کاریکیلماتور توپ !!!

کاریکیلماتور توپ !!!

کاریکلماتور، دنیای جالبی دارد که خواندنش اگرچه خیلی طول نمیکشد اما تولید و نگارشش شاید ساعتها زمان برده باشد.
– حادثه، واحد تولید خبر است.
– زخم نا کار، کاری از آب در آمد.
– حباب آب، طاقت تلنگر هم ندارد.
– بیداری معتاد با چُرت پر می شود.
– ازدواج مجدد، انتخاب همراه دوم است.
– آلمانی ها مارک دار ترین آدم ها هستند.
– معلم ریاضی درگیر مسایل خانوادگی بود.
– درخت بهار حامله و پاییز پا به ماه می شود.
– تیر خلاص قبل از عزراییل به محل حادثه رسید.
– پیچ جاده به مهره ی هیچ ماشینی نمی خورد.
– با بخار ترین شیشه ها زمستان زاده می شوند.
– زمستان با شن و نمک حال خیابان را پرسید.
– ترافیک سحر خیزترین رهگذر خیابانی است.
– مرگ، پس انداز عمر است برای روز مبادا.
– افترا، پاس کاری جرم است.
– آدم پخته، بوی الرحمان می گیرد.
– متهم ردیف اول ردیف آخر نشسته بود.
– آینده، در دستور زبان بحران جایی ندارد.
– سیل تو سرزنان از شیب دره سرازیر شد.
– رکود، خیابان را لنگرگاه جوان بی کار کرد.
– لبنیاتی ینگه دنیا، آدم ها را «چیز» خور می کند.
– درخت ها بعد از قطع شدن به یکدیگر تنه می زنند.
– ای کاش دندان پزشک دندان طمع را هم می کشید.
– عجب معماری است آن که از کاه، کوه می سازد.
– روی ماهت را گرفته بودی، نماز آیات خواندم.
– فاعل و مفعول فتنه های دستور زبان هستند.
– خِشتَک عده ای، قربانی گام بلند می شود.
– گرانی گفت سرم را بشکن نرخ ام را نشکن.
– زخم بستر، آخرین تن پوش بیمار شد.
– به ورم گرانی، تورم می گویند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا