گناه

گناه

معنی گناه و گوناگونی آن
گناه به معنی خلاف است، و در اسلام هر گونه کاری که برخلاف فرمان خداوند باشد، گناه است، گناه هر چند کوچک باشد چون نافرمانی خدا است، بزرگ است.
رسول اکرم (ص) در سخنی به ابوذر فرمود:لاتنظر الی صغر الخطیئه و لکن انظر الی من عصیته:

« کوچکی گناه را ننگر، بلکه آن را بنگر که از چه کسی نافرمانی می‌کنی![۱]»

واژه‌های بیانگر گناه در قرآن
در زبان قرآن و پیامبر و امامان (علیهم السلام) با واژه‌های مختلف، از گناه یاد شده است، که هر کدام گوئی از بخشی از آثار شوم گناه
آثار و پی‌آمدهای شوم گناه
توبه و پاکسازی و جبران گناه

آثار و پی‌آمدهای شوم گناه

اشاره:
از مسلمات دین و علم و تجربه است که کردار انسان، خواه نیک، خواه بد، دارای پی‌آمد و نتیجه، در دنیا و آخرت است، و همچون بذری است که در جهان کاشته می‌شود، اگر بذر گل بود، نتیجه‌اش گل است و اگر خار بود، نتیجه‌اش خار است.
به قول مولوی:
این جهان کوه است و فعل ما ندا                              سوی ما آید نداها را صدا
و به قول سعدی:
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
                                                      ای نور چشم من بجز از کشته ندروی
به عبارت دیگر، هر عملی دارای عکس‌العمل، و هر کنشی دارای واکنش است، مثلاً زدن توپ فوتبال را به زمین، عمل و کنش می‌گویند، برخاستن آن توپ از زمین را عکس‌العمل و واکنش می‌گویند، و چگونگی آن برخاستن بستگی به چگونگی زدن دارد.
و باید توجه داشت که مکافات عمل، هم در دنیا وجود دارد و هم در آخرت، با این فرق که مکافات دنیا، نسبت به آخرت، بسیار کمرنگتر می‌باشد. و نیز باید توجه داشت که کیفر یا پاداش عمل، به صورتهای گوناگون سراغ انسان می‌آید.
و این را نیز نباید از نظر دور داشت که گرفتاریهای گوناگونی که در دنیا دامنگیر انسان می‌گردد، گاهی مکافات عمل است و گاهی برای امتحان است و برای بعضی مایه و پایه ترقی و تکامل و پاداش افزون و مضاعف است.
چنانکه در آیه ۱۵۵ سوره بقره به این مطلب اشاره شده است.( و لنبلونکم بشیی من الخوف و الجوع …)
و روایات متعدد نیز دلالت بر آن دارد. از جمله امام صادق (ع) فرمود:
ان اشد الناس بلاء الانبیاء ثم الذین یلونهم، ثم الامثل فالامثل

« سخت‌ترین مردم از نظر بلا، پیامبرانند، سپس کسانی که در پی آنانند، سپس کسی که از دیگری بهتر است به ترتیب.»[۲]

