کیفیت پیروزی مسلمانان در جنگ بدر

کیفیت پیروزی مسلمانان در جنگ بدر

قرآن کریم تصریح می‏کند که در جنگ بدر خدا وسیله‏ای فراهم کرد که هر دو طرف تشجیع بشوند بر یکدیگر که این جنگ که جنگ سرنوشت بود صورت بگیرد تا در آن ، ایمان اهل ایمان افزوده شود . از جمله هنگامی که دو لشکر به‏ یکدیگر برخورد می‏کنند طوری اسباب فراهم شد که کفار به نظر مسلمین اندک‏ آمدند . آنها در حدود هزار نفر بودند ولی به چشم اینها کمتر آمدند . گفتند : اینها که عددشان خیلی کم است . آنها هم که مسلمین را دیدند ، کمتر از آنچه بودند به چشمشان آمدند . مسلمین با خود گفتند اینها که چیزی‏ نیستند ، شکستشان می‏دهیم . آنها هم گفتند اینها چیزی نیستند ، یک لقمه‏ ما هستند . این خودش یک حالت روحی است . آنها قوت قلب پیدا کردند برای اینکه بجنگند ، اینها هم قوت قلب پیدا کردند . و عجیبتر این است که پس از آنکه جنگ مقلوبه شد ، ناگهان تصور کفار درست در جهت عکس شد . دیدند آن جمعیت ، آنطور اندک نیستند ، خیلی بیشترند . بعد از آن ، مسلمین را دو برابر تصور می‏کردند و همین ، سبب شد که روحیه کفار شکست بخورد.

خدا می‏گوید این یک سر الهی داشت ، می‏خواستیم که این حقیقت ظهور کند و این‏ درس برای همیشه در میان مردم بماند . عجیب‏تر این است که شب قبل از جنگ ، پیغمبر اکرم ( ص ) لشکر دشمن را خواب می‏بیند و در این خواب هم‏ لشکر دشمن از آن مقداری که بعد در بیداری دیده شدند کمتر بود ، به چشم‏ پیغمبر کمتر مد که وقتی پیغمبر خواب خود را برای اصحابش توصیف کرد ، اصحاب گفتند اینها که چیزی نیستند . نتیجه این شد که مسلمین با قوت‏ قلب بر کفار تاختند و کفار در ابتدا با قوت قلب بر مسلمین تاختند ولی‏ بعد روحیه‏شان را باختند و شکست خوردند با اینکه تعدادشان تقریبا سه‏ برابر مسلمین بود و تجهیزاتشان از آذوقه و شمشیر و زره و سپر و غیره ، طرف مقایسه با تجهیزات مسلمین نبود .

حال قرآن این دو را ذکر می‏کند که‏ ما چگونه اسباب فراهم کردیم . می‏فرماید : « اذ ریکهم الله فی منامک‏ قلیلا »ای پیغمبر ! یاد کن آن وقت را که خدا اینها را در خواب ه تو نمایاند اما کم نمایاند ، تو هم خیال کردی همه آنها همین‏اند . « ولو اریکهم کثیرا لفشلتم »اگر خدا در خواب اینها را زیاد به تو نشان می‏داد و تو هم قهرا همان حقیقتی را که دیده بودی نقل می‏کردی ، همه‏تان سست‏ می‏شدید . « و لتنازعتم فی الامر »اختلاف می‏کردید ، بعضی می‏گفتند با اینکه‏ آنها زیادند برویم ، و بعضی می‏گفتند حالا که آنها اینقدر زیادند نرویم . « و لکن الله لم »اما خدا این کار را کرد [ و شما را به سلامت داشت ] . « انه علیم بذات الصدور» خدا آگاه است به آنچه که در سینه ‏ها و دلهاست .

« و اذ یریکموهم اذ التقیتم فی اعینکم قلیلا »و آنگاه که در وقت التقا یعنی در برخورد اول ، آنها را در چشم شما کم نمایاند « و یقللکم فی‏ اعینهم »و شما را هم در چشم آنها کم نمایاند . « لیقضی الله امرا کان‏ مفعولا »خدا کاری را که می‏خواهد انجام دهد و قضای حتمیش این است که آن‏ کار را بکند ، با این وسائل انجام می‏دهد . « و الی الله ترجع الامور » همه‏ کارها به وی خداوند باز گردانده می‏شود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا