گذری بر اسرار مناسک حج(۲)

گذری بر اسرار مناسك حج(2)

عـرفـات

عرفات، سرزمین شناخت، سرزمین اولین انسان، که هبوط کرد و دوباره راه صعود بازگرفت … سرزمین آدم و ابراهیم و محمد صلی الله علیه و آله، سرزمین تجلى کامل جبرئیل بر پیغمبر، سرزمینى برّ و برهوت، بى‏هیچ نشانه و ساختمانى … در اینجا انسان است و زمین و آسمان … کدام سرزمین است که آدمى را بدینگونه در متن خلقت طبیعى و حقیقى‏اش قرار دهد؟ … عصر درخشنده بازگشت و توبه و انابه … در عهد بازسازى و تکوین شخصیت جدید … اینجا جایگاه اعلام ابدى احکام و اسلام توسط آخرین سفیر وحى الهى است. در اینجا آدمى در هاله‏اى از عظمت و سکوت، الهام و معنویت، اندیشه و تامل، راز و نیاز و مناجات و دعا و عبادت محو مى‏شود. پیغمبر فرمود: «الحج عرفه». حج، همان عرفه است. اگر در این اولین منزل حج، روح و قلبت دگرگون شد و انقلابى و تحولى یافتى و وقوف در عرفات، تو را به درنگ و تفکر و تدبر واداشت، و نیز وقوف به مشعر این حالت را به کمال رساند و «وقوفین» به درستى انجام یافت، زیر بناى سایر مناسک مستحکم و خلل ناپذیر شده است. قبلاً اشارت رفت که تدبر و تأمل، باید پایه حرکت و جنبش باشد. «وقوفین» مبدأ و پایه و مایه همه مناسک شریف و ارجمند حج است. و لذا در تمامى اعمال حج، رکنى نداریم که حتى ترک سهوى و غیر عامدانه و بدون تقصیر آن نیز موجب بطلان حج گردد.(۲)

بر مسلمین جهان است که با همکارى و همفکرى پروژه تحسین برانگیز تجمید و کنسروسازى گوشت‎هاى قربانى در حج را به گونه‏اى که بشود آیه قرآن را به طور کامل به کار بست و از اسراف و تباه‎سازى و به خاک سپارى گوشت قربانى جلوگیرى کرد، تکمیل کنند و از این راه از پایمال شدن و ضایع شدن یکى از حکمت‎هاى احکام حج مانع شوند.

در عرفات، حاجى از زمین و آسمان، الهام مى‏گیرد، از جان تطهیر یافته و منزه شده خودش الهام مى‏گیرد، از این خلق یکرنگ فراهم آمده از سراسر جهان که با زبان‎ها و رنگ‎ها و نژادهاى گوناگون به بازشناخت خویش و جهان خویش و خداى خویش مشغولند، الهام مى‏گیرد … نکته بسیار تأمل دیگر آن که در صحراى عرفات، بالخصوص، صحراى محشر تصویر مى‏شود و حاجى با تداعى قیامت و حساب و کتاب الهى، حالتى از انقطاع و تضرع پیدا مى‏کند که به راستى از او انسانى تحول یافته، متعالى و متکامل و رو به آخرت و در خور «وصال» و تشرف به «حرم» مى‏سازد.

مشعـرالحـرام

«فاذا افضتم من عرفات فاذکروا الله‏ عندالمشعر الحرام.»

این آیه کریمه براى حاجیانى که غروب روز نهم، به سوى مشعرالحرام کوچ مى‏کنند رنگ و بو و تلألؤ و درخشندگى و جذبه و حال و هواى ویژه‏اى دارد … . «مشعر»، حرم است، «عرفات»، حرم نیست، تو براى ورود به حرم، از حرم، احرام بستى و براى آن که لایق حرم شوى، بیرون از حرم در صحراى عرفات، خود را بازشناختى و بازساختى و اینک شبانه عازم حرم خدائى، مشعر، حرم است، منا حرم است، مکه حرم است، و تو مرحله به مرحله اجازه ورود مى‏یابى … شب را در مشعر طبق آنچه در آیه مبارکه گذشت به ذکر خدا مى‏گذرانى و طبق سنت و رویه معمول، به کار تجهیز نیرو و تهیه سلاح براى نبرد با شیطان مى‏پردازى، سنت است که سنگ‎ریزه‏هاى رمى جمرات را از سرزمین مشعرالحرام گردآورى … این تعلیم، آماده‎سازى افراد براى مقابله با دشمن است … شبانه و در آرامش و به حال پنهانى و نیمه پنهانى … این حالت پنهانى و نیمه پنهانى براى آنها که شب دهم در مشعرالحرام بوده‏اند، کاملاً محسوس است.

تمرینى زیبا براى تلقین روح جهاد با دشمن … جمرات ثلاث، الگوهاى پلیدى و ناپاکى‏اند. در اینجا ابراهیم خلیل(ع) با وسوسه شیطان (درباره حج و یا ذبح اسماعیل) در آویخت و با او نبرد کرد و او را مغلوب ساخت. این، سنگ پرانى بى‏معنا، به یک جرثومه برآمده بدترکیب نیست، این، آماده‏سازى نمونه‏وار بشر، براى نبردهاى سهمگین و همیشه مکرر و روزانه در عرصه زندگى است.

منطقه کوهستانى و پرفراز و نشیب مشعر، که بر خلاف عرفات، بسى ناهموار است، هزاران هزار حاجى را شاهد است که همه، رازگونه و «در گوشى» وار، نقطه به نقطه، تنها و دو نفره و چند نفره … به فراهم آورى سنگ براى نبرد فردا مشغولند. و به یاد داشته باش که بدون تهذیب نفس و (وقوف) در عرفات و مشعر و بدون دریافت و بازیافت شخصیت معنوى جدید، صلاحیت و لیاقت و آمادگى براى نبرد فردا را نخواهى یافت.

منــا

منا سرز
آرزوها، سرزمین ناوردگاه پیروزمند ابراهیم، که بیشترین و سخت‏ترین مناسک حج در مدتى بیش از همه مدت حج (در کوتاه‎ترین فرض) انجام مى‏گیرد … سرزمین نبرد با شیطان و قربانى و تقصیر و شب را به روز آوردن در حالت بیم و امید و با ذهنیت و روحیه و اندیشه مجاهد خستگى ناپذیری که سه روز متوالى به نشانه حدیث و پشتکار و تداوم نبرد تا مرحله نهایى پیروزى قطعى بر دشمن، جهاد خود را با نشاط و امید و سخت کوشى و پایدارى ادامه مى‏دهد.

در این سرزمین، با «تقصیر» بسیارى از محرمات احرام به تفصیلى که در کتب فقهى آمده است حلال می‎شود و حاجى، در اینجا پس از قربانى لباس عادى خود را مى‏پوشد و آماده براى وصل یار و ورود به حریم معبود و طواف خانه خدا و سعى صفا و مروه مى‏شود … در منا جهاد روزانه و تأملات شبانه تواماً انجام مى‏گیرد و این هر دو مکمل یکدیگرند. و بسیارند حاجیانی که پس از قربانى، راهى مکه مى‏شوند و طواف و سعى را بجا مى‏آورند و باز به منا باز مى‏گردند و تو مى‏توانى این سه روز و دو شب را در منا بمانى و عصر دوازدهم یکسر، براى اتمام مناسک به مکه بازآئى …

شب را در مشعر طبق آنچه در آیه مبارکه گذشت به ذکر خدا مى‏گذرانى و طبق سنت و رویه معمول، به کار تجهیز نیرو و تهیه سلاح براى نبرد با شیطان مى‏پردازى، سنت است که سنگ‎ریزه‏هاى رمى جمرات را از سرزمین مشعرالحرام گردآورى … این تعلیم، آماده‎سازى افراد براى مقابله با دشمن است.

(نکته: در روال جارى عصر ما کنفرانس‎ها و گردهم‏آئی‎ها و بحث و تبادل نظر در مسایل دنیاى اسلام، در منا صورت مى‏پذیرد که از نظر کلى پسندیده مى‏نماید، به شرط آن که شکل بى‏محتوا و حرف بى‏عمل و از این بدتر، خداى ناکرده در جهت خلاف رضاى خدا و مصالح مسلمین نباشد).
رمـى جمـرات

تمرینى زیبا براى تلقین روح جهاد با دشمن … جمرات ثلاث، الگوهاى پلیدى و ناپاکى‏اند. در اینجا ابراهیم خلیل(ع) با وسوسه شیطان (درباره حج و یا ذبح اسماعیل) در آویخت و با او نبرد کرد و او را مغلوب ساخت. این، سنگ پرانى بى‏معنا، به یک جرثومه برآمده بدترکیب نیست، این، آماده‏سازى نمونه‏وار بشر، براى نبردهاى سهمگین و همیشه مکرر و روزانه در عرصه زندگى است. «رمى» به تعبیر «حافظ عامربیک» محل سازى «دست جنگى» است. «رمى» در دست تو، ملکه کارآئى و دشمن یابى و نشانه‏گیرى درست و دقیق ایجاد مى‏کند … که چنین دستى براى آینده زندگیت بسیار کارساز و مشکل گشا خواهد بود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید