کودک، هدف، قانون

کودک، هدف، قانون

کودک، هدف، قانون

بررسی گام‌های مهم در فرزندپروری

علی صادقی‌سرشت (روان‌شناس)

در شماره قبل با دو گام بسیار مهم در فرزندپروری (پایش رفتار و علت‌یابی) آشنا شدیم. در این شماره به سه عامل مهم دیگر در شکل‌گیری مشکلات رفتاری کودکان و نوجوانان اشاره می‌کنیم که آشنایی با آن‌ها به والدین کمک می‌کند تا در اصلاح رفتارهای نادرست فرزندان خود موفق باشند.

بیا با هم یک سیگار بکشیم!

یک پدر سالم هیچ‌گاه به فرزند خود نمی‌گوید «بیا با هم سیگار بکشیم!»‌ بلکه این هم‌سالان ناسالم هستند که او را به آن سمت‌وسو می‌برند. والد سالم، اطلاعات جنسی نادرست و نابهنگام به فرزند خود نمی‌دهد، باز هم این هم‌سالان ناسالم هستند که او را با چنین فضاهایی آشنا می‌کنند. الگوگیری از هم‌سالان به‌ویژه در کودکان بیش‌فعال که اقدام به پرخاشگری، قلدری، فحش دادن، سوءمصرف مواد، ارتباط با جنس مخالف، دروغ‌گویی و… می‌کنند، فراوان است و همین آگاهی کافی است تا والدین، «هم‌سال ناسالم» را به‌عنوان یکی از عامل مهم در شکل‌گیری رفتارهای نادرست کودکان و نوجوانان خود مدنظر داشته باشند.

امان از سوگلی‌ها!

معلمی که در کلاس، دانش‌آموزی را به هر دلیل سوگلی می‌کند (مثلاً برای این‌که والدین او از مدرسه حمایت مالی بیشتری داشته‌اند!) زمینه بروز حسادت و بدخواهی را در دیگر کودکان مهیا می‌کند؛ این‌جا معلم، مقصر اصلی شکل‌گیری رفتارهای نادرست سایر کودکان نسبت به سوگلی کلاس می‌شود. معلمی نیز که با توهین و تحقیر، عزت‌نفس کودکی را لگدمال می‌کند و سبب پدید آمدن خودپنداره منفی در او می‌شود تا دیگر برای خوب بودن انگیزه نداشته باشد، متهم اصلی شکل‌گیری رفتارها و حالات منفی در این کودک یا نوجوان است؛ بنابراین والدین در ریشه‌یابی رفتار نادرست فرزندان خود به‌ویژه در مدرسه، باید این دسته از عوامل را با عنوان «عامل مدرسه» بررسی کنند.

ضربه‌فنی فن‌آوری!

والدین عاقل، هیچ‌گاه به کودک زیر سه سالشان چاقو نمی‌دهند چون ممکن است به جسمش آسیب برساند، اما بسیاری از همین والدین، چاقویی دو لبه بنام فن‌آوری را بدون آن‌که فرزندشان توانایی استفاده درست از لبه مفید آن را داشته باشد، در اختیارش می‌گذارند. بر این اساس، یکی از عوامل مهم در شکل‌گیری برخی از رفتارهای نادرست فرزندان، استفاده نادرست از فن‌آوری‌های امروزی است. والدین کودک یا نوجوانی که بدون هیچ نظارتی اجازه می‌دهند او در شبکه‌های اجتماعی رایانه‌ای پرسه بزند، در حقیقت، او را در معرض انواع انحرافات قرار می‌دهند. حتماً شما می‌دانید که اکنون در برخی شبکه‌ها از ماده اعتیادآوری با نام «گل» حتی برای کودکان و نوجوانان تبلیغ می‌کنند و می‌گویند این موارد اعتیاد نمی‌آورد، یا می‌گویند اگر فلان ماده غیراعتیادآور را با فلان آهنگ در یک محیط تاریک گوش بدهی، همان تأثیرات موادمخدر را تجربه خواهی کرد بدون آن‌که معتاد شوی! یا تمایلاتی که در برخی از این شبکه‌ها به هم‌جنس‌بازی، بدرفتاری و پرخاشگری برای کودک و نوجوان ما ایجاد می‌شود، همه هشدارها و زنگ خطرهای بسیار جدی هستند که باید والدین نسبت به آن حساس باشند.

گام سوم: تعیین هدف

بعد از دو گام پایش و علت‌یابی به گام سوم یعنی تعیین هدف می‌رسیم. در این گام والدین می‌بایست در راستای اصلاح رفتار اشتباه فرزند خود مشخص کنند که می‌خواهند به کدام نقطه برسند؛ برای مثال، درباره کودک دبستانی که وابستگی شدید به مادر دارد تا آن‌جا که اصلاً حاضر نیست برای رفتن به مدرسه از او جدا شود یا حاضر نیست جدا از مادرش در اتاق خود بخوابد، هدف تربیتی، کاستن از این وابستگی است. درباره نوجوانی که عزت‌نفس پایینی دارد و یا نمی‌تواند مسئولیت‌پذیر باشد، هدف والدین می‌بایست بالا بردن عزت‌نفس یا مسئولیت‌پذیری نوجوانشان باشد. والد در فرزندپروری حتی می‌تواند برای رفتارهای خود، هدف‌گذاری کند؛ برای مثال هدفم این است که نمی‌خواهم سر کودکم داد بزنم!

چند توصیه

در تعیین اهداف تربیتی، بهتر است والدین بدانند که هر مطلب یا خواسته‌ای نیز شایسته هدف واقع شدن نیست، بلکه باید به برخی مسائل و دغدغه‌ها در این زمینه توجه خاص داشت،‌ مسائلی چون:

* ارتباط با دیگران: والدین می‌بایست اهدافی را درباره شیوه درست ارتباط گرفتن فرزند با والدین، فامیل، هم‌سالان، هم‌کلاسی‌ها، مسئولان مدرسه و… برای او تعیین کنند.

* مدیریت احساسات: فرزندان لازم است بتوانند احساسات مختلف خود چون خشم و شادی را مدیریت کنند.

* رفتارهای مستقل: قرار دادن اهدافی که بر اساس آن کودک و نوجوان بتواند رفتارهای استقلالی داشته باشند، از وظایف والدین است. برای مثال بستن بند کفش، پوشیدن لباس، خوردن غذا و… رفتارهای مستقلی هستند که فرزندان باید بیاموزند.

* حل مسئله: لازم است اهدافی درباره حل مسئله برای فرزندان تنظیم شود مثل مهارت حل مسئله در هنگام روبه‌رو شدن با تکالیف مشکل درسی و یا مهارت حل مسئله در هنگام بروز اختلاف‌نظر با دیگران.

آن‌چه باید

پدر و مادر در هنگام تعیین اهداف برای کودک خود نیازمند توجه به بایدهایی نیز هستند:

* هدف، دست‌یافتنی باشد؛ برای مثال این‌که مادری بخواهد که کودک سه‌ساله‌اش به‌تنهایی به حمام برود و خود را بشوید، یک هدف دست‌نیافتنی است یا همین کودک با همه در حد یک بزرگ‌سال خوش‌وبش کند نیز یک هدف بالاتر از حد سنی کودک و نادرست است، اما این‌که مثلاً در هنگام ورود به جمع سلام کند، هدفی صحیح و دست‌یافتنی است.

* هدف، مثبت باشد؛ برای مثال «روی میز نپر!» هدف نیست چون به‌صورت جمله منفی بیان می‌شود. بلکه هدف این است «این‌جا بشین!»

* هدف، اختصاصی و عینی باشد؛ این‌که به فرزند خود بگوییم «انسان مفیدی باش!» یک هدف مثبت و دست‌یافتنی است ولی اختصاصی نیست. بلکه والدین باید دقیقاً کاری را که بر اساس آن کودک یا نوجوان خود را مفید می‌داند به‌عنوان هدف تربیتی معین کنند؛ برای مثال سه هدف عینی بگویند «در جمع کردن سفره کمک کند»، «در برنامه فرهنگی مدرسه در روز جشن با هماهنگی با معلم یک وظیفه بر عهده بگیرد.»، «از شیشه ماشین آشغال داخل خیابان نریزد.»

* هدف، زیاد نباشد؛ نباید فهرستی از اهداف گوناگون تربیتی را برای اصلاح یک‌باره فرزند خود تهیه کنیم، بلکه باید نهایتاً سه تا چهار هدف اولویت‌دار در یک مدت زمانی باشد و بعد از تأمین آن اهداف سراغ اهداف جدید برویم.

گام چهارم: تعیین قانون

بعد از آن‌که والدین اهداف تربیتی خود را معین کردند، لازم است برای رساندن کودک خود به آن هدف، قانون تعیین کنند. این قوانین می‌تواند برای کودکان سن تا دوازده‌ساله وضع شود؛ البته برخی نیز از سن یک سال و هشت‌ماهگی نیز وضع قانون برای اهداف تربیتی را در کودک ممکن دانسته‌اند. همان‌گونه که اشاره شد، اهداف نباید بیش از سه یا چهار مورد باشد و بر همین اساس، قوانین هم نباید از این حد بگذرد تا برای کودک، همراهی کردن خیلی سخت نباشد. قانون نیز ویژگی‌هایی دارد ازجمله:

* قابل پیگیری باشد: اگر پدری به نوجوان خود بگوید «سه روز میرم مسافرت، قول بده این قوانین‌رو رعایت کنی.» و نوجوان هم قول بدهد درحالی‌که والد نمی‌تواند در مدتی که نیست صحت انجام قول کودک را پی‌گیری نماید، فایده‌ای ندارد.

* عینی و اختصاصی باشد: قانون کلی و مبهم نمی‌تواند به شما در ملزم ساختن کودک به انجام هدف تربیتی کمکی کند.

* پیامد داشته باشد:‌ عدم اجرای قانون باید پیامد داشته باشد؛ یعنی والدین باید در قالب این جمله قوانین را به کودک بگویند:‌ این… قانون است. اگر آن‌را انجام دادی، … می‌گیری. (و یا اگر آن را انجام ندادی…). برای مثال برای هدف رفتاری «بعد از هر وعده غذا نخ دندان زدن»، این‌گونه قانون‌گذاری می‌شود که «باید بعد از هر بار وعده غذایی نخ دندون بزنی، اگر نزنی، آن روز ده دقیقه از زمان بازی‌ات در پارک کم می‌شود.»

می‌توان برای نوشتن قانون از کودک کمک گرفت. والد می‌تواند قوانین را بگوید و کودک آن‌ها را در برگه‌ای بنویسد و سپس دور صفحه را با گل‌وبوته کشیدن تزیین کند و سپس جایی که همه می‌بینند نصب کند. دو نکته مهم درباره قوانین:

* قبل از این‌که هر قانونی اجرا شود حتماً باید اعلام شود. برای مثال اگر قانون است که در مهمانی، کودک یک یا دو شیرینی بیشتر برندارد، قبل از رفتن به مهمانی این قانون باید به او گفته شود.

* هیچ‌گاه از حق مسلم بچه‌ها در قسمت پیامدهای یک قانون استفاده نکنید.‌ غذا، خواب، محبت، امنیت، بهداشت،‌ … جزو حقوق مسلم کودک است. هیچ‌گاه نگویید «اگر بعد از هر وعده غذا نخ دندون نزنی، دیگر تو را دوست ندارم!» و یا این‌که «از وعده غذای بعدی خبری نیست!»

همان‌گونه که تا این‌جا متوجه شده‌اید، از هدف، قانون به دست می‌آید و از قانون،‌ دستور یا دستورات بیرون می‌آید. در هنگام دستور دادن لازم است کودک را متوجه خود کنید یعنی برای آن‌که کودک دستورات شما را پشت گوش نیندازد و مجبور نباشید یک دستور را چند بار به او بدهید، به فاصله یک دست از کودک بایستید. در چشم او نگاه کنید. نام او را صدا بزنید و سپس دستور خود را چشم در چشم با لحنی قاطع و البته بدون پرخاشگری به او بگویید؛ بنابراین مادرانی که از آشپزخانه صدا می‌زنند و به کودک دستور می‌دهند، دچار یک اشتباه تکنیکی شده‌اند چون کودک در چنین شرایطی به‌راحتی حرف را گوش نمی‌دهد.

گفتیم که لحن باید قاطعانه باشد؛ برای قاطعانه بودن:

* نگوید «مامان جان اگر وقت کردی لباس‌هات‌رو جمع کن» چراکه دستور نباید شرطی باشد.

* نگویید «دخترم میشه این کار رو بکنی؟» در دستور، کلمه «میشه» نباید به کار برود و نیز نباید دستور به‌صورت سؤالی گفته شود.

* نگویید «خب میثم جان بریم مشق بنویسیم.» چراکه دستور را نباید با ضمیر «ما» گفت.

درباره اجرای دستور، به فرزند خود فرصت اجرا دهید؛ یعنی پشت سر هم دستور را تکرار نکنید. برای مثال بگویید «برو مشقت را بنویس» سپس تا بیست ثانیه در دل خود بشمارید. اگر هنوز فرزندتان ایستاده و کار قبلی خود را ادامه می‌دهد، بگویید «اگر همین الان نروی مشقت‌رو بنویسی، ده دقیقه از زمان ۴۵ دقیقه تماشای تلویزیون روزانه‌ات کم میشه»؛ و اگر گوش نداد، به قول خود عمل کنید و پیامد بعدی را که سنگین‌تر است برای او بازگو کنید، و اگر از همان ابتدا به دستور شما گوش داد تحسینش کنید.

فنون پرورشی-اصلاحی

فنونی کلی که در فرزندپروری باید در کنار گام‌های تربیتی کودک به آن توجه شود عبارت‌اند از: «فن برقراری ارتباط» و «فن مهارت‌های مقابله‌ای»

در این شماره، فقط به فن برقراری ارتباط اشاره می‌کنیم. بدیهی است والدین وقتی می‌توانند گام‌های تربیت فرزند را درست بردارند که قبل از آن این فنون را آموخته باشند.

فن برقراری ارتباط

در این فن، والدین رابطه خود را با کودک بهبود می‌بخشند. خیلی از مشکلات رفتاری کودک با بهبود رابطه والد وکودک، از میان می‌رود و دیگر نیازی به مداخله اضافی وجود ندارد.

برای اجرای فنون ارتباطی دو روش وجود دارد که توجه به آن حتی برای بهبود تعاملات خود بزرگ‌سالان نیز مفید است:

فن اول: بهبود زمان کیفی

کافی است هر روز، هر یک از والدین با هر یک از کودکان خود مدت زمان کوتاهی را که حداقل ده دقیقه است و تا نیم‌ساعت و یا بیشتر هم قابل افزایش است بازی کنند. در اجرای این فن به چند نکته توجه کنید:

* در مدت زمان مشخص شده، کودک فقط زمان را با یک والد می‌گذراند نه آن‌که چند کودک با یک یا دو والد به‌صورت مشترک این زمان را بگذرانند.

* در آن مدت زمان، به انتخاب خود کودک، بازی موردعلاقه او به‌صورت دونفری انجام می‌شود.

* در این مدت به فکر آموزش مستقیم کودک نباشید. در این زمان، اگر هم آموزش تربیتی صورت بگیرد به‌صورت غیرمستقیم خواهد بود؛ ازاین‌رو تذکر دادن، دعوا کردن، تنبیه کردن کودک در این زمان ممنوع است؛ آن‌چه در این زمان مهم است، شاداب شدن و خوشحال شدن کودک است.

* هیچ‌گاه برای تنبیه کودک از این مدت زمان استفاده نکنید. مثلاً به کودک نگویید «اگر امروز گریه کردی از بازی هر روزی‌مون با هم دیگه خبری نیست!».

* در اجرای این فن، استمرار را هیچ‌گاه از یاد نبرید. با یک‌بار اجرای این تکنیک نتایج آن‌چنان مثبت و مؤثری به دست نخواهد آمد. باید هر روز هفته این مدت زمان برای کودک اختصاص داده شود. مدت‌زمان‌های روزانه، قابل جمع شدن نیستند؛ یعنی این‌گونه نیست که پدر یا مادری بگویند «هر روز نمی‌تونم وقت بذارم، همه‌رو جمع می‌کنم آخر هفته یک‌جا برات وقت می‌زارم!» آیا درست است که پدر و مادری به فرزند خود بگویند «هر روز بهت غذا نمی‌دم، غذات‌رو جمع می‌کنم آخر هفته یک‌جا بهت می‌دم؟!»

فن دوم: صحبت کردن

ممکن است برای برخی والدین امکان این نباشد که با فرزندشان بازی کنند (که البته اگر این فرصت را داشته باشند بسیار مناسب و سازنده روابط است) در این مواقع می‌توانند به‌جای بازی کردن، از صحبت با او استفاده کنند. استفاده مستمر از این تکنیک به افزایش اعتمادبه‌نفس کودک و بهبود روابط اجتماعی او کمک بسیار خواهد کرد؛ انجام درست این فن، والد را وارد دنیای کودک می‌کند و زمینه‌ساز اعتماد کودک به والد می‌شود تا مسائل مختلف خود را با او در میان بگذارد. والدی که از کودک خود اطلاعات داشته باشد، می‌تواند بر رفتار او نظارت کند، از ارتباطاتش با خبر شود و به‌صورت غیرمستقیم جلوی مشکلات رفتاری محتمل کودکش را بگیرد.

در اجرای این تکنیک باید به این نکات توجه داشت:

* والد باید بکوشد با دنیای موردعلاقه کودک آشنا شود و درباره آن کسب اطلاعات کند تا بتواند در آن‌باره با فرزندش صبحت کند. برای مثال کودکی که می‌گوید «من یه برنامه جدید نصب کرده‌ام.» والدش نباید به‌کلی از دنیای رایانه بی‌اطلاع باشد و نتواند با او هم‌فکری کند.

* کودک و والد می‌توانند در کنار هم فیلم ببینند و یا کتاب بخوانند ولی به‌صورت تعاملی یعنی درباره مسائل مطرح در فیلم یا کتاب با هم گفت‌وگو کنند.

* باید توجه داشت که در هنگام صحبت کردن نباید کنجکاوی‌های نامناسب انجام داد و مثلاً از کودک پرسید که «خب بگو ببینم این و آن چی گفتن»؛ کودک شما خبرچین شما نیست. از سویی این رفتار، فرهنگ غیبت را به کودک شما القا می‌کند.

در شماره بعد، ان‌شاءالله درباره فنون مقابله با رفتارهای نادرست فرزندان بحث خواهیم کرد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید