اساسیترین نیاز مرد
مردان سرپرست زنانند، به دلیل آنکه خداوند برخی از ایشان را بر برخی برتری داده وبه دلیل آنکه از اموالشان خرج میکنند. پس زنان صالح، متواضع وفرمانبردارند وبرای آنچه خدا حفظ کرده، اسرار شوهر خود را حفظ میکنند (نساء،۳۴).
در این مقاله به شناخت اساسیترین نیاز مرد، وچگونگی ارضاءآن میپردازیم:
در آیه فوق خدای حکیم به دو نکته اشاره میکند:
۱ ـ مردان سرپرست زنانند «مدیریت مرد»
۲ ـ تواضع واطاعت زن نسبت به شوهر «تکریم مرد».
لذا میتوان نیاز اساسی مردان را که زنان باید به آن توجه کنند این دو نیاز مهم دانست:
۱ ـ قبول مدیریت وریاست مرد از سوی همسرش
۲ ـ مقبولیت ومورد تکریم واقع شدن از سوی همسرش
شاید در اینجا پرسشی مطرح شود که «چرا مرد باید بر زن ریاست کند؟ وآیا این ظلم وتحقیر زن نیست؟»
برای پاسخ به سؤالهای فوق میبایست بررسی کرد که مدیریت وریاست مرد با فطرت مرد و زن هماهنگ است یا اینکه مغایرت دارد؟
خانواده مانند هر اجتماع دیگر نیاز به «مدیر» دارد، به عبارت دیگر یک نفرباید تصمیم نهایی را بگیرد و دیگران مطیع و منقاد او باشند، در مورد خانواده سه شکل مدیریت قابل تصور است: (الف ـ زن ومرد هر دو به یکسان مدیریت کنند. ب ـ زن مدیر باشد ج ـ مرد مدیر باشد.) در مورد نوع اول مدیریت امکان پذیر نیست، زیرا مدیریت مشترک در حقیقت بدون مدیریت و ریاست است و مشکلات ناشی از فقدان مدیر و تصمیم گیرنده را بدنبال دارد و در مورد خانواده، این مسئله به انحلال خانواده منتهی میشود.
در مورد دوم، یعنی زن مدیر باشد، این امر با فطرت زن مغایرت دارد، خانم کلیودالسون روانشاس درمورد روحیه زن این گونه میگوید:
«تمام زنها علاقه مندند که تحت نظر شخص دیگر کار کنند و به طور خلاصه از مرئوس بودن و تحت نظر رئیس کار کردن بیشتر خوششان میآید»(مظهری، ص،۲۷۱). و همچنین خانم مارابل مورگان روانشناس ومشاور خانواده در مورد ریاست مرد ومرئوس بودن زن این گونه بیان میکند:
«مرد و زن، هر چند از لحاظ و ضعیت یکسان هستند، اما از حیث وظیفه وکارکرد با یکدیگر تفاوت دارند. خداوند مقرر داشت که مرد رئیس و زنش معاون و نایب او باشد. هر سازمانی یک رئیس دارد و واحد خانواده نیز از آن قاعده مستثنی نیست هیچ راهی وجود ندارد که شما این ترتیب را تغییر دهید! بعضی مواقع خانوادهها تلاش کردهاند که این ترتیب را معکوس کنند و یک زن را بعنوان رئیس خانواده انتخاب کردهاند زمانی که نظام جدید پا میگیرد وقوام مییابد نظام خانواده وارونه میشود!! وطولی نمیکشد که این سیستم جدید متلاشی میشود. وقتی به شوهرتان امکان میدهید که رئیس خانواده باشد، کار درستی انجام میدهید»(مورگان، ص،۷۵).
پیامبر اسلام (ص) فرمودهاند:
اَلرَّجُلُ سَیدُ اَهلِهِ وَالمَرأَهُ سَیدَهُ بیتها
مرد سید و بزرگ خانوادهاش است و زن سیده و بزرگ خانه است.
مرد و زن، هر چند از لحاظ و ضعیت یکسان هستند، اما از حیث وظیفه وکارکرد با یکدیگر تفاوت دارند. خداوند مقرر داشت که مرد رئیس و زنش معاون و نایب او باشد. هر سازمانی یک رئیس دارد و واحد خانواده نیز از آن قاعده مستثنی نیست هیچ راهی وجود ندارد که شما این ترتیب را تغییر دهید!
در حدیث فوق پیامبر (ص) تقسیم کار کرده است، مرد را مسئول اعضای خانواده دانسته وزن که از خلاقیت وظرافت زنانه برخوردار میباشد، مسئولیت کارهای داخلی منزل را به زن محول نموده است، این تقسیم وظیفه با توجه به فطرت وظرفیت زن میباشد. در این مدیریت به آن معنی نیست که زن حق هیچ گونه رأی واظهار نظر ندارد بلکه مدیر خانه هم مانند هر مؤسسه وسازمانی باید از نظرات زیر دستان بهره ببرد و با آنها در مواردی مربوط به اعضای خانواده میشود مشورت کند، البته در پایان گفتگو مدیر تصمیم نهایی را میگیرد، ودر این تصمیم گیری باید مصلحت و حقوق همگی را رعایت کند و در صورتی حقی از آنها را ضایع نماید در مقابل خالق آنها، مسؤل میباشد.
گاهی اوقات افراد ناآگاه ویا مغرض بین زنان مسلمان القای منفی میکنند که این قبول ریاست مرد، بندگی است و یا قبول مرد سالاری است؛ وبعنوان احقای حق زنان آنها را در مقابل شوهران خود قرار میدهند که عموماًموجب از هم پاشیدگی کانون مقدس خانواده میشود. خانم مورگان برای رفع این شبهه این میگوید: «زندگی زناشویی به یک رژیم سلطنتی میماند جایی که در آن شوهر شاه و همسر او ملکه، در یک ازدواج سلطنتی، تصمیم شاه حرف آخر است، هم برای ملکه وهم برای کشورش. بی شک ملکه برده شاه نیست، زیرا او میداند که قدرتش در کجا نهفته است. او ملکه است اونیز میتواند بر تخت بنشیند، او حق دارد ودر واقع میتواند براحتی تمامی احساساتش را بیان کند، با این که پادشاه به مقدار زیادی از قضاوت ملکه الهام میگیرد، اما در صورت اختلاف نظر وعقیده، شخص پادشاه است که تصمیم نهایی رامی گیرد.»(مورگان، ص،۷۶).
چگونه قلب همسرمان را تسخیر کنیم؟
همان گونه که در سوره نساء اولین خصلت یک زن صالح را «قانتات» بیان نموده است، علامه طباطبایی در مورد معنای قانتات میفرماید: قنوت به معنی اطاعت وخضوع دائم است (طباطبایی، ج ۸، ص ۱۸۱). وهمچنین در بخش روایات حدیثی از تفسیر قمی نقل میکند «امام باقر (ع) فرمودند: قانتات یعنی مطیعات»
رعایت نکات زیر در تحکیم زندگی مؤثر میباشد:
۱ ـ اطاعت از همسر در تمام موارد به غیر از انجام کار حرام و یا ترک کار واجب.
۲ ـ پیشنهادات خود را با حفظ احترام به او ارائه دهید، و پا فشاری بر پذیرش آن نداشته باشید.
۳ ـ به او دستور ندهید، اگر نظر اصلاحی دارید بهتر است به این گونه آن را بگویید: من فکر میکنم در مورد فلان موضوع اگر این گونه عمل کنیم بهتر است، نمیدانم نظر شما چیست؟ خوب است پیرامون پیشنهاد من هم فکر کنید اگر مناسب می دانید عمل نمایید، نظر شما چیست؟
۴ ـ در مواقعی که همسرتان در تصمیم گیری اشتباه کرده است، با احترام (دقت کنید، همان گونه که به فرد محترم اشتباه او را تذکر میدهید!) اشکالات تصمیم اورا ملایم (بدون سرزنش و تحقیر) بیان میکنید و از او میخواهید که پیرامون آن فکر کنند، وبه همین گونه ارائه طریق درست ومناسب نمایید.
۵ ـ هیچ گاه اشتباهاتش را به رخ او نکشید و یا با قیاس به آن، تصمیم گیریهای درست او را تخطئه نکنید.
۶ ـ مهمتر از همه، همیشه اورا به عنوان رئیس وآقا وسرور خانه بپذیرید.
مطمئن باشید با انجام موارد فوق قلب همسرتان را تسخیر کردهاید و او را به اطاعت خود سوق خواهید داد، این مطلب را ملأ فیض کاشانی آن عارف وعالم ربانی وقتی دخترش به خانه همسرش میرفت این گونه به او آموزش داد
«دخترم، از آشیانهای که در آن بزرگ شدی، به سوی جایگاهی میروی که شناخت کافی نداری وهمنشینی که هنوز با او انس نگرفتی، در مقابل او متواضع باش تا او مایه سربلندیات باشد، به منزله گهوارهای برای او باش تا او تکیه گاهت باشد؛ ازاو اطاعت کن تا او مطیعت باشد. اورا به خشم نیاورد و از او دوری مکن، اگر به تو نزدیک شد، تو نیز به او نزدیک شو واگر از تو دوری کرد، تو نیز از او دور شو»(سلاری فر، ص ۱۰).
منابع:
۱- قرآن
۲-تفسیر المیزان جلد ۸، سید محمد طباطبایی
۳-خانواده در نگرش اسلام وروانشناسی، محمد رضا سالاری فر
۴-زن کامل، مارابل مورگان، ترجمه پریسا علی نیا
تبیان – عباس خراسانی (مدرس دانشگاه علامه)