اشکهایی که در برابر معبود از گونههای ما سرازیر میشوند، میتوانند نقش نردبانی را ایفا کنند که ما را از این عالم خاکی و مادی منقطع کرده و با پس زدن حجابهای ظلمانی ما را به خالق و معبودمان متصل سازند.
گریه و خنده هر دو برخواسته از احساسات انسان هستند، ولی بیشتر مردم خنده را بر گریه ترجیح میدهند. در دنیای لذتگرایی امروز که ملاک گزارههای اخلاقی، به میزان تأمین لذت و غلبه بر درد تعریف میشود، گریه و اشک به طور حتم جایگاهی ندارد.
ضرب المثل «مرد که گریه نمیکنه!» هم ناظر به مقاومت مردم ایران نسبت به گریه کردن است.
شاید به همین دلایل باشد که شیعیان را مردمانی ماتمزده و افراطی در گریه و عزاداری معرفی میکنند؛ اما آیا واقعاً گریه دروازه ناامیدی و نشانه افسردگی است و باید تا میتوانیم از اشک و گریه و هر چیزی که ما را ناراحت میکند فاصله بگیریم؟
گریه، سموم بدن را دفع میکند
گرچه اعتبار سنجی گزارههای دینی با نتایج علوم تجربی درست نیست، ولی گفتن این نکته خالی از لطف نیست که علم پزشکی گریه کردن را رد نمیکند، بلکه تا حدی که به حوزه تخصصی خودش یعنی بدن ربط پیدا میکند، گریه را حتی مفید میداند. به گفته پژوهشگران؛ به سبب هورمون کورتیزول که هنگام گریه ترشح میشود، سموم بدن دفع شده و سطح ایمنی بدن افزایش مییابد.[۱]
اما هدف ما در این نوشته، بررسی تاثیرات روحی اشک و گریه است که در ادامه با رویکردهای دینی، عرفانی و اخلاقی به این موضوع میپردازیم.
جایگاه ویژه گریه در آیات و روایات
در آیات و روایات برای گریه خاستگاه گوناگون و هم تاثیرات مهمی ذکر شده است. به طور مثال در یک آیه، منشأ گریه مؤمنین شوق بر معرفت افزایی بیان شده: «و هرگاه آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده، بشنوند، چشمهای آنها را میبینی که (از شوق،) اشک میریزد، بهخاطر حقیقتی که دریافتهاند؛»[۲].
و یا در جایی دیگر عامل افزایش خشوع معرفی میشود: «آنها (بیاختیار) به زمین میافتند و گریه میکنند و (تلاوت این آیات، همواره) بر خشوع آنان میافزاید»[۳].
و نیز در روایت نبوی گریه بر گناه تحسین شده است: «خوشا چهرهای که خداوند به آن مینگرد، در حالی که از ترس خدا بر گناهی که کرده، میگرید و جز او کسی از آن گناه آگاه نیست»[۴]
اگر مجموع روایات و آیات در این موضوع بررسی شود این مفهوم هم به دست میآید که گریه مخالف با لاابالیگری و بی تفاوت بودن نسبت به اعمالمان است. کسی که بر اثر عمل زشتی از او سر زده گریه میکند یعنی اباحهگر نیست و این در جهان اباحهگرِ منفعتطلبِ امروز نعمتی بزرگ است.
در حدیث دیگری از پیامبر آمده است که گریستن از ترس خدا، کلید رحمت، نشان پذیرش و دَرِ اجابت است»[۵]. مولانا نیز جایگاه ما را به کودکی تشبیه میکند که برای به دست آوردن شیر، گریه میکند و ما هم باید برای به دست آوردن فضل خدا همین کار را انجام دهیم:
تا نگرید ابر کی خندد چمن**تا نگرید طفل کی جوشد لبن
طفل یک روزه همیداند طریق**که بگریم تا رسد دایه شفیق
گفت فلیبکوا کثیرا گوش دار**تا بریزد شیر فضل کردگار
گریه نردبانی برای اتصال به معبود
دنیا مملو از عواملی است که غفلت و نسیان ما نسبت به معبود را افزایش میدهد. هر چقدر جلوتر میرویم، با توجه به تکنولوژیهای سرگرم کننده و یا حجم عظیمی از اطلاعاتی که از طریق رسانهها وارد مغزها میشود، انسانها دیگر فرصت پیدا نمیکنند که به معبودشان فکر کنند و این یعنی غفلت؛ غفلتی که خداوند فرمود: «و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی سخت و تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم!»
غفلت از یاد خدا معلول رذایلی همچون دنیا پرستی، مصرف گرایی و طول امل است؛ ویژگیهایی که حیات انسانی را با خطر مواجه میکند و شاید بتوان از آن به بحران معنویت یاد کرد.
باید از این زندان تن بیرون آمد و این کار جز با ذکر و یاد خدا ممکن نیست؛ یکی از کارهای مؤثر در افزایش توجه به معبود اشک و گریه است.
به تعبیر شهید مطهری؛ در حال گریه و رقّت و هیجان خاص آن، انسان بیش از هر حالت دیگری خود را به محبوبی که برای او میگرید نزدیک میبیند، و در حقیقت در آن حال است که خود را با او متحد میبیند.[۶]
بنابراین در راه انقطاع از مخلوق و اتصال به خالق، اشک نقش نردبانی را ایفاء میکند که انسان را از عالم ناسوتِ مادی، به ملکوت متعالی وصل میکند.
به تعبیر ابن فهد حلی؛ توصیهای که به گریه در هنگام دعا شده، به این دلیل است که گریه در دعا باعث انقطاع به سوی خدای متعال میشود.[۷]
گریهدرمانی در علم اخلاق
اما آثار اشک و گریه فقط به مباحث عرفانی ختم نمیشود، بلکه در علم اخلاق نیز میتوان آن را به عنوان وسیلهای برای درمان امراض نفسانی تجویز کرد.
یکی از امراض خطرناک نفسانی، قساوت قلب یا به تعبیر دیگر سختدلی است؛ پدیده شومی که بیش از هر زمان دیگری شاهد آن هستیم. قساوتی که جامعه را در منجلاب بیرحمیها، خشونتها و سکوت در برابر ظلم فرو میبرد. در بین نسل بازاری چند دهه گذشته، برخورد نرم و اخلاقی بیشتر بود؛ به طور مثال نقل شده مرشد چلویی روی دخلش تابلویی گذاشته بود که «نسیه و وجه دستی داده میشود حتی به جنابعالی به قدر قوه»؛
این نرمدلی و برخورد انساندوستانه نسل گذشته، دلایل بسیاری دارد، اما نگارنده معتقد است یکی از مسائلی که قساوت قلب را از آنها دور کرده بود، ارتباط نزدیک آنها با خدا، نماز شب و گریههای سحرگاهی بود. بنابراین همانطور که امیرالمومنین در دعای کمیل فرمود، بکا و گریه سلاح مومن است، در برابر رذایل اخلاقی و در برابر مظاهر فریبنده دنیایی.
گریه همچنین انسان را از بی تفاوتی نسبت به مشکلات مردم جامعه نجات میدهد؛ به تعبیر مولانا:
هر که او بیدارتر، پر دردتر**هر که او آگاهتر، رخ زردتر
برخی فکر میکنند از هرچه که موجب ناراحتی است باید فاصله گرفت، ولی این موضوع بی تفاوتی میآورد و جامعه را به مرور زمان فلج میکند.
پینوشتها:
[۱]
[۲]المائده/۸۳
[۳]الإسراء/ ۱۰۹
[۴] بحار الانوار؛ ج ۶۹: ۳۷۸
[۵]ارشاد القلوب إلی الصواب؛ ص ۹۸
[۶]مجموعه آثار شهید مطهری . ج۲۴، ص: ۴۷۳
[۷]عده الداعی ، ص ۱۶۷