت برای یافتن راه حل وا دار می سازد. به قول دکتر ژوزف مورفی ” ضمیر باطن ، ایده ، عقیده و ایمان مسلط را با آغوش باز می پذیرد .” پس سعی کنید با ورود تفکر مثبت ، ضمیر ناخودآگاه خود را بارور سازید . هرگز نگویید که شانس من این گونه بود، تقدیر این طور نوشته شده است ، زندگی من با این حرفها تغییر نمی کند ، بلکه سعی کنید خود را از شر افکار ناامید کننده و منفی برهانید تا به آرزوهای خود برسید ، زیرا به قول مولانا :
” ای برادر توهمین اندیشه ای ما بقی خود استخوان و ریشه ای
گربود اندیشه ات گـُل ، گـُلشنی ور بود خاری ، تو هیمه ی گلخنی ”
مطمئن باشید آنچه را که مغزانسان تصور و باور کند، به آن می رسد.۹- ترس را ازخود برانید و توکل وامید به خداوند را به جای آن بنشانید :
خداوند در قرآن می فرماید: انسان برترین مخلوقات است : ” فتبارک الله احسن الخالقین ” ، همه چیز را به خاطر او آفریدیم و ” لولاک لماخلقت الافلاک ” اگر تونبودی افلاک را نمی آفریدیم و موارد زیادی که به جهت اختصار از ذکر آنها خودداری می شود. همه ی اینها بیانگر این موضوع اند که همه چیز به خاطر انسان خلق شده و انسان برا ی خداوند ارزشمند است و در نتیجه تنها نخواهد ماند ، پس ترس برای او معنی ندارد واگر به جای آن توکل به خداوند را قرار داده ، به حرکت و تلاش خود بیفزاید ، به پیروزی و موفقیت نایل خواهد شد .۱۰- احساس مثبت را در خدمت بگیرید:
با توجه به دلایل فراوان و بررسی های متعدد انجام شده ، ثابت شده است که تنها افکار آمیخته با احساس می توانند روی ذهن نیمه هوشیار تأثیر بگذارند. این امر حقیقت کاملاً شناخته شده ای است که احساس و هیجان بر اغلب مردم حکومت می کند. پس بهتر است با احساسات وهیجانات بیشترآشنا بشوید.
در وجود انسان هفت احساس مثبت وهفت احساس منفی کلّی شناسایی شده است . احساس منفی بی آن که ما دخالتی داشته باشیم برتکانش های فکری ما جای می گیرند و به ذهن نیمه هوشیار ما می رسند . اما جنبه های مثبت را باید خود به افکار تزریق کنیم که راه انجام این کار هم تلقین به خویشتن است .
هفت احساس مثبت عبارت اند از : میل و اشتیاق ، ایمان ، عشق ، غریزه ، دلگرمی وامید بخشی ، تخیل ، تفکر و دوراندیشی .
هفت احساس منفی نیزعبارت اند از: ترس ، حسادت ، تنفر، انتقام ، حرص وطمع ، خرافات وخشم .
احساس های مثبت به ما نشاط ، امید ، حرکت ، تلاش و نیروی فوق العاده می بخشند ، پس سعی کنید عادت استفاده از احساسات مثبت را در خود ایجاد کنید . ولیکن احساس های منفی بازدارنده اند وتمام کمک های ذهن نیمه هوشیار را از بین می برند، پس برای رسیدن به موفقیت باید خوبی ها، زیبایی ها ، سفید ی ها ، شجاعت ها و دلیری ها را دید نه بدی ها، زشتی ها ، سیاهی ها وترس و جُبن را چنان که سعدی فرموده است :
” بُوَد خار و گل با هم ای هوشمند چه دربند خاری ؟ توگل دسته بند”
” کرا زشت خویی بود درسرشت نبیند زطاووس جز پای زشت “۱۱- تفاوت های فردی را فراموش نکنید :
دراین باره به حکایتی از سعدی علیه الرحمه ، بسنده می کنیم که می گوید: پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت : این فرزند توست ، تربیتش همچنان کن که یکی از فرزندان خویش . ادیب خدمت کرد و مستقبل شد و سالی چند بر او سعی کرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند. مَلک دانشمند را مُؤاخذت کرد و متابعت ( درشتی ) ، که وعده خلاف کردی و وفا به جا نیاوردی ، گفت : بر رأی خداوند روی زمین پوشیده نماند که تربیت یکسان است و طبایع مختلف.
” گرچه سیم وزر سنگ آید همی درهمه سنگی نباشد زر وسیم
برهمه عالم همی تابد سهیل جایی انبان می کند، جایی ادیم”
با استنباط از این حکایت معلوم می گردد که تفاوت های فردی در امرموفقیت حائز اهمیت است وچون خلقت همه یک جور نیست ، پس موفقیت همه یکسان نخواهد بود، لذا از این بابت غصه خوردن یا شماتت کردن کسی ، بی مورد است .
احساس آسایش ، خوشبختی ، داشتن آرامش روحی و روانی ، مزاحم دیگران نشدن و مزاحمتی از سوی دیگران ندیدن ، موفقیت واقعی اند ؛ زیرا مقام ، ثروت ، فرزند شایسته ، مدارج تحصیلی و همسر دلخواه ، همه عواملی اند که با داشتن آرامش روحی ، خوب بودن با دیگران و داشتن آسودگی خاطر می توان آنها را به دست آورد، مشروط به این که با دانش و آگاهی واقعی ، اهدافی را برای زندگی خود برگزید.
لویی استونی می گوید: ” تنها گنجی که ارزش جست وجو کردن دارد ، هدف است .”