وفاق ملى در پرتو عزت وافتخار حسینى

وفاق ملى در پرتو عزت وافتخار حسينى

یکی از فعالیّت‌های مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیّه بررسی و پاسخ به سؤالات و شبهات طبوعاتی است در همین راستا مقاله ذیل، که از سوی آن مرکز تدوین گردیده محضر خوانندگان محترم تقدیم می‌گردد.  
 
مقاله‌ای با عنوان مردم‌سالای و وفاق ملی، خودکامگی و نفاق ملی از آقای رضا صالح‌جلالی در تاریخ ۲۸/۱/۸۱ در نشریه مردم‌سالاری به چاپ رسید. ایشان در مقاله خود با بررسی جامعه‌شناسانه و تاریخی نسبت به مردم ایران، به مسئله وفاق ملی اشاره می‌کنند و ضمن تأکید بر این مطلب به نتایجی دست می‌یابند که به نظر می‌رسد کمی دو از انصاف و قابل تأمل بیشتر است. لذا ما در این مختصر بر آن شدیم تا به بررسی تحلیل ایشان بپردازیم نویسنده با تحلیلی یک جانبه نسبت به مسائل ایران مدعی می‌شوند رفتار حاکمیت با خواست و رضایت اکثریت در تضاد است و در واقع تصویری از نظام ارائه می‌دهند که گویا خواست اکثریت مردم ایران مخالف با سیاست نظام وعلمکرد آن در قبال مسائل داخلی و خارجی می‌باشد ایشان در ادامه این تحلیل با توجّه به رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال مردم مظلوم فلسطین تأکید می‌کند هیچ ملتی از جانب کسی مسئول نجات بشریت نیست خصوصاً آن‌که خود آن ملّت به لحاظ ریشه‌ای سست و متزلزل باشد.
 
امّا آیا به راستی واقعیت چنین است؟ معلوم نیست نویسنده محترم با کدام تحقیق و بررسی به این نتایج رسیده‌اند آیا بیان این ادعاها که چیزی جز تکرار اتهامات رسانه‌های استکباری و تبلیغات شوم آنان بر ضد مردم ایران نمی‌باشد ضدّ وفاتق ملّی نیست؟ بسی جای تعجب است که ایشان دقیقاً در مقطعی از زمان به مخالفت با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال حمایت از مردم ستم‌دیده فلسطین برخاسته که خشم جهانی نسبت به تجاوزات و غارتگری‌های رژیم صهیونیستی به اوج رسیده است و هر ناظر بی‌طرفی نسبت به جنایات این رژیم اعلام انزجار کرده است.
 
 در وضعیت فعلی غیر از دولت آمریکا کشوری را نمی‌توان سراغ داشت که از جنایات رژیم صهیونیستی حمایت کند. بلکه حتی دولت‌هائی هم که تا دیروز نسبت به این قضیه سکوت اختیار می‌کردند، اکنون تحت فشار افکار عمومی، در قبال اسرائیل موضعی منفی اتخاذ می‌کنند. پس چگونه می‌توان خصوصاً‌در این شرائط که جامعه جهانی مخالفت خود را با قتل‌عام فلسطینیان اعلام کرده‌اند، ادعا کرد که اعلام حمایت از مردم مظلوم فلسطین در تضاد با منافع ملی و و وفاق عمومی است؟ و آیا به راستی مردم ایران مخالف سیاسی نظام و خواهان اعلام بی‌طرفی نسبت به قضیه فلسطین هستند؟ اگر چنین است پس تظاهرات میلیونی مردم ایران در ۲۲ بهمن و اجتماعات گسترده و مکرر بعد از آن همگام با سایر کشور‌ها در جهت حمایت از مردم داغدیده فلسطین و اعلام انزجار عمومی نسبت به جنایات اسرائیل را چگونه باید توجیه کرد؟ اگر خواست میلیونی مردم ایران را که به اعتراف بسیاری از رسانه‌های خارجی،[۱] یک رفراندوم عمومی در جهت حمایت از عملکرد سیاسی نظام و تأئید آن بود، ندانیم پس چه نامی برازنده آن خواهد بود؟ مگر این‌که بخواهیم نظر تعدا معدودی به اصطلاح روشنفکر را جایگزین خواست عموم کنیم لکن اکثریت و عموم جامعه را نمی‌توان در قالب خواص گنجانید.
 
 مردم ایران به حق معتقدند کنار آمدن با دولت غاصب صهیونیستی که ایده تشکیل اسرائیل بزرگ و تصرف از نیل تا فرات راجزو اهداف اساسی خود می‌پندارد[۲] برخلاف منافع و آرمان‌های انقلاب و نظام اسلامی است و این مطلب را به کرّات در تجمعات گسترده خود در سراسر خاک ایران اسلامی به اثبات رسانیده‌اند، پس چگونه می‌توان مخالفت با این دولت غاصب را در تضاد با منافع ملی ارزیابی کرد؟ علاوه بر این‌ آیا با صرف وجود مسائل و مشکلات داخلی می‌توان نسبت به جریانات خارجی بی‌تفاوت ماند؟ ملّت مسلمان ایران معتقد به آئینی است که پیامبرش فرمود هر کس صلح کند در حالی که نسبت به امور مسلمین بی‌اهتمام بماند مسلمان نیست.[۳] مگر پیروی از حق و حمایت از مظلوم جزو اهداف و آرمان‌های اصل انقلاب و بلکه اسلام نیست؟[۴] ویژگی بنیادین انقلاب اسلامی ایران با تأکید قانون اساسی،[۵] مکتبی و اسلامی بودن آن است و اسلامی با بی‌تفاوتی نسبت به ظلم و بی‌عدالتی در هر نقطه از جهان مخالف است.
 
 نکته دیگری که قابل تأمیل است این است که ایشان وضعیت فعلی نظام جمهوری اسلامی ایران را بطور متزلزل و به اصطلاح خود ایشان بنا شده بر روی شن‌های روان توصیف می‌کند. اثبات یا ردّ این ادعا، با مقایسه وضعیت کنونی نسبت به دو دهه گذشته از انقلاب به خوبی رشن‌ می‌شود. انقلاب اسلامی بعد از پیروزی، دوران‌های بسیار سخت‌تر و بحرانی‌تری را پشت‌سر گذاشته که از دید هیچ ناظری به دور نیست لکن علی‌رغم دشمنی‌های مخالفان هرچه از عمر انقلاب می‌گذرد قدرت و استحکام پایه‌های آن محکم‌تر شده و به لحاظ حمایت مردمی از آن، استوارتر از گذشته به راه خود ادامه می‌دهد دشمنی آمریکا و حامیانش نسبت به مردم ایران چیز تازه‌ای نیست خصومت آمریکا با انقلاب اسلامی بلافاصله پس از پیروزی انقلاب آغاز شد تنها تفاوتِ وضعیت فعلی با گذشته، عجز و زبونی بیشتر آمریکا در مقابله با مردم ایران بوده است سیاست‌های دولتمردان آمریکا در هیچ زمانی پیش از زمانی کنونی مورد نفرت و انزجار قرار نگرفته و هیچ‌گاه تا به این حد کشورهای جهان در برابر یکه‌تازی‌های آمریکا موضع یکسانی اتخاذ نکرده‌اند حتی هم‌پیمانان سرسخت این دولت نیز هم اینک در ادامه همکاری با آمریکا دچار تزلزل شده‌اند.
 
مردم ایران در طول تاریخ دینی خود نشان داده‌اند که هرگز نیستند به زیر بار ظلم و ذلت بروند بلکه با الهام از راه ظلم ستیزی حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ عزت و افتخار خود را بر ذلت پذیرش سلطه بیگانگان و تسلیم در برابر آنان ترجیح داده‌اند و قطعاً منافع ملی هم ایجاب می‌کند که مسئولین نظام با توجّه به این فرهنگ دینی مردم که ریشه در عمق جان این مرز و بوم دارد به دنبال پیروی از حق و حقیقت باشند و نه همکاری با ظلم و جور که «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ».[۶]  
 
پی نوشت ها
 
[۱] . نشریه کیهان، ۲۴/۱۱/۸۰ به نقل از نیویرک تامیز و دیگران.
[۲] . بند فوق جزو آرمان‌های اصولی اسرائیل است که در قانون اساسی این دولت بر آن تاکید شده است.
[۳] . «من اصبحَ و لم یهتّم بامور المسلمین فلیس بسلم».
[۴] . مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
[۵] . همان. [۶] . سوره مائده،‌آیه
 
محمد  ملک‌زاده
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید