چالش نسلی که نه عمو دارند نه عمه

چالش نسلی که نه عمو دارند نه عمه

چون او نگران فردای فرزندانش است که نه دایی دارند، نه خاله، نه عمو و نه عمه.
این خواستگارانِ بداقبالِ دهه هفتادی و هشتادی، اساساً یا تک‌فرزند بودند یا نهایت یک خواهر یا برادر داشتند و اگر بپذیریم این پیش‌فرض علمی روانشناسان را که معتقدند حذف حلقه‌های وابستگی و افراد قابل اتکا، آرامش زُداست، می‌بینیم که این نگرانی خیلی هم بی جا نیست. وقتی تناسب تعادلی در خانواده که از آن تعبیر به خویشاوندی می‌کنیم، خدشه‌دار می‌شود مهم‌ترین رهاورد ایجاد خانواده که آرامش و امنیت است، رنگ می‌بازد.
همین روزها در خبرها آمد که رئیس‌جمهور آمریکا در ملاقات با رئیس رژیم صهیونیستی، وقتی فهمید «ریوکا رابیتص» رئیس دفتر ریولین مادر ۱۲ فرزند هست، به نشانه احترام، تمام‌قد در برابرش زانو زد!.. و این یعنی اوج تلاش یک رئیس جمهور برای نهادینه‌سازی “فرهنگ”ی که مؤلفه تولید قدرت ملی است. مقایسه کنید با آن دولتمرد ایرانی که چوب مشکلات امروز کشور را بر سر دهه شصتی‌ها فرو می‌کوبد و حالا همان دهه شصتی‌های سرخورده، سال‌هاست که رویهٔ تک‌فرزندی پیش گرفته‌اند و دیگر حاضر نیستند با تکثیر فرزند، طعم تلخ تحقیر را به کام فرزندانشان بنشانند.
بر اساس نتایج مرکز آمار در سرشماری نفوس و مسکن ۱۳۹۵، دهه شصتی‌ها با ۱۶ میلیون و ۸۰۲ هزار و ۴۶ نفر بیشترین سهم از جمعیت ایران را دارند، به‌ گونه‌ای که ۲۱ درصد سهم جمعیت مربوط به این دهه است. از جمعیت هشت میلیون و ۴۸۳ هزار و ۸۹۳ نفری مردان، ۱۶ درصد بیکارند؛ و ۳۲ درصد از هشت میلیون و ۳۱۸ هزار و ۱۵۳ نفری زنان دهه شصتی فاقد هر گونه شغلی هستند.
این نسل پرچالش که از کودکی تا امروز هر جا که پا گذاشته آوار مشکلات بر سرش خراب شده؛ از شغل گرفته تا درمان، از مسکن تا ازدواج، اکنون در سن بهینهٔ فرزندآوری است. باید حرف این نسل را شنید و با آنها به گفتمان نشست. اگر راهی به رفع مشکلات آنها نیابیم دیری نخواهد پائید که نرخ رشد جمعیت به صفر برسد و دیگر، مائیم و یک عمر حسرت خوردن برای فرصتی که از دست‌ رفته.
از این‌سو و در سطح مسئولین نیز شاهد نوعی فرصت‌سوزی هستیم. به‌ عنوان‌ مثال، خانه ملت، قوانینی تدوین کرده ولی ره به جایی نبرده و هر سه طرح پیشنهادی مجلس نهم، دهم و یازدهم، پس از چندین رفت و برگشت بین مجلس تا شورای نگهبان، همچنان ناکام مانده است. حالا چشم امید همه به دولت سیزدهم دوخته شده که با فرستادن لایحه‌ای قوی و کارشناسی شده به مجلس، طرحی نو در افکند که هم بتواند نظر مساعد شورای نگهبان را در مسئلهٔ مبهم محل تأمین بار مالی این پروژه جلب کند و هم ضمانت لازم داشته باشد در تأمین خواسته‌های نسلی که بناست بار اجرای این طرح را به دوش بکشند.
در کنار قانون‌گذاری باید انقلابی در حوزه اندیشه‌ها رخ دهد. تعریف ما از فرزندآوری دچار نوعی استحاله است. در پاره‌ای نگاه‌ها، فرزند، گرمابخش کانون زندگی است و بهانهٔ خوبی است برای پیوند زوجینی که در آستان جدایی‌اند. گیرم چنین باشد که هست، اما در نگاه دین، آرمان فرزندآوری، افق والاتری دارد.
گزارش قرآن از فرزندخواهی حضرت زکریا (ع) چنین است:
… فَهَبْ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا ‎* یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا
خدایا! از نزد خود جانشینی به من ببخش که وارث من و دودمان یعقوب باشد؛ و او را مورد رضایتت قرار ده!
او از خدا “ولی” طلب می‌کند نه “ولد”. ولی یعنی اختیاردار و کسی که اولی به امر است. به نزدیکانی که متولی امور فرد بعد از فوتش می‌شوند در فقه اسلام گفته می‌شود اولیای تجهیز میت.
حضرتش نگران است که مباد مشعل هدایتی که به دست او شعله‌ور شده، به خاموشی گراید. لذا از خدا وارث نیک می‌طلبد که خط توحید را امتداد و استمرار بخشد.
با این نگاه، فرزندآوری امری مقدس است و ذخیره‌ای معنوی برای روز واپسین که هر چه انسان در تکثیر آن بکوشد، در آن سوی عالم، محصول بیشتری برداشت می‌کند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا