هفت اشتباه منجر به طلاق

هفت اشتباه منجر به طلاق

هرساله میلیون ها نفر در سراسر دنیا از یکدیگر جدا مى شوند و خود، والدین و کودکان خود را دچار پیامدهاى بعد از طلاق مى کنند. متاسفانه آمار طلاق نیز در کشور ما به طرز وحشتناکى در حال گسترش است. پدیده طلاق از آنجایى براى جامعه شناسان حائز اهمیت است که هسته مرکزى خانواده هاى نسل آینده بشر در خطر است. امروزه زوج هاى جوان بدون توجه به عواملى که والدین آنها در گذشته براى شناخت همسر مناسب استفاده مى کردند ازدواج کرده و فکر مى کنند که روش هاى مطمئن ولى قدیمى گذشته براى زندگى در عصر حاضر کاربردى ندارند. متاسفانه ازدواج هایى که این روزها صورت مى گیرد بیشتر از آنکه جنبه خانوادگى داشته باشد جنبه عاطفى داشته و بدون شناخت کافى از روحیات و ویژگى هاى اخلاقى طرف مقابل صورت مى گیرد. در کنار مواردى که از درون باعث از هم پاشیدگى خانواده مى شود گاه عواملى از دنیاى خارج باعث ایجاد مشکلات گوناگون در محیط خانواده و نهایتاً طلاق مى گردد. این مقاله براساس نظرات بیش از ده ها خانم و آقایى نوشته شده است که از همسران سابق خود جدا شده اند و زمانى متوجه اشتباهات خود شده اند که دیگر دیر شده و فرصتى براى آنها باقى نمانده بود ولى شاید هنوز براى شما دیر نشده باشد و بتوانید با انجام اقدامات موثر زندگى خانوادگى تان را از تباهى نجات دهید. اولویت مطالب ذکر شده براساس بیشترین مواردى است که زندگى زناشویى را به سمت دروازه طلاق هدایت مى کند.۱- به والدین تان اجازه دخالت ندهید
این قانون طبیعت است که هر موجودى در طبیعت روزى باید مستقل شده و روى پاى خود بایستد. این حقیقت همان قدر که براى حیوانات صدق مى کند براى انسان ها نیز صادق است. انسان ها ازدواج مى کنند تا مستقل شوند. اشتباهى که تعدادى از والدین مرتکب مى شوند این است که آنها با نیت خیرخواهانه خود یا بعضاً سنگ اندازى در زندگى فرزندان خود دخالت مى کنند. والدین با دخالت در زندگى فرزندان خود تنها زندگى آنها را تلخ مى کنند. بعد از ازدواج اگر زن یا شوهر به طور کامل از والدین خود جدا نشده باشند احتمال بروز این مشکل در زندگى زناشویى آنها بیشتر است. معمولاً خانواده هاى تک فرزندى دوست ندارند که فرزندان آنها بعد از ازدواج از آنها جدا شوند و بدون توجه به این نکته که این کار ممکن است باعث به وجود آمدن مشکلاتى در زندگى زناشویى شود سعى مى کنند تا همسر فرزند خود را مجبور به زندگى در خانه مشترک کنند. ممکن است زوجین به علت بعضى از مشکلات مالى بخواهند تا در خانه اقوام یا والدین خود زندگى کنند. بسیارى از زوج هایى که از همسر خود طلاق گرفته اند به این موضوع اشاره مى کنند که دخالت هاى بى جاى والدین نه تنها مشکلى را حل نمى کند، بلکه باعث جدایى آنها از یکدیگر مى شود.۲- از مشاور خانواده کمک بگیرید
در واقع مشورت با متخصصان مسائل خانوادگى به یک ضرورت اجتماعى در دنیاى امروز تبدیل شده است و نباید با بى توجهى از کنار آن گذشت. اگر امروز مى خواهید که زندگى آرامى داشته باشید و در پرورش و راهنمایى درست فرزندان و غیره راه خطا را نروید (همیشه ریشه همه مشکلات در روابط زناشویى نیست، گاهى مشکلاتى که به وجود مى آید و ریشه زندگى خانوادگى را خشک مى گرداند به علت اختلافاتى است که بر سر نحوه تربیت فرزندان به وجود مى آید) مى توانید از نظرات یک کارشناس براى اداره هرچه بهتر زندگى خود کمک بگیرید. براى این کار زوجین فقط باید کمى انعطاف پذیرى از خود نشان دهند و از گوش شنواى خود براى شنیدن نظرات درست طرف مقابل استفاده کنند. با این حال پرسش هایى وجود دارند که زوج ها به تنهایى نمى توانند براى آنها پاسخى پیدا کرده و در این صورت باید به مشاور خانواده مراجعه کنند. مشاور خانواده فقط براى تنظیم خانواده نیست. در کشورهاى اروپایى مشاور خانواده نقشى بسیار بیشتر از آن چیزى دارد که مشاوران در کشورهاى آسیایى دارند. طبق طبقه بندى هاى تشخیص روانپزشکى مسائل و مشکلات زناشویى و خانوادگى یکى از بالاترین علل رجوع به کلینیک ها و مراکز خدمات مشاوره اى است که این خود گواه صحت مطالب ذکرشده است.۳- به همسر خود بى توجهى نکنید
زوجین باید از هر طریقى که مى توانند به یکدیگر محبت کنند. بعضى از زوج هاى جوان اینطور فکر مى کنند که فقط با خرید کادوهاى گرانقیمت است که مى توانند علاقه خود را به همسرشان نشان دهند. گاهى یک شاخه گل سرخ و یا یک عبارت «عزیزم دوستت دارم» تاثیرى بر روى همسر مى گذارد که گرانقیمت ترین هدیه دنیا نمى تواند جاى آن را بگیرد. گفت وگو با زوج هاى جوان نشان داده است که آنها از طریق مادیات نمى توانند به عشق و عاطفه مورد نیاز برسند، چیزى که آنها خواستار آن بودند محبت و صمیمیت بدون قید و شرط همسرانشان بوده است. روش هایى مثل کادو دادن، گل خریدن، بیرون شام خوردن یا… فقط جنبه کمکى دارد و به تنهایى نمى تواند در زندگى مشترک تولید عشق کند. یکى از خانم ها در صحبت هاى خود به این موضوع اشاره کرد که «شوهرم هر وقت من را کتک مى زد بعدش برایم هدیه مى خرید تا از من معذرت خواهى کند، من هم به خاطر زندگى مشترکمان او را مى بخشیدم ولى این کار در او به عادت تبدیل شده بود. شوهر من پیش خود این طور فکر مى کرد که هر وقت بخواهد مى تواند مرا کتک بزند و بعدش براى من یک هدیه بخرد و همه چیز را حل کند.» این خانم علت شکست زندگى زناشویى خود را بى توجهى همسرش به نیازهاى عاطفى زندگى خود مى دانست، چیزى که هیچ همسرى تحمل آن را ندارد.۴- انتظارات تان را از همسرتان مشخص کنید
لازمه یک ارتباط خوب در زندگى زناشویى مشخص شدن خواسته ها و محدودیت ها است. اولین قانون زندگى مشترک این است که انتظارات شما از همسرتان باید منطقى باشد و دوم اینکه همسر شما نیز دقیقاً متوجه مفهوم انتظارات شما شده باشد تا جایى براى هیچ سوءتفاهمى باقى نماند. بسیارى از زوجین انتظار دارند که بعد از ازدواج وارد یک سرزمین رویایى و پر از شادى شوند، غافل از اینکه گاهى اوقات در زندگى مشکلاتى پیش مى آید که ناشى از عدم درک صحیح طرف مقابل است. عدم درک نیازهاى طرف مقابل باعث ورود سرزنش به مرز عاطفى زندگى مشترک و نهایتاً از بین رفتن احساس احترام نسبت به یکدیگر مى شود.
یکى از سئوالاتى که زوجین باید از خود بپرسند این است که براى جلوگیرى از ایجاد تشنج در زندگى از چه چیزهایى باید صرف نظر کنیم؟ مطرح کردن این سئوال خیلى مهم است. چون نه زن و نه مرد هیچ کدام نمى توانند به تمام نیازهاى یکدیگر پاسخ مثبت دهند و از این رو باید از تعدادى از خواسته هاى خود صرف نظر کنند. گاهى اوقات صرف نظر کردن از یک خواسته مى تواند زندگى مشترک را از رسیدن به بن بست نجات دهد. هنگامى که زوجین فکر مى کنند تمام اقدامات و تلاش هاى آنها بى نتیجه است مى بایستى موضع خود را عوض کنند. این یک اصل استراتژیک در زندگى زناشویى است. با این کار احساس عدم توانایى کاهش پیدا مى کند و خشم و کینه اى در زوجین نسبت به یکدیگر به وجود نمى آید. فراموش نکنید هنگامى که به خاطر همسرتان از خواسته اى مى گذرید با این کار به او نشان مى دهید که چقدر او را دوست دارید و با شهامت مسئولیت زندگى تان را به دست گرفته اید.۵- از اعتیاد دورى کنید
پدیده شوم اعتیاد نه تنها باعث از بین رفتن فرد مى شود بلکه کانون زندگى مشترک را نیز از بین مى برد.این درست نیست که زندگى مشترک فقط به بهانه اعتیاد همسر به طلاق منتهى شود. در اعتیاد یک شخص عوامل مختلفى نقش دارند. بهترین کمکى که کسى مى تواند به همسر معتاد خود بکند این است که به جاى اینکه او را در این زمان طرد کند به او فرصتى بدهد تا سلامتى خودش را بازیابد. طلاق در زمان اعتیاد نه تنها وضعیتى را بهتر نمى کند بلکه سبب پیچیده تر شدن درمان براى همسر بیمار مى شود. فراموش نکنید که همسرانى که در لحظات بیمارى و سختى همسر خود را رها نمى کنند و او را عاشقانه دوست مى دارند همسران واقعى هستند.۶- طلاق آخرین مرحله است
متاسفانه بزرگترین اشتباهى که زوج هاى جوان در ابتداى زندگى مشترک خود مرتکب آن مى شوند این است که فقط به تفاهمات اولیه و زودگذر خود فکر مى کنند و به سراغ اختلاف نظرهاى اساسى نمى روند و بعد از گذشت مدت زمان کوتاهى به این نتیجه مى رسند که به درد یکدیگر نمى خورند و تنها راهى که براى آنها باقى مانده است طلاق است. در هر زندگى زناشویى مواردى پیش مى آید که همسرى به وظایف خود عمل نمى کند و ممکن است رفتارى نامناسب نیز داشته باشد. این اتفاقات در زندگى غیرطبیعى نیستند. شاید به نوعى بتوان گفت که این اتفاقات نوعى آزمایش الهى هستند و آزمون زوجین این است که ببینند آیا مى توانند سربلند بیرون بیایند! مشکلات زندگى زناشویى فقط در خانواده شما وجود ندارد بلکه در تمام خانواده ها و در مقیاس مختلف وجود دارد. تنها کارى که زوجین باید در قبال این مشکلات انجام دهند این است که زیاد سخت نگیرند و با حمایت و راهنمایى هاى خود به همسرانشان کمک کنند تا زودتر به مدار طبیعى زندگى شان برگردند. در واقع با واقع گرایى و نه آرمان گرایى مى توان تمام مشکلات زندگى زناشویى را حل کرد، ولى مشکل این است که زوجین زمانى را که باید صرف ریشه یابى مشکلات خود کنند هدر مى کنند و به اصطلاح از این شاخه به آن شاخه مى پرند و در نهایت فکر مى کنند که با عوض کردن همسر خود مى توانند مشکلات را از بین برده و زندگى جدید لذت بخشى آغاز کنند.۷- حرف آخر: عشق وام بانکى نیست
خوشبختى در روابط زناشویى مانند پول است، به راحتى مى توان آن را به دست آورد اما نگه داشتن آن براى مدت زمانى طولانى کار هر کسى نیست. زوجین کار مى کنند، پول درمى آورند و هزاران سختى و مشکل را پشت سر مى گذارند تا به خوشبختى برسند و بتوانند با کسى که دوستش دارند به راحتى زندگى کنند. وقتى که هنوز با یکدیگر ازدواج نکرده اند حاضرند براى جلب رضایت همدیگر خودشان را به آب و آتش بزنند ولى بعد از ازدواج دیگر از تب و تاب اولیه مى افتند. چرا عشق برترین اسم و دوست داشتن قشنگ ترین فعل دنیاست و جملاتى که در آنها از این اسم و فعل استفاده شده باشد براى انسان ها ارزش بسیارى دارد. شنیدن عبارت دوستت دارم حتى از زبان یک غریبه براى انسان خوشایند است، چه برسد به اینکه همسرى این جمله را از زبان کسى بشنود که او را دوست دارد. آیا زندگى مشترک کمتر از آن است که نخواهید براى حفظ آن دوباره خودتان را به آب و آتش بزنید؟ مطمئن باشید یک پدر موفق بودن، یک همسر فوق العاده بودن ارزش آن را دارد که بخواهید به خاطر آن دوباره از خود فداکارى نشان دهید. فراموش نکنید که با ازدواج به آخر خطر نرسیده اید بلکه تازه به شروع همه چیز رسیده اید و باید براى حفظ زندگى مشترک خود تلاش کنید تا نتیجه تمام زحمات گذشته شما به هدر نرود. اکنون که صاحب یک زندگى شده اید باید بدانید که به منظور تقویت آن باید چه کارهایى انجام دهید تا بتوانید خوشبختى را در روابط زناشویى تان بیمه کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا