۱- نیاز مادى – مذمت بخل
اولین نیازى را که زن و مرد باید در خانه مراعات آن را بکنند نیاز مادى است . مرد اگر مىتواند باید خانواده ى خود را در رفا بگذارد . اگر مردى مىتواند زندگى ضرورى ، زندگى رفاهى براى خانواده اش داشته باشد و بخل کند او علاوه بر این که حق خانه را ادا نکرده است مصداق آیات و روایاتى است که در مذمت بخل وارد شده است و قرآن مىفرماید آن کسى که بخیل است گمان نکند بخل براى او خوب است این بخل براى او شر است . روز قیامت همان چیزهائى که بخل کرده است طوقى در گردن او مىشود و با یک حال رسوائى وارد محشر مىشود .
) و لا تحسبن الذین یبخلون بما اتاهم الله من فضله هو خیرا لهم بل هو شر لهم سیطوقون ما بخلوا به یوم القیامه ((۱)
گمان نکنند کسانى که بخیلند و انفاق نمى کنند انفاق در خانه ، انفاق در اجتماع و به فقراء ، ضعفا و آبرومندها این براى آنها خوب است بلکه شر است . زیرا در روز قیامت همان مالى که بخل کرده است ، در راه خدا نداده است و صرف در خانه نکرده است طوقى مىشود در گردن او . و چیزى که باید به آن توجه داشته باشیم این است که آدم بخیل مطرود است . بخل نظیر صفات رذیلهى دیگر از نظر عقل مذموم است حتى در نزد بخیل بخل مذموم است که اگر به او خطاب بخیل کنند ناراحت مىشود . و علاوه بر این از جمله چیزهائى که محبت را مىبرد چه در خانه و یا اجتماع ، بخل است . اگر مردى بخیل باشد یعنى دارد و مىتواند زن و بچهاش را در رفاه بگذارد اما نمىگذارد اول مصیبت او این است که دیگر در نزد بچههایش هم آبروئى ندارد ؛ محبوبیتى ندارد ؛ و بعضى اوقات به آن جا مىرسد که زن و بچهاش براى او طلب مرگ مىکنند . مرد اگر مىتواند خانوادهاش را در رفاه بگذارد باید بگذارد لااقل زندگى ضرورى یعنى خوراک ، پوشاک مسکن و ازدواج را اگر مىتواند براى آنها فراهم کند این کار را بکند . وظیفهى مرد است دختر را شوهر بدهد و جهازیه متعارف به او بدهد . وظیفهى مرد است بچهاش را باسواد کند . پسرش را زن دهد و مخارج متعارف را متحمل شود و بخل در این چیزها یعنى برنیاوردن نیاز خانه . اگر نیاز مادى خانه برآورده نشود بچهها عقدهاى مىشوند العیاذ بالله بعضى اوقات زن دزد از کار درمىآید . اول دزد جیب شوهر و کم کم دزد مغازهها و بازار . اگر خداى ناکرده کسى بخل بورزد و بتواند زن و بچهاش را اداره کند و نکند بچههایش دزد مىشوند و باید مواظب این مفاسد باشد .
خانم هم باید نیاز مادى مرد را برطرف کند یعنى مواظب غذاى شوهر باشد . شوهرش را مقدم بر بچهها و خودش بدارد . باید علاوه بر این که از نظر غذا او را مقدم مىدارد با یک ترتیب خاصى باشد که لطافت داشته باشد و به یک زن شوهردار بخورد بعضى اوقات خانم با فرضى که در خانه میوه هست ، غذا هست اما به شوهرش نمىرسد . این خانم نه بخیل است که از نظر اسلام لئیم است زیرا بخل این است که انسان مال خودش را به کسى انفاق نکند ولى لئیم آن کسى است که پستتر از بخیل است یعنى نمىتواند ببیند کسى مال دیگرى را بخورد. هستند کسانى که جلوى انفاق شما را مىگیرند . یک لئیم نمىگذارد به خانوادهى فقیر رسیدگى کنى با قدرى وسوسه گرى که باید براى اولادت تأمین آتیه کنى ، چرا این قدر انفاق مىکنى و از این حرفها ، نمىگذارد انفاق بکنى . این شخص لئیم است . لئیم یعنى پست اما لئیمتر آن است که چشم نداشته باشد ببیند کسى مال خودش را بخورد بعضى این گونهاند یعنى مالش را به کسى نمىدهد اگر هم کسى بخواهد به دیگرى بدهد و خدمت کند راضى نیست و اگر او بخواهد از مال خودش در رفاه باشد این را هم نمىتواند تحمل کند . این فرد خیلى پست است و خانمى به شوهرش نرسد از این قسم سوم است . یعنى خیلى لئیم است . لئیم آن خانمى است که شوهرش میوه ، غذا به خانه ببرد اما این خانم از مال شوهر ، او را اداره نکند این زن پست دیگر توقع محبت نداشته باشد . توقع زن دارى از شوهر نداشته باشد توقع دلگرمى شوهر به خانه را نداشته باشد.
در مباحث گذشته گفتم بعضى مردها پرتوقعند ، بقول عوام مردم گوشت نیاورده کباب مىخواهند اما یک دفعه مرد گوشت را مىبرد اما این زن به اندازهاى لئیم است که خود و بچههایش مىخورند ، مهمانها مىخورند اما راضى نیست شوهرش بخورد . چنین زنى در قیامت بصورت یک حیوان پستى به صف محشر مىآید نظیر خوک . مىگویند خوک این لئامت را دارد یعنى به اندازهاى لئیم است که خود نمىخورد و حاضر نیست دیگران هم بخورند به این خانم مىگویند خانم از مال خودت که نبود مال شوهرت را چرا به او ندادى ؟ و اگر خانم به شوهرش نرسد دیگر توقع محبت نداشته باشد بلکه توقع عقده داشته باشد این شوهر یک مرد عقدهاى مىشود . و اگر همسر دوم گرفت زن گله نکند . و همچنین اگر مرد مىتواند زنش را اداره کند و نکند ، مىتواند بچههایش را اداره کند و نکند دیگر توقع محبت نداشته باشد . توقع این را داشته باشد که زنش دلمرده ، بىنشاط و عقدهاى باشد . دزد و یا خیانتکار باشد . پس باید زن و مرد این نیاز مادى را مراعات کنند حالا یک دفعه نیست ، آن حرف دیگرى است . خوب آقا نمىتواند میوه بخرد زن نباید توقع داشته باشد بلکه مواظب باشد به رویش نیاورد . به شوهر دلدارى دهد و دل شوهر را به دست آورد و نگذارد خجالت بکشد . اگر در خانه چیزى نیست شوهر هم توقع نداشته باشد و اگر مىتواند، زندگى ضرورى زن و بچه بر همه چیز مقدم است و این مثال خوبى است که مىگویند » چراغى که به خانه رواست به مسجد حرام است « اگر کسى زن و بچهاش محتاج باشند و زندگى ضرورى را نداشته باشند نوبت به دیگران نمىرسد . زن و بچه بر همه چیز مقدم است . لذا روایت داریم مردى مرد و همه چیزش را در راه خدا صدقه داد پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم نماز به جنازهاش خواندند ؛ دفنش کردند شب به پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم عرض کردند زن و بچهى او غذا ندارند او همه چیز داشته است ولى در راه خدا داده است . پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند اگر به من گفته بودید نماز به جنازهاش نمىخواندم . زندگى ضرورى را مردها ، زنها باید مواظب باشند که اگر خداى ناکرده بتوانند و اداره نکنند خطر بزرگى در خانه پیدا مىشود .۲- نیاز جنسى
نیاز دوم نیاز جنسى است . غریزهى جنسى باید ارضا شود این یک امر طبیعى است که از بحثها هم روشن شد . همان طور که باید غرایز دیگر را ارضا کنیم این غریزه هم باید ارضا بشود . بر مرد لازم است ، واجب است نیاز زنش را برطرف کند ؛ چنانچه بر خانم لازم است ، واجب است احتیاج شوهرش را برطرف کند و اگر برطرف نکردند از نظر روایات گناهش بزرگ است .
پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود اگر یک مردى خوابید و زنش دست به دست کرد ، تسامح کرد این طرف و آن طرف زد تا شوهرش خوابید تا صبح این زن مورد لعن ملائکه واقع مىشود . و این یک حق طبیعى است براى مردها ؛ براى زنها .
از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم روایت است که اگر مرد نیاز جنسى زن را تأمین نکرد و العیاذ بالله زن به گناه افتاد ، علاوه بر این که آن زن گناهکار است به همان اندازه شوهرش هم گناهکار است .
اگر یک خانم هم در مقدمات غریزهى جنسى تسامح کرد ، در خود غریزهى جنسى تسامح کرد و خداى ناکرده شوهر چشم چران شد ، شوهر به گناه افتاد ، مرد نگاه شهوت آمیز مىکند اما گناه در نامهى عمل زن هم نوشته مىشود . یعنى در روز قیامت این خانم نگاه مىکند مىبیند در نامهى عملش نوشته شده است چشم چرانى . چشم چرانى . مىگوید خدایا من چشم چرانى نکردم خطاب مىشود شوهرت کرد اما تقصیر تو است زیرا تو نباید گذاشته باشى شوهرت چشم چرانى کند تو باید نیاز جنسى او را برآورده باشى چه از نظر مقدمات مثل زینت کردن و چه از نظر اصل عمل . عمچنین اگر خداى ناکرده مرد کوتاهى کند مثل این که العیاذ بالله دو تا زن دارد به یک کدام نمىرسد، به عدالت رفتار نمىکند ، گناهش خیلى بزرگ است و اگر این زن آهى بکشد این آه بعضى اوقات کمر شکن است ریشه مىسوزاند .۳- نیاز سوم نیاز عاطفى است یعنى انسان یک حیوان نیست .
یک درخت نیست یک ستون نیست البته حیوان هم نیاز عاطفى دارد . شما مىبینید که وقتى یک بچه گوسفندى ، بچه گربه یا بچه سگى به پستان مادرش مىافتد نوازشها از آن مىکند در حالى که این بچه سگ یا بچه گربه یا بچه گوسفند دارد شیر مىخورد و مادرش نیاز مادى او را رفع مىکند نیاز معنوى و عاطفى او را هم رفع مىکند یعنى زبان مىمالد به بدنش ؛ سر مىمالد به بدنش ؛ نازش مىکند . و همین ناز گردن این مادر بچه حیوان دلیل بر این است که طبیعت ، فطرت به ما مىگوید باید مواظب باشیم انسانها بطریق اولى نیاز عاطفى دارند. حیوان نیاز عاطفى دارد ؛سگ درک مىکند که بچهاش علاوه بر این که نیاز مادى دارد نیاز عاطفى هم دارد . یک انسان باید این را درک کند . محبت به یکدیگر غذاى روحى یکدیگر است . این غذا از غذاى جسم بالاتر است . خدا نکند یک مردى کمبود محبت داشته باشد . خدا نکند یک زنى کمبود محبت داشته باشد . این که مىبینید در اسلام این قدر براى بچه یتیم توصیه شده است که حتى قرآن مىفرماید آن جامعهاى که به بچه یتیمها نرسند مسلمان حقیقى نیستند .
) بسم الله الرحمن الرحیم ارایت الذى یکذب بالدین – فذلک الذى یدع الیتیم ( (۲)
پیغمبر ! مىخواهى نشان بدهم آن که مسلمان نیست ، آن که اعتقاد به دین ندارد کیست ؟ آن کسى که بچه یتیم را پرستارى نکند ، جامعهاى که به بچه یتیمها نرسد ، این جامعه مسلمان حقیقى نیست مسلمان ظاهرى است . چرا این قدر اسلام روى بچه یتیم پافشارى دارد ؟ حتى در روایت مىخوانیم اگر یک بچه یتیم مىآمد نزد پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم او را در دامن خود مىنشاند دست نوازش به سر او مىکشید و یک لطف خاصى با او داشت مخصوصا امیرالمؤمنین علیهالسلام خیلى یتیم دارى مىکرد . خوشا به حال خانوادههاى معظم شهدا . اى خانمى که شوهرت شهید شده ! خانمى که شوهرت مرده ! اگر یتیم دارى کنى خیلى ثواب دارى . روایت داریم که اگر کسى یک نوازش روى سر بچه یتیم بکشد به ازاى هر موئى که از زیر دست او مىگذرد خدا یک حسنه در نامهى عمل او مىنویسد . این ثوابها و سفارشها براى این است که یتیم پدر ندارد که نیاز عاطفى او را رفع کند . کمبود محبت پیدا مىکند و با این کمبود عقده پیدا مىکند . خدا نکند یک مردى ، یک جوانى ، یک دختر خانمى ، یک زنى عقدهاى شود خیلى خطرناک است . اگر در جامعه باشد جنایتکار مىشود و اگر در جامعه نباشد آدم دلمردهاى است . معلوم است زنى که دلمرده و بىنشاط باشد نمىتواند شوهردارى کند، خانه دارى کند، بچه دارى کند. مردى که بىنشاط و دلمرده باشد معلوم است نمىتواند اجتماعى باشد . از اجتماع پرت مىشود. چه وقت زن عقده پیدا مىکند ؟ مرد عقده پیدا مىکند ؟ وقتى در خانه کمبود محبت داشته باشد. بچه هم نیاز به محبت دارد . بچه همان روزهاى اول چند غریزهاش بالفعل است بسیارى از غرایز را دارد اما آتش زیر خاکستر است . مثلا غریزهى جنسى دارد اما آتش زیر خاکستر است . غریزهى حب مال دارد اما آتش زیر خاکستر است ولى غریزهى گرسنگى او بالفعل است . یعنى توجه دارد که گرسنه مىشود . توجه دارد سیر مىشود . توجه دارد که به هنگام گرسنگى پستان مادر را بمکد . یکى هم غریزهى محبت طلبى ، نوازش طلبى است . مادر وقتى بچه را شیر مىدهد ولو بچه یک ماهه است اما همین که دست نوازش روى سر بچه ، روى بدن بچه مىمالد اهمیتش از شیر مادر خیلى بیشتر است . تبسم پدر براى بچه یک ماهه ، دو ماهه از هر غذا ، از شیر مادر بهتر است . بچههاى شما در منزل محبت مىخواهند. آن پدرى که مواظب نیاز مادى بچهها هست اما نیاز عاطفى آنها را رفع نمىکند پدر بىانصافى است ؛ پدر جاهلى است ؛ پدر نفهمى است. گاهى پدر فرزندش را نمىبیند زیرا وقتى بیرون مىرود بچه خواب است . وقتى هم مىآید بچه خواب است معلوم است که این بچه در خطر عجیبى واقع است . پدر باید با بچه بازى کند ؛ روى زانو بنشاند ؛ دست محبت بر سر او بکشد . تبسمهاى پدر براى فرزند خیلى ارزش دارد و همچنین تبسمهاى شوهر ، محبتهاى او به زن . انسان عاشق محبت است .
قرآن این نکات دقیق را خیلى مراعات کرده است مىفرماید :
ما حضرت موسى را بطور خرق عادت به دنیا آوردیم و در روایات مىخوانیم همان وقتى که فرعون بچه پسرها را مىکشت حضرت موسى زیر تخت فرعون به دنیا آمد و بقول قرآن در دامن حضرت آسیه زن فرعون تربیت شد. خدا محبت او را در دل فرعون انداخت فرعون هم مثل یک پدر مهربان با او رفتار کرد خداوند مىفرماید موسى تحت نظر من تربیت شد به این اندازه هم اکتفا نکرد . ده سال هم زیر نظر شعیب ، پیغمبر خدا ، تربیت شده و به رشد رسید . و بالاخره به آن جا رسید که لیاقت پیدا کرد خدا با او صحبت کند و وقتى پیغمبر شد مىفرماید هارون را وزیر قرار دادم تا با هم فرعون قلدر را بترسانید ولى سفارش مىکند با مهربانى با او صحبت کن .
) اذهبا الى فرعون انه طغى – فقولا له قولا لینا لعله یتذکر او یخشى ((۳)
این آیات به ما چه مىگوید ؟ مىگوید انسان تشنهى محبت است هر کس که باشد . لذا اسلام به ما مىگوید جنایتکار را باید اعدام کرد اما همین جنایتکار مفسد فى الارض آدمکش را وقتى مىخواهى اعدام کنى حق زخم زبان و جسارت به او ندارى . حتى کسى که مىخواهد طناب دار را به گردن این دزد جنایتکار بیندازد به او توهین نکند. اگر حاکم شرع بفهمد مىتواند توهین کننده را مجازات کند. انسان هر که باشد تشنهى محبت است بنابراین ، خانم شما قبل از هر چیز محبت مىخواهد؛ شوهر شما قبل از هر چیز محبت مىخواهد؛ پسر شما محبت مىخواهد؛ بالاتر از این دو خانم شما محبت مىخواهد . وقتى وارد خانه شدى اگر سلام نمىکنى لااقل با تبسم روبرو شو؛ اخم نکن که از هر مصیبتى در خانه بالاتر است . گاهى آقا یا خانم بالاترین ضربه و تازیانه را به یکدیگر مىزنند. یعنى مرد یکوقت نانجیب است و کتک بزن که گناهش خیلى بزرگ است و در این باره صحبت کردم . اما یکوقت این طور نیست آدم مقدسى است نه فحش مىدهد، نه کتک مىزند اما قهر مىکند؛ اخم مىکند . بقول عوام مثل برج زهرمار نشسته است . این برج زهرمار اگر صد تازیانه به زنش بزند براى این زن بهتر است تا این که به صورت این مرد نگاه کند و همچنین گاهى زن فحش نمىدهد؛ زبان دراز نیست و قدرت کتک زدن هم ندارد اما سرش را زیر مىاندازد و با شوهرش حرف نمىزند ؛ قهر مىکند ؛ بىنشاط است این از صد تازیانه هم بالاتر است و گناهش هم از صد تازیانه بالاتر است و این جاست که خداى ناکرده رفتار خانم هوو براى او مىآورد . گاهى با یک جملهى مرد خانم رفته است . آقا ! خیال نکن اگر خانم تو نجیب است ، همیشه نجیب است اگر کمبود محبت داشته باشد در خطر است . اگر دخترت کمبود محبت داشته باشد در خطر است . اگر پسرت کمبود محبت داشته باشد در خطر است مواظب باشید بالاتر از هر چیزى نیاز عاطفى است و باید در خانه برآورده شود مخصوصا براى خانمها . اگر محبت را مجسم کنند یک خانم مىشود اگر عاطفه را مجسم کنند یک خانم مىشود . اگر عاطفه را مجسم کنند یک خانم مىشود اگر یک خانم بىعاطفهاى داشته باشید ، یک خانم بىمحبتى داشته باشید که به شوهر محبت نکند، به بچههایش محبت نکند بدانید این خانم نیست . بدانید او خیلى بدکار است . خانم باید بیشتر محبت کند . بر مرد و زن واجب است محیط خانه را گرم نگاه دارند یعنى نیاز عاطفى را برآورند .۴- نیاز معنوى
بحث امروز ما دربارهى نیاز چهارم یعنى نیاز معنوى است . همان گونه که انسان از نظر جسمى باید ارضا شود از نظر روحى هم باید ارضا شود . فرق بین حیوان و انسان همین جاست حیوان یک بعدى است یعنى فقط غرایز دارد ؛ نیازهاى مادى دارد و اگر خیلى بالا برود نیازهاى عاطفى دارد . اما انسان این گونه نیست انسان دو بعدى است بعد مادى و تمایلات و بعد روحى و معنویات که روحش از ملکوت سرچشمه گرفته است و به اندازهاى از نظر معنوى بالاست که پروردگار عالم او را به خود نسبت داده و با اضافهى تشریفى فرموده است » روح من «
) فاذا سویته و نفخت فیه من روحى فقعوا له ساجدین ((۴)
خطاب شد به ملائکه که وقتى » روح من « در او دمیده شد به او سجده کنید .
این بعد را حیوانات ندارند انسان دارد اما آن بعد مادى یعنى تمایلات و عرائز در حیوانات خیلى قویتر و ارضائش براى آنها خیلى آسانتر است لذا باید بگوئیم امتیاز انسان به روح است . چون انسان دو بعدى است دو غذا لازم دارد : یکى غذاى جسم ، گرسنه مىشود ، تشنه مىشود ، اطفاء غریزهى جنسى مىخواه بکند و بالاخره چیزهائى که مربوط به جسم اوست باید ارضا بشود این غذاى جسم اوست که اگر به او نرسد مىمیرد . همین طور از نظر روحى اگر غذا به او نرسد مىمیرد . فرقش این است که اگر از نظر جسمى مرد خیلى اهمیت ندارد اما اگر از نظر روحى مرد چنین نیست . قرآن مىفرماید : اگر از نظر روحى مرد پستتر از هر حیوانى است و راه جهنم را مىگیرد :
) و لقد ذرأنا لجهنم کثیرا من الجن و الانس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون ( (۵)
مىفرماید اگر غذا به روح نرسید مثل این که او براى جهنم خلق شده است عاقبتش جهنم است . بعد مىفرماید این چشم دارد نمىبیند : یعنى حقیقت بین نیست . گوش دارد نمىشنود . و زبان دارد اما حق نمىگوید . دل دارد اما نمىفهمد . بعد مىفرماید این از حیوان پستتر است : مثل کرم ابریشم در غفت خود مىتند تا بمیرد . اولئک هم الغافلون .
اگر انسانى که غذا به روحش نرسیده و این روح مرده است شبانه روز بخاطر آنچه که این آیهى شریفه بیان کرده گریه کند جا دارد . در آیهى دیگرى شدیدتر از این مىفرماید :
) ان شر الدواب عند الله الصم البکم الذین لا یعقلون ( (۶)
پستتر از هر جنبندهاى کسى است که روحش مرده باشد آن کسى که عقل دارد تعقل ندارد ؛ فکر دارد تفکر ندارد ؛ یعنى روح او مرده است . و نظیر این آیات در قرآن فراوان است که اگر انسان از نظر روحى مرد خیلى وضع خطرناکى پیدا مىکند و اگر غذا به او نرسید مىمیرد . چنانچه گاهى این جسم مریض مىشود و مریضى براى انسان سخت است بقول پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم :
» نعمتان مکفورتان الامن و العافیه « (۷)
دو نعمت براى انسانها مجهول است سلامتى و امنیت .
راستى دو نعمت بزرگى است . انسان اگر مریض شود از همه چیز عقب مىماند . اما گاهى جسمش سالم است روح مریض است . بقول قرآن شریف فى قلوبهم مرض دل مریض است ؛ روح مریض است . اگر روح مریض شد قرآن مىفرماید : به اندازهاى وضعش خطرناک است که در مقابل قرآن قد علم مىکند . در مقابل پیغمبر و ائمه طاهرین علیهمالسلام قد علم مىکند و گفتههاى قرآن را براى خودش و بر نفع خودش توجیه مىکند . در اول سورهى آلعمران مىفرماید : این قرآن محکمات دارد : متشابهات دارد .
) فاما الذین فى قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تأویله ( (۸)
اما آنهائى که مریضند دنبال متشابهات قرآنند براى این که یک فتنهاى ایجاد کنند یا بر نفع خودشان قرآن را تفسیر کنند . این طرف آن طرف مىگردند. یک روایتى پیدا کنند بر نفع خودشان تفسیر کنند . این طرف آن طرف مىگردند یک کلامى از بزرگان پیدا کنند بر نفع خودشان توجیه کنند و بلاخره وقتى که روح مریض باشد این دیگر مثل مرض جسم نیست این دیگر طورى مریض است که با قرآن مىجنگد . لذا قرآن مىفرماید من شفا هستم اما براى مریضهاى روحى جز خسارت چیزى ندارم .
) و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنین و لا یزید الظالمین الا خسارا ( (۹)
من شفا و رحمتم ؛ اما براى ظالم ) براى آن کسى که مرض دارد ( جز خسارت چیزى ندارم . خربزه و گلابى خیلى خوب است اما کسى که مثلا زخم معده دارد آن را بخورد ، اگر خونریزى معده نکند لااقل یک درد دلى باید بکشد . آیات قرآن خیلى جاذبه دارد خیلى مفید است اما اگر کسى مرض روحى داشت نظیر همان گلابى است براى زخم معده و لذا آیه براى او ضرر دارد » و لا یزید الظالمین الا خسارا « بنا بر این اگر کسى روحش مریض باشد ، اگر کسى غذا به روحش نرسد و روحش بمیرد این وضع خطرناکى پیدا مىکند ؛ این یک بعدى مىشود ؛ اما یک بعدى خطرناک . مثل گوسفند نیست که یک بعدى باشد اما مفید ؛ بلکه براى مردم نظیر میکروب سرطان است یک بعدیى است که براى مردم خیلى خطر دارد . آدمى که روحش بمیرد نه فقط براى خودش که براى جامعه هم خطر دارد ؛ براى زن و بچهاش هم خطر دارد . لذا چیزى که باید به آن توجه داشته باشیم نیازهاى معنوى در خانه است . باید شوهر مواظب باشد خانمش از نظر معنویت و کمال بالا رود . خانم مواظب باشد زمینه را براى معنویت شوهرش فراهم کند. آقا و خانم هر دو مواظب باشن معنویت بچهها بالا رود . مواظب روح بچهها باشند که اگر خداى نکرده مواظبت از جسم بچهها بکنند ولى به روحشان کم اهمیت دهند دارند سگ درنده پرورش مىدهند ؛ دارند میکروب سرطان براى جامعه پرورش مىدهند . غذاى روح چیست ؟ نماز ، روزه ، قرائت قرآن ، راز و نیاز با خدا ، بیدارى در دل شب ، رابطه با خدا . اگر یک خانمى نماز نخواند یا بد بخواند واى به آن خانه ؛ واى به این خانم و واى به شوهرش . براى این که قرآن شریف مىفرماید :
) یا ایها الذین امنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجاره ( (۱۰)
آقا ! که ایمان دارى ! خود و زن و بچهات را از آتش جهنم نجات بده آن آتش جهنمى که هیزمش خودت هستى ؛ صفات رذیله و دل سنگ تو است . این آیه مىفرماید : مرد باید نماز بخواند و باید مواظب باشد خانمش هم نماز بخواند رابطه با خدایش محکم باشد . زن و مرد باید در خانه قرآن بخوانند ؛ اهل دعا باشند ؛ بیدارى در دل شب داشته باشند ؛ نماز اول وقت داشته باشند . و اگر زن و شوهر نماز اول وقت نداشته باشند بدانند کمکم از نظر معنوى مىمیرند . یعنى وقتى این نیاز معنوى برآورده نشد ، این که کسى چند روزى غذا نخورد مىمیرد ، کسى هم که چند روزى غذاى معنوى نخورد روح او مىمیرد . و این جاست که پاى همه لنگ است .یعنى این حساب نیاز مادى ، نیاز عاطفى ، نیاز جنسى نیست . این حساب جداگانهاى دارد بطورى که صد و بیست و چهار هزار پیغمبر با کتابهاى خود براى آن آمدند و تبلیغ کردند و آن همه صدمه را خود و اوصیائشان خوردند تا معنویت انسانها را بالا ببرند . در زیارت اباعبدالله الحسین علیهالسلام مىخوانید :
» اشهد انک قد اقمت الصلاه و آتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر «(۱۱)
اباعبدالله علیهالسلام در روز عاشورا که خیلى از اصحابش کشته شده بودند وقتى ظهر مىشود آن صحابى مىگوید ظهر است مىخواهیم نماز بخوانیم . اباعبدالله علیهالسلام برافروخته مىشود تبسم مىکند و مىگوید خدا تو را از نماز گزارها قرار دهد . تیر مثل باران مىبارد اما وسط میدان نماز مىخواند .
خدا نکند که در خانهاى نماز نباشد . خدا نکند معنویت در خانهاى نباشد که این خانه پر از میکروب است پر از درنده است نه آدم . گرچه از نظر صورت زیبا باشند ؛ از نظر منزل عالى باشند ؛ از نظر لباس شیک باشند اما بدانید اینها درندهاند و یکوقتى هم العیاذ بالله به یک جاهاى باریکى مىرسند . قرآن مىفرماید :
) فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوه و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا ( (۱۲)
آن کسانى که نماز مىخوانند اما بد نماز مىخوانند ، آن کسانى که از هوى و هوس و شهوات متابعت مىکنند حتما گمراهند . » غى « یعنى گمراهى . این » سوف « در آیه از نظر ادبى » سوف « ى تحقیقى است . ) فسوف یلقون غیا ( یعنى حتما اینها گمراهند . بله کسى که از راه مستقیم منحرف شود از جهنم سر در مىآورد و جاى او یکى از چاههاى جهنم بنام » غى « است که روایت هم به آن اشاره دارد. اگر نماز را ضایع کنیم یعنى دختر خانم شما نماز مىخواند اما آخر وقت و تعجیلى . زنگ خطر به این دختر خانم بزنم ؛ زنگ خطر به پدر و مادرش که این دختر گمراه است ؛ دست عنایت خدا بر سر او نیست و اگر دست عنایت خدا بر سر کسى نباشد بعضى اوقات به یک گمراهیهاى عجیبى مىرسد .
فخر رازى در تفسیر سورهى والعصر روایتى نقل مىکند خیلى تکان دهنده است مىگوید: یک زنى دیوانهوار نزد پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم آمد گفت یا رسول الله گناه بزرگى کردم زن شوهردار بودم زنا دادم آبستن شدم ؛ بعد که زائیدم بچه را در خمره سرکه خفه کردم و آن سرکه هاى نجس را به مردم فروختم .
ببینید چقدر گناه بزرگ است ! راستى اگر دست عنایت خدا بر سر انسان نباشد یکوقت چطور گمراه مىشود ؛ چه بدبختیها دامنگیرش مىشود . عرض این جمله است که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود گمانم که تو نماز عصر را ترک کردى . یعنى این بدبختى به خاطر این است که دست عنایت خدا از سر تو برداشته شد ؛ به خاطر این است که به نمازت بىاعتنائى کردى و الا اگر کسى نمازش را مرتب و به موقع بخواند نماز دستش را مىگیرد و نمىگذارد به این بدبختیها گرفتار شود . دختر خانمها ! اگر مىخواهید خوشبخت شوید ، پسرها ! عزیزان من ! اگر مىخواهید خوشبخت شوید اهمیت به نماز بدهید آن هم نماز اول وقت ، نماز با تعقیبات ، نماز جماعت ، نماز مؤدب . دختر خانمها سجاده داشته باشند ؛ چادر سرتاسرى داشته باشند ؛ بسیار مؤدب در مقابل خدا بایستند تا خوشبخت شوند . بالاخره اگر معنویت در خانه نباشد و این نیاز در خانه برآورده نشود این خانه وضع خطرناکى دارد . همچنین است اگر روح مریض باشد . چه چیز روح او را مریض مىکند ؟ گناه . قرآن گاهى اسم آن را » مرض « مىگذارد : » فى قلوبهم مرض «. گاهى مىفرماید » زیغ « : » فاما الذین فى قلوبهم زیغ « . گاهى مىفرماید » ران « : » بل ران على قلوبهم « . همه یک معنى دارد و آن این است که گناه دل را سیاه مىکند ؛ مریض مىکند ؛ دل زنگار برمىدارد . وقتى دل مریض شد اول مصیبتش این است که دیگر از عبادت لذت نمىبرد بلکه از گناه لذت مىبرد . اگر در جلسهى ما کسى هست که از نماز لذت نمىبرد و نماز برایش سنگین است ، اگر در جلسهى ما کسى هست که از چشم چرانى لذت مىبرد ، از گناه لذت مىبرد ، بداند که از نظر روحى مریض است باید معالجه کند . و اگر معالجه نکرد و دل سیاه شد قرآن مىفرماید واى به این دل . گاهى دل سیاه است ؛ اما سیاهى آن کم است . گاهى نیمه سیاه است اما یک وقت تمام سیاه مىشود . امام صادق علیهالسلام مىفرماید این دیگر رستگار نمىشود . قرآن مىفرماید :
) افمن شرح الله صدره للاسلام فهو على نور من ربه فویل للقاسیه قلوبهم من ذکر الله ( (۱۳)
خوشا به حال آن دلى که رابطه با خدا روشنش کرده است . خوشا به حال آن دلى که نماز و روزه آن را نورانى کرده است . واى به آن دلى که سیاه است یعنى واى به آن دلى که گناه آن را سنگ کرده است ؛ سخت کرده است . و بقول قرآن شریف قساوت پیدا کرده است . بترسید از قساوت . چه چیز قساوت مىآورد ؟ گناه . گناه ولو کوچک اما براى آوردن قساوت خیلى بزرگ است . لذا امام صادق علیهالسلام مىفرماید : وقتى یک گناه کردى یک نقطهى سیاه در دلت پیدا مىشود اگر توبه نکردى این نقطهى سیاه پخش مىشود و کمکم همهى دل را مىگیرد و دیگر رستگار نمىشود .
مىدانید از نظر قرآن آن خانهاى که در آن ترانه باشد ، جوانى که گوشش پر از ترانه باشد به کجا مىرسد ؟ آن زن و شوهرى که مىنشینند و با یکدیگر غیبت مىکنند ، تهمت مىزنند ، شایعه پراکنى مىکنند چه مىشود ؟ آن دلى که سیاه باشد ، آن دلى که از حرام پر باشد ، آن کسانى که ظالم به یکدیگر باشند ، به کجا مىرسند ؟ مهمتر از گناه صفات رذیله است . گناه براى دل خیلى ضرر دارد بقول امام صادق علیهالسلام :
» ان العمل السىء اسرع فى صاحبه من السکین فى اللحم « (۱۴)
یک کاردى را در دست ، شکم یا کمر کسى بزنید چه طور مىشود ؟ امام صادق علیهالسلام مىفرماید : خطرناکتر از این ، گناه براى دل است . گناه براى دل خیلى خطر دارد اما خطرناکتر از صفات رذیله است صفت رذیله هم داریم به این زودى نمىشود صفات رذیله را ریشه کن کرد . بیست سال خون جگر شبانه روزى مىخواهد انسان خودسازى کند تا بتواند درخت رذیله را از دل ریشه کن کند و بیست سال ، سى سال خون جگر شبانه روزى مىخواهد تا بتواند درخت فضیلت را بجاى آن غرس کند و بارور کند . کسى نمىتواند بگوید من صفت رذیله ندارم . وظیفهى همه مبارزه با صفات رذیله است و نگذاریم اینها شعلهور شود ، طوفانى شود . اگر سیل بیاید با آبادانى چه مىکند ؟ صفت رذیله براى دل مثل سیل براى آبادانى است به طور کلى معنویت را از بین مىبرد . صفت رذیله مثل آتش است آن هم نه آتش کم ، آتش شعلهور . یک وقت آتش کوچک است شما مىتوانید براحتى آن را خاموش کنید اما یک وقت خانه آتش گرفته شعلهور شده خاموش کردن چنین آتشى مشکل است . صفت رذیله اگر شعلهور شود ، طوفانى شود مثل سیل و آتش بزرگى است که شعلهور باشد و جلوگیرى از آن بسیار مشکل است . نگذارید صفات رذیلهى شما شعلهور شود . مبارزه کنید بچهها را از همان اول به مبارزه وا دارید . آقا موظف است که با زبان خوش و تسلط بر اعصاب به خانمش بگوید : خانم ! حسادت بد است . خیلى بد است اگر کسى حسود شود بعض اوقات دانسته جنگ جمل را به پا مىکند جنگ جمل را چه کسى به وجود آورد؟ یک حسود . وقتى به او خبر دادند که عثمان کشته شد . گفت الحمدلله که این روباه شل کشته شد وقتى به او گفتند على روى کار آمد گفت اى کاش آسمان به سرم خراب شده بود و این حرف را نشنیده بودم . و بالاخره جنگ جمل را یک حسود به وجود آورد . بیست هزار نفر را به کشتن داد تا آتش حسادتش خاموش شود.
خانم به آقا بگوید : آقا ! اگر پول پرست شدى ، ریاست طلب شدى جنگ جمل را به پا مىکنى . على را مىشناسى ؟ على کیست ؟ آن کسى که طلحه و زبیر او را بهتر از من و شما مىشناختند ، زیرا این دو مىدانستند که على در دامن پیغمبر بزرگ شده است مىدانستند که بیش از صد آیه قرآن دربارهى امیرالمؤمنین علیهالسلام است . اما اینها پول مىخواستند و امیرالمومنین به آنها نداد . ریاست مىخواستند امیرالمؤمنین آنها را لایق ریاست نمىدانست همینها رفتند و توطئه کردند و جنگ جمل را به وجود آوردند که چه مصیبتها براى مسلمانان داشت . اگر از شما بپرسند که جنگ جمل را چه کسى بر پا کرد بگوئید : حسادت ، پول پرستى ، ریاست طلبى .
ابنملجم وقتى على را مىکشد قربه الى الله مىکشد . اگر بپرسند على را چه کسى کشت بگوئید : لجوج . و الا على علیهالسلام کسى نیست که او را نشناسند همین ابنملجم پاى منبر پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود که مىفرمود :
» یا على انت و شیعتک هم الفائزون «
همین ابنملجم پاى منبر پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود که فرمود :
» یا على لو ایمانک ایمان اهل السموات و الارض لیزید ایمانک ایمانهم «
اگر ایمان تو را یک طرف ، ایمان جن و انس و ملائکه و عالم وجود را یک طرف بگذارند ایمان تو بر ایمان همهى اینها مىچربد .
خانم ! مواظب باش لجوج نباشى و الا این گونه مىشوى . آقا ! مواظب باش لجوج نباشى و الا این گونه مىشوى . آقا ! انتقاد کن و بالاتر از آن انتقاد پذیر باش . اگر انتقاد پذیر نباشى ، اگر حرف پذیر نباشى کار به این جا مىکشد که حرف هیچ کس را نمىشنوى جز هوى و هوس . براى چیز دیگرى ارزش قائل نیستى . جز به القائات شیطانى گوش نمىدهى .
سفارشى که در آخر بحث به خانمها و آقایان دارم این است که نیاز معنوى خانه را مواظب باشید . بعضى آقایان از نظر نیاز مادى هر طور باشد ولو العیاذ بالله از راه حرام ، زن و بچه را در رفاه مىگذارند اما همین احمق دخترش ، پسرش ، نماز نمىخواند همین احمق این همه صدمه مىکشد اما زنش هم دشمن اوست براى این که کمبود محبت دارد . همین آقا این همه صدمه مىخورد زن و بچهاش را در رفاه مىگذارد اما مواظب معنویت آنها نیست و چون معنویت در خانهاش نیست خانهاش سلول است و بقول قرآن شریف خانهاش تاریک است . تاریک است . تاریک . وحشتناک است . وحشتناک است . وحشتناک .
) او کظلمات فى بحر لجى یغشیه موج من فوقه موج من فوقه سحاب ظلمات بعضها فوق بعض ( (۱۵)پی نوشت ها:
۱- سوره ى آل عمران آیهى ۱۸۰ ترجمه : آنان که بخل نموده حقوق فقیران را از مالى که خدا بفضل خویش به آنها داده ادا نمىکنند گمان نکنند که این بخل به نفع آنها خواهد بود بلکه به ضرر آنهاست چه آن که مالى که در آن بخل ورزیدهاند روز قیامت زنجیر گردن آنها شود .
۲- سورهى ماعون آیه ى ۱ و ۲ ترجمه : بنام خداوند بخشندهى مهربان ) اى رسول ما ( آیا دیدى آن کس ) ولید بن مغیره ( که دین را تکذیب مىکند ؟ این همان شخص ) بىرحم ( است که یتیم را از خود به قهر مىراند )
۳- سوره ى طه آیه ى ۴۳ و ۴۴ ترجمه : بروید به رسالت به سوى فرعون که او سخت به راه ) کفر و ( ظغیان شتافته است ، و با او با کمال آرامى و نرمى سخن گوئید باشد که از این خواب غفلت و غرور بیدار شود یا از خدا بترسد .
۴- » سوره ى حجر آیه ى ۲۹ و سورهى ص آیهى ۷۲ ترجمه : آن گاه که خلقت او ) آدم علیهالسلام ( را به اتمام رساندم و از روح خودم در او دمیدم پس ) اى ملائکه ( او را سجده کنید .
۵- سوره ى اعراف آیه ى ۱۷۹ ترجمه : و محققا از جن و انس بسیارى را براى جهنم واگذاریم ) که آنها بسوء اختیار ، پلیدى و اعمال زشت و عقاید فاسد را گزیدند ( چه آن که آنان را دلهائى است بى ادراک و معرفت و چشمهائى است بىغور و بصیرت و گوشهائى است ناشنواى حقیقت . آنها مانند چهارپایانند بلکه بسى گمراهترند ) زیرا قوهى ادراک مصلحت و مفسده داشتند باز عمل نکردند ( و آنها ) از خدا و قیامت و عاقبت کار خود( غافلند .
۶- سوره ى انفال آیه ى ۲۲ ترجمه : بدترین جنبندگان ) و شقىترین مردم ( نزد خدا کسانى هستند که ) از شنیدن و گفتن حق ( کر و لالند و اصلا ) در آیات خدا ( تعقل نمىکنند .
۷- بحار ج ۸۱ ص ۱۷۰ .
۸- سوره ى آل عمران آیه ى ۷ ترجمه : اما گروهى که در دلشان میل به باطل است از پى متشابه رفته تا به تأویل کردن آن راه شبهه و فتنهگرى در دین پدید آرند .
۹- و ما از قرآن نازل مىکنیم آنچه که شفاى دل و رحمت الهى براى اهل ایمان است و ) لیکن ( ظالمین را بجز زیان نخواهد افزود .
۱۰- سوره ى تحریم آیه ى ۶ ترجمه : اى کسانى که ایمان آوردهاید ) در طاعت حق بکوشید و ( خود را با خانوادهى خویش از آتش دوزخ نگاه دارید چنان آتشى که مردم ) دل سخت کافر ( و سنگ خارا آتش افروز آن است .
۱۱- ترجمه : شهادت مىدهم که تو اقامه ى نماز کردى و زکات دادى و امر به معروف و نهى از منکر نمودى .
۱۲- سوره ى مریم آیه ى ۵۹ ترجمه : سپس جانشین آن مردم ) خداپرست ( قومى شدند که نماز را ضایع گذارده شهوات نفس را پیروى کردند و اینها بزودى ) کیفر ( گمراهى خود را خواهند یافت .
۱۳- سورهى زمر آیه ى ۲۲ ترجمه : آیا آن کسى را که خدا براى اسلام شرح صدر عطا فرمود که وى به نور الهى روشن است ) چنین کس با مردم تاریک دل یکسان است ( . پس واى بر آنان که بخاطر شقاوت و قساوت دلهایشان از یاد خدا فارغ است .
۱۴- اصول کافى باب گناهان ترجمه : تأثیر کار بد در صاحبش از تأثیر کارد در گوشت زودتر است .
۱۵- سوره ى نور آیه ى ۴۰ ترجمه : ) اعمال کسانى که در راه باطل رفتهاند ( مانند تاریکى در دریاى پهناورى است که موجى آن را پوشانده و روى آن موجى دیگر و روى آن ابر باشد ) که آن ( تاریکى روى تاریکى است . ) و وحشت روى وحشت است ( .
چهار نیاز مهم خانواده
- دی ۲۹, ۱۳۹۱
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 100 نفر
- برچسب ها : اخلاق, اخلاق خانوادگی, حقوق خانواده, خانواده, دانستنی ها, عاطفی, مشاوره, معنوی, مهم, نیاز, همسر, همسران