ویژگی های دوران بلوغ و نوجوانی چیست؟

ويژگي هاي دوران بلوغ و نوجواني چيست؟

چنان که اطلاعات کافی درباره ی دوره ی جوانی و نوجوانی داشته باشیم و با راه کارهای این دوره آشنا شویم خلأها و بحرانها را بشناسیم، امیدها وآرزوها را پیدا کنیم، بهتر می توانیم به در خواست های مربوط به این دوره پاسخ مثبت بدهیم.
در این زمینه، نوجوان ابتدا باید با ویژگی های مهمّ دوره آشنا باشد. نوجوانی غالباً به عنوان دوره ی میان کودکی و بزرگسالی تعریف می شود. نوجوانی دوره ی انتقال است؛ یعنی عبور از مرحله ای از رشد به مرحله ای دیگر و همان گونه که تغییرات بدنی آرام پیش می رود، نگرشها و رفتارها نیز تغییر می یابد. سرعت تغییرات باعث می شود نوجوان نسبت به استعداد وعلاقه اش چندان مطمئن نباشد و به طور جدّی احساس بی ثباتی کند. آنچه در زمان کودکی مهمّ بود، اکنون کمتر اهمیت دارد. اغلب جوانها از مسئولیت هایی که با استقلال همراه است، هراس دارند. نوجوانی زمان جست وجوی هویت است. می خواهد بداند او کیست؟ چه نقشی در جامعه دارد؟ آیا می تواند روزی همسرخوبی باشد؟ نوجوان آرمانگرا است. دوست دارد بهتر از آن چه هست، خود را باور کند.
وقتی نوجوان با ویژگی ها آشنا شد متوجه می شود که باید در ابعاد زیر برای پرسش های خود پاسخی پیدا کند و اطلاعاتی را به دست آورد. ۱ـ اطلاعات جسمی و فیزیولوژیکی:
از نظر جسمی چگونه است؟ باید چگونه باشد؟ آیا از لحاظ فیزیولوژیکی انسانی طبیعی است؟ توجه به وضع ظاهری به خصوص در سال های اولیه ی نوجوانی، از اهمیت فراوانی برخوردار است. تغییراتی که در رویش مو، رشد اعضای مختلف بدن و… پیش می آید، نوجوان را به خود مشغول می کند و چنانچه پاسخ مناسبی دریافت کند، آرام می شود.
دختر هیجده ساله ای میگوید: من کلاس دوّم ابتدایی بودم که یک روز متوجه وضع غیر عادی خود شدم، نمی دانستم چه بگویم و با چه کسی حرف بزنم. بله، چیزی را که آن روز نمی دانستم چیست و بعدها حقیقت آن را فهمیدم، همان مسئله ی بلوغ بود. وقتی با ترس و لرز، ماجرا را به مادرم گفتم، کتک سختی خوردم. در حالی که هیچ تقصیری نداشتم. ولی مادرم می گفت: چرا این مسئله حالا پیش آمده است؟ هنوز زود است. حال می فهمم که من دچار بلوغ زودرس شده بودم. نه من و نه مادرم هیچ یک این موضوع را نمی دانستیم.[۱] ۲ـ اطلاعات مربوط به زمان تکلیف:
نوجوان باید درباره ی احکامی که مکلّف است انجام دهد، شناخت کافی داشته باشد. مباحث مربوط به دوران بلوغ، علایم آن، مسئله ی تقلید، همچنین خلاصه ای از احکام طهارت، غسل، وضو، تیمم، نماز، روزه و…که شامل دوران ابتدایی بود از مسائلی که نوجوانان باید بدانند. افزون بر آن باید احکام مربوط به عادت ماهیانه، اقسام غسل ها، علّت تشریع احکام که در روایات آمده، مسائل مربوط به پوشش زنان در اسلام و همچنین مطالبی راجع به حیوانات حرام گوشت وحلال گوشت ومسائل مهم دیگر را یاد بگیرد.
روز مهمّ تکلیف را باید در ذهن و باور جوان جاودانه ساخت. ارزش گذاری و عظمت آفرینی برای روز تکلیف ضروری است.
سید بن طاووس به فرزندش می فرماید: فرزندم روز تکلیف را به خاطر بسپار و آن را برای همیشه گرامی بدار و هر سال در چنین روزی، در راه خدا صدقه بده؛ اطعام کن و شکر خدای را بجا آور که به تو توفیق بزرگ تشرّف به بارگاهش را عنایت فرموده است.[۲]
آگاهی نوجوان از مسئله ی بلوغ امری ضروری است. گرچه بیشترخانواده ها مردّدند که آیا در این زمینه سکوت اختیار کنند یا سخن بگویند. برخی از والدین ترجیح می دهند در موقعیّتی قرار نگیرند که مجبور باشند مسائلی را بازگو کنند و اگر به ناچار در بعضی موارد پاسخی اجمالی بیان کنند، نگران این مسئله هستند که در آینده چه پیش خواهد آمد. ولی واقعیت این است که دختران باید اطلاعات درستی در این زمینه داشته باشند تا آمادگی لازم را برای رو به رو شدن با واقعیت ها پیدا کنند.
بی اطلاعی نوجوان از مسائل بلوغ، پیامدهای منفی به دنبال دارد. غافلگیر شدن، ترس، غم و اندوه، احساس گناه، تقویت آلودگی، انتقال اطلاعات غلط، انحرافات اخلاقی، مریضی و… از آثار منفی بی خبری است.
یکی از روز نامه های کثیرالانتشار این خبر را به چاپ رسانید که دختر نوجوان ۱۳ ساله ای به دلیل بی اطلاعی از مسئله ی بلوغ وعادت ماهیانه، دست به خودسوزی زد و معصومانه جان باخت.
بنابراین، شناخت صحیح نوجوان از مسئله ی بلوغ و تکلیف، ایجاد آرامش می نماید. ۳ـ شناخت خصوصیات عاطفی در نوجوانان:
نوجوان، آماده ی بروز عکس العمل های هیجانی و عاطفی است. اصولاً عکس العمل ها تندتر از ضربه های هیجانی است؛ یعنی نوجوان بیش از جرمی که مجرم انجام داده او را جریمه می کند. در این دوره حساسیّت ها و زود رنجی ها بیشتر دیده می شود. نوسان های عاطفی از بزرگترین مشخصه های این دوره است که در بسیاری از موارد با برخورد نامناسب بزرگسالان مواجه می شود و نوعی پریشانی عاطفی به وجود می آید. نوجوان عموماً قاطعیّت و پایداری همیشگی را ندارد. این دوران را برخی از روان شناسان[۳] دوره ی خواهش های متضاد، نام نهاده اند و مظاهر ضد و نقیض در رفتار نوجوانان را از خصیصه های دوران بلوغ می دانند و در چارچوب مفهوم ” طوفان و فشار ” بیان می کنند.[۴]
گاهی احساسات متفاوتی برای نوجوان پیدا می شود که گاهی امیدوار و گاهی ناامید است؛ اما غالباً احساسات منفی دارد و یعنی حالت نا امیدی او را احاطه کرده و بیشتر به دنیای درون خود گرایش پیدا کرده است و سر در گریبان عزلت فرو برده است. البته تنهایی برای فکر و تمرکز اندیشه فرصت ارزشمندی است ولی چنانچه بیش از اندازه شود، روحیه ی نوجوان تضعیف می شود. پس، از یک طرف نیازمند تفکر وتمرکز در اندیشه است و از سوی دیگر، بزرگسالان نباید از او غفلت کنند و باید مراقب حالات و روحیات او باشند.
خیال پردازی از ویژگی های این دوره است. نوجوان تصور می کند واقعیت های دنیای خارج در عالم خیال قابل دسترسی است. چنانچه نیروی تخیل از حالت اعتدال خارج شود، به نوعی بیماری منجر می شود که در اصطلاح به آن ” میتومانی” می گویند که در دختران نوجوان بیشتر دیده میشود و به نوعی دروغ پردازی افسانه ای علاقه پیدا می کند. مدام می بافد و می گوید، زندگی اش را بافتنی های ذهنی پر می کند. او می خواهد خود را بشناسد، ولی درگیر تخیلات است و زمانی می تواند به واقعیت دست پیدا کند که گفتگوی صمیمانه ی اطرافیان، مجموعه ی افراد خانواده و دوستان پخته، او را توانایی ببخشد.
دوستی های افراطی از مشکلات بزرگ این دوره است. گر چه اصل دوستی مسئله ی خوب و پسندیده ای است اما هر چه از تعادل دور شود، رنگ می پراند. این نوع گرایش نیز متأسفانه در دختران بیشتر است. همیشه باید به فکر پیش گیری بود؛ زیرا درمان بسیار سخت تر است. پس باید اندیشید تا دوستی به افراط گرایش نیابد.گاهی باید عمداً تنها شد و از قید و حصار با هم بودن رها گشت. ۴ـ آشنایی با مسائل غریزی جوانان:
در نوجوان ممکن است عشق های متفاوتی پدید آید. عشق عاطفی (ملکوتی) و عشق شهوانی از جمله ی این عشق هاهستند. منظور از عشق پاک و ملکوتی، عاطفه و محبت و علاقه به فردی دیگر است که جنبه ی جسمانی و شهوانی ندارد و با نوعی تحسین و احساس فداکاری همراه است. موریس دبس این نوع تمایلات را “عشق های افلاطونی” می نامد.[۵] عشق شهوانی، به دنبال عشق عاطفی پیدا می شود و بیشتر به مسائل همگام با لذت منتهی می شود.
بلوغ جنسی غالباً زودتر از بلوغ روانی فرا می رسد که می تواند خطراتی را برای نوجوان به وجود آورد باید از خطرات آگاه بود و از رفتارهای ناپسند دست کشید. برای ارضای جنسی بشر یک راه بیشتر نیست و آن ازدواج است. پس اگر زمینه های ازدواج فراهم نیست، باید با تلاش های فردی و اجتماعی، راه را بر ظهور این غریزه حداقل چند سالی بست و به هنرهای دیگر چشم دوخت. خطاطی، آرایشگری، ورزش و… می تواند جایگزین خوبی باشد. باید از انزوا بیرون آمد، اراده را تقویت کرد و فرصت های اجتماعی را شناخت. جلوگیری از رفتارهای محرّک لازم است. حساسیت مسئله به حدّی است که پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید: “پسر بچّه و دختر بچّه ی شش ساله را نبوسید. و زنها از بوسیدن پسر بچّه ای که سنّ او از هفت سال گذشته است، خودداری کنند.”[۶]
علی (ع) می فرماید: “وقتی دختر بچه شش ساله شد، مرد نامحرم حق ندارد او را ببوسد و نمی تواند او را در آغوش بگیرد.[۷] ” سعدی می گوید:
پسر چون زده بر گذشتش سنین ز نامحرمی گو فراتر نشین
بر پنبه آتش نشاید فروخت که تا چشم بر هم زنی خانه سوخت[۸]
بنابراین از در آغوش گرفتن شدید حتّی دوستان باید پرهیز کرد. لباس های نامناسب، نگاه های ممتد و عدم رعایت حدود می تواند زمینه ی فساد باشد. سنّ مناسب برای ازدواج، گرچه وابسته به شرایطی است و نمی توان سنّ دقیقی را پیش بینی کرد، امّا از آن جا که بلوغ روانی و پختگی دختران را می توان در سنین ۱۸و۱۹ سال به انتظار نشست. مناسب است ازدواج در حدود این سن انجام گیرد. که البته دقّت های فراوان و اطلاعات ضروری برای این مرحله از طریق گفت وگو با بزرگترهای خانواده، پیداکردن ملاک های ثابت و مطالعه کتاب های مفید مناسب است. پاسخ فراگیرتر در جواب سؤال شما که درباره نگرانی از آینده و تأخیر در سنّ ازدواج بود، آمده است. ۵ـ آشنایی با مسائل مربوط به خانواده:
خانواده و نوجوان علاقمند هستند دوران هم زیستی مناسب فضای زندگی خانوادگی را پر کنند.خانواده هایی که در ابتدای زندگی، روابطی خوب و در سطح عالی دارند، در ارتباط با نوجوانان خویش موفقترند. نوجوان از هماهنگی توأم با الفت و محبت در خانواده الگوی عملی پیدا می کند و دقیقاً خانه برای این نوجوانان مسکن و محلّ آرامش است.
رابطه خانواده با نوجوانان باید ازحالت عمودی به وضعیتی افقی نزدیک شود. یعنی به جای این که همیشه امر و نهی، فرمان و دستور در کار باشد و از بالا به پایین حکم صادر شود، رابطه ای بر اساس همدلی، تفاهم ودرک وضعیت نوجوانان حکم فرما باشد.
البته فرزندان نیز باید موقعیت خانواده را درک کند. انتظار نداشته باشند والدین از تجربه خود صرف نظرکنند و صرفاً به خواسته ها، گفته ها، اندیشه ها و توقعات فرزندان دل ببندند. این درحقیقت فاصله گرفتن از کمال و نزدیک شدن به نقطه صفر است. این مطلب را باید درک کنیم که پدر و مادر دلسوز فرزند هستند و عموماً خوب می فهمند و این که هرجا برخلاف میل ما عمل می کنند لزوماً به معنای مخالفت با ما یا کج فهمی نیست، بلکه برای آن ها ممکن است شرایطی وجود داشته باشد که ما ازآن بی خبریم. اینها اندیشه های صحیح تحلیل رفتار پدر و مادر است. بله، در بعضی از موارد ممکن است کج فهمی وجود داشته باشد که وظیفه فرزند راهنمایی مؤدبانه و محترمانه است. اگر فرزند بتواند سخن حقّ خود را با نهایت محبت به والدین منتقل کند آن هم در زمان و مکانی مناسب، تأثیر پذیری والدین در این صورت کم نیست. حال اگر با تمام تلاش ما، در بخشی از موارد، خانواده به نتیجه ای که فرزند انتظارش را می کشد نبود، باید به والدین حق داد که بر اساس فهم خود عمل کنند. حتماً روزی که شما مادر شوید، این سخن را با تمام وجود خواهید پذیرفت. ۶ـ آشنایی با فضای تحصیلی و نیاز به تعلق به گروه:
نوجوانان به دنبال پیدا کردن نام و فرار از تنهایی زیاد به دنبال ارتباط با گروه همسال است تا در میان آنان موقعیت کسب کند و امتیاز بگیرد. محیط مدرسه، دوستان همکلاسی اوقات فراغت، مربیان و معلمان و فعالیت های فوق برنامه نیز در ساختار شخصیتی نوجوانان تأثیر می گذارد.از همین جا پاسخ سؤال دیگر شما درباره آینده نظام تعلیم و تربیت روشن می شود. از یک سو مسائل ژنتیکی و ارثی همراه با فضای خانوادگی، و از سوی دیگر گروه هم سال و تأثیرات محیطی در تربیت نوجوان نقش اساسی دارد. اگر می خواهیم بدانیم تربیت به کجا می رود، باید ببینیم نوجوان چه شناختی از وضعیت جسمی، عاطفی، جنسی، خانوادگی و حیات اجتماعی خود دارد. در جامعه ای زندگی می کنیم که برای تربیت فرزند نیک به تلاش های جدّی والدین قبل از تولّد و پس از تولّد نیازمندیم و از سوی دیگر انتخاب محیط، دوستان و… در تربیت نوجوانان نقش بسزایی دارد. ۷ـ آخرین نکته، شناخت ارزشها:
نوجوان، در دوران بلوغ به مسائلی که آن سوی طبیعت وجود دارد توجه می کند و می خواهد پشت پرده را ببیند. از دنیای مادیات بگذرد و جهان آخرت، ایده آل های اخلاقی و مسائل غیر طبیعی را بشناسد. “دوریس اودلوم” می گوید: یک نوجوان بدون زمینه مذهبی و دینی، شبیه به کشتی بدون سکّان است.[۹] نوجوان به دنبال ستاره است. از الگوها و اسوه ها لذّت می برد. این الگوها نوجوانان را به ارزش های معنوی راهنمایی می کند. پس نوجوانان تمام اعتقادات قبلی خود را که از خانواده و دیگران گرفته بودند، باز شناسی می کند و با طرحی نو به مسائل نگاه می کند، این مسئله عیب نیست حتی اگر به ضعیف شدن بعضی از باورها و سنت های اجتماعی منجر شود. ارزش های پایدار برای نوجوانان مطمئن تر و فرح بخش تر است.
منابع برای آشنای بیشتر:
ـ نیکچهر محسنی، روان شناسی رشد.
ـ شکوه نوابی نژاد، بهنجار و نا بهنجار، (انتشارات انجمن اولیا و مربیان)
ـ شهید عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، (شیراز؛ کانون تربیت).
[۱] . محمدرضا شرقی، دنیای نوجوان، ( انتشارات تربیت،چاپ اوّل، ۱۳۷۰ ).
[۲] . سید بن طاووس، برنامه ی سعادت، ص۱۱۲.
[۳] . استانلی هال،( ۱۹۲۴ ـ ۱۸۴۴ ).
[۴] . رالف موس، نظریه های بنیادی در باره ی نوجوانی، ترجمه ی دکتر صاحب الزمانی.
[۵] . موریس دبس، بلوغ( چه می دانم؟ )، ترجمه ی حسن صفاری، ص ۶۰.
[۶] . مکارم الاخلاق، ص ۱۱۵.
[۷] . وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۲۸.
[۸] . کلیات سعدی.
[۹] . دوریس اودلوم، سیری در بلوغ، ص۱۴۹.
( اندیشه قم )

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا