پرسش: با توجه به عدم نیاز خداوند به پرستش ما و هم چنین با توجه به آگاهی خداوند نسبت به اعمال انسان، هدف از آفرینش انسان و در نظر گرفتن کیفر برای ما چه بوده است ؟
پاسخ: این سؤال را در گستره نظام هستی طرح می کنیم که چرا خداوند همه عالم را آفرید با آن که نیازی به آفرینش نداشت در پاسخ می گوییم که خداوند عالم:
الف علم به ذات خود دارد .
ب: چون خداوند عالم به ذات خود است عاشق ذات خود خواهد بود.
ج: عشق به ذات خود موجب ابتهاج حضرت حق خواهد شد.
د: همان گونه که خداوند عاشق ذات خود هست عاشق تجلیات و آثار ذات خود خواهد بود.
ه: و چون خداوند عاشق تجلیات و آثار ذات خود هست این تجلیات و رشحات ذات پدید می آیند.
و: پس معلوم می شود که هدف حضرت حق در خلقت عالم و از جمله انسان خود ذات او بوده است و اصطلاحا او غایه الغایات و غایه بالذات می باشد و جز ذات خود هدفی را دنبال نمی کند.
پس نباید این گونه فکر کرد که خداوند عالم را برای ما خلق کرده است چون محال است که یک موجود عالی برای یک موجود دانی فعلی را انجام دهد. یعنی یک موجود دانی نمی تواند غایت یک موجود عالی باشد.
ز : اما پرستش ما مورد نیاز خداوند نیست بلکه فرآیند استکمال و پیشرفت ما در عبادت و توجه به خداوند نهفته است و به همین جهت که خداوند به تجلیات ذات خود عشق می ورزد به پیشرفت و مراحل کمال آن هم عاشق است.
چنان چه گفته شد ما دو هدف داریم:
الف: هدف فاعل.
ب: هدف فعل.
در خلقت هدف فاعل ذات حق است ولی هدف فعل حکیمانه و دقیق است و هدف خلقت از این جهت تکامل انسان و رسیدن انسان به قرب الهی است و تقرب الی الله و رسیدن به این معرفت که حقیقت هستی تنها اوست و همه به او ختم می شوند و ما سوی الله فقر محض و عین ربط است و هیچ گونه استقلال نه در ذات و نه در حالت و اوصاف و نه در فعل ندارد.
انسان برای رسیدن به کمال قرب الهی آفریده شده است و مادیات تنها ابزارهای جهت آزمایش، و هم رسیدن به این هدف والا و گرانقدر است و اگر آدمی به این معرفت دست یابد جاودانه خواهد شد.
خدا می دانست که مثلا ما در صبح چهارشنبه چه عملی انجام خواهیم داد اما خدا تنها به ذات فعل ما آگاهی نداشت بلکه به تمام شؤون و اطراف و اکناف این فعل هم آگاهی داشت یعنی خداوند علم به فعل و اسباب و مسببات آن و فرآیندی که منتهی به این فعل می شود نیز داشته است. و این جا مثلا خداوند می داند که ما چه خواهیم کرد اما می داند که ما این فعل را با انتخاب خود و با اراده خود انجام خواهیم داد.
ممکن است سؤال کنید بالأخره خداوند می دانست که ما با اختیار خود راهی جهنم می شدیم پس چرا ما را آفرید؟ در جواب می گوییم این خصیصه ذاتی اختیار است که آدمی بتواند هر دو راه را انتخاب کند و اگر قرار بود آدمی تنها با اختیار خود یک مسیر را انتخاب کند در واقع این اختیار نبود بلکه جبر به شمار می آمد یعنی اگر کسانی که با اختیار خود وارد بهشت می شدند خلق می شدند و آنان که وارد جهنم می شدند خلق نمی شدند این در واقع آثار اختیار را برداشته ایم اگر قرار است اختیاری در بین باشد باید همه زمینه ها برای عمل فراهم باشد اگر چه منتهی به جهنم شود.
هدف انسان از زندگی رسیدن به مقام قرب الهی است اما دین در صورتی برای انسان ضروری است که دست کم دو گزاره ذیل را پذیرفته باشیم.
الف: انسان موجودی جاودانه است.
ب : جهازات ادراکی انسان برای دریافت تمام نیازهای دنیوی و اخروی او کافی نیستند.
اگر این دو گزاره را بپذیریم قهرا نیاز به دین را برای بشر و راهنمایی و هدایت او به سوی اهداف مالی را پذیرفته ایم که البته اثبات و نفی این دو گزاره خود مباحثی فراوانی را می طلبند.