آثار دنیوی گناه از دیدگاه قرآن
در قرآن، دهها آیه پیرامون آثار و کیفر گناه آمده، و در اینجا به ذکر چند نمونه می‌پردازیم:
۱ـ در آیه ۵۹ بقره می‌خوانیم:فانزلنا علی الذین ظلموا رجزا من السماء بما کانوا یفسقون
« پس بر ستمگران بخاطر فسق و نافرمانی، عذابی از آسمان فرستادیم.»
۲ـ در آیه ۴۹ مائده می‌خوانیم:یرید الله ان یصیبهم ببعض ذنوبهم
« خداوند می‌خواهد آنها را به پاره‌ای از گناهانشان مجازات کند.»
۳ـ در آیه ۶ سوره انعام می‌خوانیم:فاهلکناهم بذنوبهم
« آنها را به خاطر گناهانشان نابود ساختیم.»
۴ـ و در آیه ۹۶ سوره اعراف می‌خوانیم:فاخذناهم بما کانوا یکسبون
« آنها را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم»
۵ـ در آیه ۵۲ سوره نمل می‌خوانیم:قتلک بیوتهم خاویه بما ظلموا
« این خانه‌های آنها است که به خاطر ظلم و ستمشان خالی مانده است»
۶ـ در آیه ۳۵ نوح می‌خوانیم:مما خطیئاتهم اغرقوا
« آنها به خاطر گناهانشان، غرق شدند.»
۷ـ در آیه ۱۴ سوره شمس می‌خوانیم:فدمدم علیهم ربهم بذنبهم فسواها
« آنها ( قوم ثمود) را به خاطر گناهانشان در هم کوبید و سرزمینشان را صاف و مسطح کرد»
۸ـ در آیه ۱۱ سوره رعد می‌خوانیم:ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم
« خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند.»
۹ـ در آیه ۱۴ سوره مطففین می‌خوانیم:کلا بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون
« چنین نیست که آنها می‌پندارند، بلکه اعمالشان همانند زنگاری بر دلهایشان نشسته است»
۱۰ـ در آیه ۳۰ سوره شوری می‌خوانیم:و ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر
« و هر گرفتاری که به شما رسد، به خاطر اعمالی است که انجام داده‌اید و بسیاری را نیز عفو می‌کند»
جالب توجه اینکه امیر مؤمنان علی (ع) گوید: رسولخدا (ص) فرمود:خیر آیه فی کتاب الله هذه الایه
« بهترین آیه در قرآن همین آیه است»
سپس فرمود:یا علی ما من خدش عود و لا نکبه قدم الا بذنب
« ای علی! هر خراشی که از چوبی به انسان می‌رسد، و هر لغزش قدمی بر اثر گناهی است که از او سرزده است.»[۳]
چند آیه در مورد آثار گناه در آخرت
۱ـ و من جاء  بالسیئه فکبت وجوهم فی النار هل تجزون الا ما کنتم تعملون
(نمل ۹۰)
« آنانکه اعمال بدی انجام دهند، به رو در آتش افکنده می‌شوند، آیا جزائی جز آنکه عمل می‌کردید خواهید داشت.»
۲ـ در آیه ۲۳ سوره جن می‌خوانیم:و من یعص الله و رسوله فان له نار جهنم خالدین فیها ابداً
« و هر کس نافرمانی خدا و رسولش کند، آتش دوزخ از آن او است، جاودانه در آن می‌مانند.»
۳ـ در آیه ۱۱ تا ۱۶ سوره معارج می‌خوانیم:یود المجرم لو یفتدی من عذاب یومئذ ببنیه. و صاحبته و اخیه و فصیلته التی توویه. و من فی الارض جمیعا ثم ینجیه ـ کلا انها لظی نزاعه للشوی

« گنهکار دوست می‌دارد که فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کندـ و (نیز) همسر و برادرش را ـ و قبیله‌اش را که همیشه از او حمایت می‌کردند ـ و تمام مردم روی زمین را تا مایه نجاتش شود. اما هرگز چنین نیست، شعله‌های سوزان آتش است که دست و پا و پوست سر را می‌کند و می‌برد.

چگونگی حبط اعمال در دنیا
همان‌طور که بیان شد «حبط» در قرآن به اعمال انسان، نسبت داده شده است و شامل اعمال غیر عبادی نیز می‌شود و آثار حبط در هر دو جهان آشکار می‌گردد.
بدون شک از آثار حبط، در جهان آخرت بهره‌مند نشدن از ثواب و پاداش و چه بسا روبرو شدن با عقاب و کیفر است؛ اما آنچه در اینجا مهم است، کیفیت آثار حبط در این جهان است.
هر انسان عاقل، هر عملی را که انجام می‌دهد در راستای هدفی است که در نظر گرفته است. تمام تلاش‌ها و کوشش‌هایی که می‌کند همه در مسیر رسیدن به مقصود مورد نظر او است. انسان‌های خردمند در همه اعمال خویش، عبادی و غیرعبادی، هدفمند هستند. حتی آنها در انجام بعضی از اعمال، دو نوع هدف دارند:
یکی آن پاداش اخروی است که در جهان دیگر به آن برسند و دیگری آثار مثبتی که در همین جهان می‌تواند به دنبال آن آید مانند صله رحم، حج و غیر آن که علاوه بر ثواب اخروی باعث طول عمر، توسعه روزی و …. می‌شود.
حبط این گونه از اعمال بدین صورت است که این اعمال بی‌اثر می‌شود و نه تنها در آن جهان ثوابی در قبال آن داده نمی‌شود، بلکه در همین جهان نیز آثار آن را نخواهد داشت.
آنچه ذکر شد مربوط است به اعمال عبادی؛ اما اعمال غیرعبادی نیز در راستای اهداف انجام می‌گیرد و حبط آن به معنای به هدر رفتن آنهاست؛ یعنی آن اعمال به نتیجه نمی‌رسد و بی‌اثر می‌شود.
در مورد کیفیت حبط اعمال کافران، مشرکان و منافقان، مفسران چنین نوشته‌اند: « خداوند تلاش‌هایی را که برای از بین‌بردن اساس دین و خاموش کردن نور خدا داشته‌اند، ( همه اینها را بی‌اثر می‌سازد)[۴]»
« منظور از حبط اعمال کفار در دنیا، عدم تأثیر اعمال نیک آنها در دنیاست؛ مثلاً اگر صله رحم سبب طول عمر می‌شود، در حق این گونه افراد چنین تأثیری ندارد».[۵]
« کافران در دنیا مورد مدح و ثنا واقع نمی‌شوند و اموال و خون آنها محفوظ نخواهد بود».[۶]
« مراد به حبوط عمل آنها در دنیا آن است که خدای، افشای سر ایشان کرده».[۷]

« خداوند، مکر و کید آنها را باطل نمود» و « آنان با حبط اعمالشان به اهداف خویش نمی‌رسند».[۸]

 نظریه احباط
کسانی که « نظریه احباط» را قبول دارند معتقدند: انسان مؤمن در برابر ایمان و اعمال نیک خویش، مستحق ثواب و پاداش می‌شود و اگر بعد از آن، دست از ایمانش بردارد و مرتد شود و یا اینکه گناه کبیره انجام دهد، استحقاق عقاب و کیفر نیز پیدا می‌کند.
اما از آنجا که درجه استحقاق عقاب او بیش از درجه استحقاق ثواب وی است؛ اکثر، اقل را از بین می‌برد و بدین ترتیب، استحقاق ثواب نابود می‌شود و برای او فقط استحقاق عقاب باقی می‌ماند و جایگاهش جهنم است.
معتزله، طرفدار « نظریه احباط» و اشاعره و اکثریت امامیه، مخالف آن می‌باشند.[۹]

طرفداران این نظریه، برای اثبات آن به دو دسته دلیل عقلی و نقلی استدلال کرده‌اند:

دلایل عقلی نظریه احباط
معتزله در این زمینه چند دلیل ارائه کرده‌اند؛ اما مهمترین آنها بدین شرح است که با بیان چند مقدمه می‌آید:

استحقاق ثواب و عقاب یک امر عقلی است؛ بنابراین با آمدن ایمان و انجام اعمال نیک، انسان مستحق ثواب می‌شود و با مرتد شدن و انجام گناه کبیره، مستحق عذاب.

 
کیفر گناه در این جهان:
۱ـ امام محمد باقر (علیه السلام) فرمود: هر گاه خداوند بنده‌ای را اکرام کند و گناهی داشته باشد او را در این دنیا کیفر می‌دهد به بیماری در بدنش و اگر او را بیمار نکرد به نیازمندی و فقر او را مبتلا می‌سازد و اگر او را نیازمند نکرد جان دادن را هنگام مرگ بر او سخت می‌سازد تا کیفر گناه او را داده باشد و هر گاه بخواهد بنده‌ای را خوار و زبون سازد و پیش از آن کار نیکی کرده باشد برای پاداش کار نیکش تندرستی به او می‌دهد و اگر او را تندرست نکرد روزیش را گشاده می‌سازد و اگر روزی گشاده‌ای باو نداد مردن را بر او آسان می‌کند تا پاداش کار نیک او را داده باشد.[۱۰]
۲ـ امام صادق (علیه السلام) فرمود هر گاه گناهان بنده‌ای از بندگان خدا زیاد شد و کار نیکی که کفاره آنها باشد نداشته باشد خداوند او را باندوه مبتلا می‌سازد تا همان اندوه کفاره گناهان او باشد.[۱۱]
۳ـ از امام صادق (علیه‌السلام)  روایت شده که پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) فرمود: خداوند سوگند یاد کرده بعزت و جلال خودش که بنده‌ای از بندگانم را از دنیا خارج نمی‌کنم و بجهان آخرت نمی‌برم و حال آنکه خواسته باشم بر او رحم کنم مگر اینکه هر گناهی که کرده است کیفرش را در دنیا باو می‌دهم یا به بیماری در تنش و یا به روزی تنگ و یا بترس در دنیا و اگر با اینها کیفرش تمام نشد و باز هم گناهان بر او باقی بودند مردن را بر اوسخت می‌گیرم و بنده‌ای را که خواسته باشم عذاب کنم او را از دنیا خارج نمی‌کنم مگر اینکه هر کار نیکی که کرده است پاداش او را در همین دنیا باو می‌دهم یا بوسعت در رزق و یا به تندرستی در بدن و یا بآرامش و امنیت در دنیا.
پس هنوز اگر از کارهای نیک او باقی مانده باشد که پاداش آن را ندیده باشد مرگ را بر او آسان می‌کنم تا پاداش کارهای نیک به او رسیده باشد و مستحق کیفر آخرت باشد.
۴ـ امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: خوابهای پریشان و ترس‌آوری که مؤمن می‌بیند و یا بدنش لاغر می‌شود کفاره گناهان اوست و گناهانش با همین کیفر دنیائی آمرزیده می‌شوند.
۵ـ امیرالمؤمنین ( علیه‌السلام) گفتار خداوند را قرائت فرمود: آنچه از مصیبتها که بشما می‌رسد دست‌آوردهای خودتان می‌باشد و خداوند بسیاری از آنها را می‌بخشد، فرمود هر عرق ریختن و بسنگ خوردن و بزمین افتادن و خراش با چوب یا چیز دیگر که بر کسی وارد شود از جهت گناهی است که کرده است و خداوند بسیاری از گناهان را می‌بخشد وبر آنها کیفر نمی‌کند و خداوند کسی را که در دنیا کیفر داد بالاتر و گرامیتر از آن است که باز او را در آخرت کیفر دهد.
۶ـ امام محمد باقر ( علیه‌السلام) فرمود: مؤمن در دنیا اندوهگین می‌شود تا هنگامی که از دنیا برود گناهی بر او نباشد.
۷ـ از پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) نقل است که خداوند فرموده هر بنده‌ای را که خواسته باشم در بهشت وارد سازم در دنیا بیماری در تن او قرار می‌دهم پس اگر آن بیماری کفاره گناه او شد و کیفرش تمام گردید وارد بهشت می‌شود و گر نه مردن را بر او سخت می‌گیرم تا اینکه چون روز قیامت سر از قبر بردارد گناهی بر او نباشد تا وارد بهشت شود و هر بنده‌ای را که خواسته باشم وارد دوزخ کنم در دنیا تندرستی باو می‌دهم.
پس اگر تندرستی تمام پاداش کارهای نیک او بود در قیامت وارد دوزخ می‌گردد و اگر هنوز از من پاداش طلب داشته باشد در دنیا آرامش و امنیت از زورگویان را باو می‌دهم و اگر آن هم کافی نبود برای پاداش کارهای نیکش روزیش را گشاده می‌سازم و اگر آن هم کافی نبود برای کارهای نیکش مردن را بر او آسان می‌گیرم تا در روز قیامت که سر از قبر بردارد پاداش نیک در نزد من نداشته باشد سپس او را در دوزخ وارد می‌سازم.
۸ـ پیرمردی بر امام صادق علیه السلام وارد شد و عرضه داشت که از بچه‌ها و برادرانم شکایت دارم که حق مرا رعایت نکردند و بر من ستم روا داشتند در این سن و ناتوانی!
فرمود: ای مرد هر حقی دوره‌ای دارد که سپری می‌شود و هر باطلی نیز دوره‌ای دارد که سپری می‌شود اهل حق در دوره باطل خوارند و اهل باطل در دوره حق خوارند و کمتر چیزی که شخص مؤمن در دوره باطل می‌بیند ستم از بچه‌ها و برادرانش می‌باشد و هر شخص مؤمنی در دوره باطل راحتی و رفاهیت داشته باشد پیش از مردن ببلائی یا در بدنش و یا در اولادش گرفتار می‌شود و یا از نظر مالی مبتلا می‌گردد تا آنچه که از خوشیهائی که در دوره باطل دیده پاک گردد و بهره او در دوره حق زیادتر گردد پس ای پیرمرد صبر پیشه کن و مژده باد ترا.
۹ـ امام صادق علیه السلام فرمود هر عرق ریختن و هر بلائی و هر درد سری و هر بیماری کیفر گناهی است و این است گفتار خداوند در کتابش آنچه از گرفتاریها به شما می‌رسد از دست‌آوردهای خودتان می‌باشد و بسیاری از آنها را خداوند بر شما می‌بخشد.
سپس فرمود آنچه را خداوند بر آن مؤاخذه نمی‌کند و نمی‌بخشد زیادتر است از آنچه بر آن کیفر می‌دهد.
۱۰ـ امام صادق علیه‌السلام فرمود خداوند فرموده هر بنده‌ای از بندگانم که گناه بزرگی انجام دهد که باید در دنیا و آخرت کیفر شود من صلاح آخرت او را در نظر می‌گیرم و اراده می‌کنم کیفر گناه او را زودتر در این دنیا بدهم تا کیفر گناه خود را در دنیا دیده باشد.
آنگاه کیفر آن گناه را اندازه‌گیری می‌کنم وحکم قانونی بودن را بر آن کیفر جاری می‌سازم لکن اجرا آن را موقوف بر امضاء قرار می‌‌دهم تا در امضاء کردن آن مشیت و خواسته‌ام را باز اعمال نمایم که در کیفر کردن یا کیفر نکردن او مختار باشم و بنده من از تمام این جریانات خبر ندارد و کیفر کردن این بنده مردد می‌شود و تا امضاء بر آن نیامده بحال تردید می‌ماند.
سپس از کیفر او دست برمی‌دارم و آن را امضاء نمی‌کنم زیرا خوش ندارم بآن بنده بدی برسد زیرا یگانه کسی که دوست ندارد بر بنده‌اش بدی وارد شود منم پس بر او تفضل کرده و او را می‌بخشم و از گناهش صرف نظر می‌نمایم و این بخشش در اثر کارهای نیکی است که بجا آورده تا بآنها به من تقرب جوید در شب و روز پس در اثر کارهای نیکش بلائی که می‌بایست او را بگیرد از او صرف می‌نمایم آن بلائی را که اندازه‌گیری آن را کرده بودم و حکم قانونی بودن را بر آن جاری ساخته بودم. لکن امضاء نکرده بودم و اجراء آن را موقوف بر امضاء قرار داده بودم که امضاء را طبق خواست و مشیت بر آن قرار دهم.

سپس برای او پاداش بزرگی می‌نویسم در عوض بلائی که می‌بایست بر او وارد شود و آن پاداش را برای او ذخیره می‌سازم و زیاد می‌کنم و او اینها را نمی‌داند و ناراحتی کیفر و بلا باو نرسیده و منم خدای رئوف و مهربان.

توضیحی در روایت:
مقصود از صلاح آخرت آن است که کیفر را در دنیا قرار می‌دهد و بخشش را در آخرت مقصود از جاری کردن، حکم قانونی کردن کیفر است و از امضاء نافذ ساختن حکم قانونی کیفر است که آخرین مرحله اجراء هر قانون است که باید بامضاء رئیس برسد و مقصود از خواست در امضاء آن است که امضاء حکم قانونی بدست خداست اگر بخواهد امضاء می‌کند و قانون را آماده اجراء می‌نماید و اگر می‌خواهد آن را بر‌می‌دارد و حکم از قانونیت می‌افتد.
پی نوشت:
[۱] . مجموعه ورام ج ۲ ص ۵۳
[۲] . اصول کافی ج ۲ ص ۲۵۲.
[۳] . مجمع البیان ذیل آیه فوق و نظیر این مطلب از امام صادق (ع) نقل شده است ( اصول کافی ج ۲ ص ۲۶۹)
[۴] .المیزان، ج ۱۸، ص ۲۴۴.
[۵] . القرآن و العقل، ص ۲۰۲.
[۶] . التبیان، ج ۲، ص ۴۴۲.
[۷] .تفسیر ابوالفتح رازی، ج ۶ ، ص ۶۴
[۸] .روح‌المعانی، ج ۲۶، ص ۳۷، الکشاف، ج ۴، ص ۳۲۸.
[۹] .ر. ک: شرح الاصول الخمسه، ص ۶۲۴، اوائل المقالات، ص ۸۲ شرح المقاصد، ج ۵، ص ۱۴۱.
[۱۰] .وافی
[۱۱] .وافی و هم چنین روایات بعد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا