پاسخ:
قبل از هر چیز لازم به ذکر است که:
مسیحیت اصیل (دین حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ ) دینی توحیدی است و از شرک و تثلیث مبرا می باشد ولی مسیحیت بعد از حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ آلوده به اندیشه تثلیث شد، بدین معنا که از یک سو خداوند را واحد می دانند و از سوی دیگر برای ذات او سه «اقنوم» (جلوه وجود) قائل هستند که عبارتند از:
1. خدای پدر که خالق جهان است.
2. خدای پسر که همان مسیح است.
3. خدای روح القدوس که خدای فعال است و در دلهای بندگان حیات می دهد.[۱]
در انجیل یوحنا در مورد عیسی ـ علیه السلام ـ چنین آمده است «در ابتداء کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود.»[۲] جان بی ناس در این مورد می نویسد: در انجیل یوحنا از طبیعت الوهی عیسی بیشتر واضحتر از سایر اناجیل بحث شده است. و نویسنده سعی نموده انجیلی بنویسد که بر طبق آن مسئله تجسم الوهیت را، همانطور که معاصر او یعنی قدیس پولس حواری وضع کرده بود، با شخص عیسی تاریخی و مذکور در دیگر اناجیل منطبق سازد.»[۳]
همچنین می نویسد: «اما مسئله الوهیت عیسی، که نزد پولس به ثبوت یقینی رسیده بود عبارت از این بود که برای عیسی مقام فوق مقام مسیحیت قائل می شد.»[۴]
مسیحیت پس از اسلام سعی کرده است خود را از شرک و تثلیث پاک و پیراسته معرفی کند و برای سه گانگی در عین یگانی خدا ـ توجیهاتی بیاورد. اما این توجیهات هرگز شرک را از عقاید آنان نزدوده است. در نهایت می گویند: راز سه گانگی خداوند با عقل توجیه نمی شود و قابل فهم نیست و با الفاظ بشر قابل بیان نمی باشد و فقط باید به آن ایمان آورد. هر جا بین ایمان و عقل کشمکش پیش آید ایمان را باید مقدم شمرد.[۵]
مسلمانان درباره آیاتی که موهم تجسم است موضع روشن و صریحی دارند به گونه ای که در تفسیر آنها توحید در تمام مظاهر آن نمایان است. ولی مسیحیان در برخورد با آنچه در کتاب مقدسشان که حاوی تجسم خداوند و شرک به اوست. برخورد این چنینی ندارند از یکسو ادعای توحید می کنند و از سوی دیگر در تفسیر و توجیه آن امور و لوازم توحید را نمی پذیرد. عبارات «ید الله»، «وجه الله» و «عین الله» که در قرآن کریم آمده و به صفات خبری معروف اند. از نگاه عقل و خرد نمی توان این صفات را به معنای عرفی آن حمل نمود، زیرا لازمه آن تجسم و تشبیه است که عقل و نقل به نادرستی آن گواهی می دهد. بدین جهت برای دستیابی به تفسیر واقعی این صفات، باید مجموع آیات قرآن را در نظر گرفت. ضمناً باید دانست که زبان عرب مانند دیگر زبان ها آکنده از مجاز و کنایه است. و قرآن کریم که با زبان قوم سخن می گوید، این شیوه را بکار گرفته است.
در مورد «یدالله» در سوره فتح فرموده: «آنان که با تو بیعت می کنند، در واقع با خدا بیعت می کنند، دست خدا بالای دست آنها است.»[۶]
یعنی قدرت خدا برتر از قدرت آنها است، نه اینکه خدا دارای دست جسمانی بوده و دست های او بالای دست های آنان قرار دارد.
مقصود از وجه الله، در مورد خدای متعال، ذات خداوند است، نه عضو مخصوص در انسان و مانند آن.[۷]
عین الله به معنای زیر نظر داشتن می باشد نه معنی عضوی خاص از بدن. خدای سبحان خطاب به نوح می فرماید: «واصنع الفلک باعیننا و وحینا»[۸] با نظارت و تعلیم ما کشتی را بساز. از آنجاییکه ساختن کشتی در نقطه ای دور از دریا مایه استهزاء و ایذای گروهی از ناآگاهان بوده است، لذا در چنین شرایطی، خدا به او می فرماید: تو کشتی را بساز تو زیر نظر ما هستی.[۹]
در حالیکه مسیحیان خدای پسر، یا «پسر خدا» بودن را کنایه نمی دانسته و معنای حقیقی می دانند، مسلمانان مسیح را بنده خدا، مخلوق و پیامبر خدا می دانند ولی مسیحیان حقیقت او را خدا می دانند.[۱۰] در مورد ثار الله نیز باید گفت این اضافه تشریفی است (مانند، بیت الله و روح الله) یعنی به معنای آن نیست که واقعاً خداوند خون دارد و وجود او مرکب از خون و دیگر اجزای جسمانی است. لیکن منظور از خون خدا این است که حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ از چنان منزلتی و شانی برخوردار است، که خداوند خون او را متعلق به خود می داند و از او خونخواهی خواهد کرد. مانند پدری که صاحب خون فرزند خویش است و اگر فرزند کسی را عمداً کشتند او حق قصاص دارد. بنابراین خون خدا یعنی خونی که متعلق به خدا است و خداوند انتقامش را خواهد گرفت، زیرا ثار در لغت به معنای صاحب خون است[۱۱] نه خون. در نتیجه: واژه هایی همچون یدالله، ثارالله و وجه الله و… در فرهنگ و متون اسلامی قابل توجیه و تاویل می باشند و با بحث تجسیم و تشبیه مرتبط نیستند. و عین توحید بوده و اضافه در این موارد تشریفی است. در حالیکه مسیحیت قائل به تاویل نبوده و معتقد به تثلیث می باشد و مسیح را خدای پسر می داند و قائل به الوهیت او می باشند
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تحقیقی در دین مسیحی، جلال الدین آشتیانی.
2. حقیقت مسیحیت، انتشارات در راه حق.
[۱] . ویل دورانت، تاریخ تمدن، تهران، سازمان آموزش انقلاب اسلامی،۱۳۶۶،ج۴، ص۲۲۷.
[۲] . یوحنا، ۱/۳.
[۳] . جان. بی ناس، تاریخ جامعه ادیان، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی،۱۳۸۲، ص۶۲۴.
[۴] . همان، ص ۶۱۶.
[۵] . تاریخ تمدن، ج۴، ص۱۲۴.
[۶] . فتح/۱۰.
[۷] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه،۱۳۹۴ ق، ج۱، ص۴۱۵.
[۸] . هود/۳۷.
[۹] . تفسیر نمونه، ج۹، ص۹۰.
[۱۰] . یوحنا ۱ /۳.
[۱۱] . المنجد فی اللغه و الاعلام، بیروت، مکتبه الشرفیه، ۱۹۸۶ میلادی،کلمه ثار، ص۶۸.
چرا مسیحیان از لقب های پدر، پسر و روح القدوس استفاده می کنند؟

- آذر 14, 1393
- 00:00
- No Comments
- تعداد بازدید 166 نفر
- برچسب ها : پرسش و پاسخ, تثليث, خداي پسر, فرقه های سری, مسيحيت
اشتراک گذاری این صفحه در :

مدت زمان شیردهی نوزاد
۱۴۰۴/۰۱/۱۹
هم کفو بودن در ازدواج
۱۴۰۴/۰۱/۱۸
روان شناسي رابطه خانواده با نوجوان
۱۴۰۴/۰۱/۱۷
اذان و اقامه نوزاد
۱۴۰۴/۰۱/۱۶
از زندگی تا شهادت سید حسن نصرالله
۱۴۰۳/۰۹/۱۲
مفهوم «کوثر» در قرآن و ارتباط آن با شخصیت حضرت زهرا (س) چیست؟
۱۴۰۳/۰۸/۳۰
رعایت حریم خصوصی دیگران در قرآن، احادیث و آثار امام
۱۴۰۳/۰۸/۱۶